یادداشت تلگرامی عباس عبدی:
«پیرو توییت بنده در باره خانم عشقی، برخی دوستان نظرم را درباره گزارش صدا و سیما در این باره پرسیدهاند.
آن توییت فقط حالات گوناگون و محتمل را گفته بود و هیچ ادعایی را تایید و تکذیب نکرده بود به همین دلیل دو طرف علیه آن فحاشی کردند.
اکنون که این گزارش منتشر شده، باید کارشناسان فیلم و روزنامهنگاران تحقیقی نظر دهند که آیا گزارش مستند و واقعی است یا به اصطلاح باگ دارد. تا همین الان هم تعدادی نقد و تحلیل در باره این گزارش نوشته شده که صدا و سیما حتما پاسخ خواهد داد. داوری نهایی هم با مردم است. در هر حال فراموش نکنیم، حتی اگر منطبق بر واقع هم باشد، مرجع اعلام کننده دو مشکل جدی دارد.
اول این که اگر در این گزارش ادعای آن خانم تایید میشد، آیا اجازه و امکان انتشار گزارش را داشتند؟
دوم این که سابقه این رسانه بیطرفی را مخدوش و اعتبار هر گونه ادعایی را با سوال مواجه میکند. آیا این رسانه هیچ گزارشی درباره وضعیت ستار بهشتی و ادعاهای مطرح شده در مرگ او را تولید و منتشر کرد؟
پرسش دیگر این که آیا امکان داشت که روزنامهنگاران مستقل در همان روز یا بعد یا حتی اکنون به محل بروند و در این مورد گزارش تهیه و منتشر کنند؟
خیلیها میپرسند که؛ اگر ادعای شما درست است پس چرا امکان تهیه خبر یا بازدید از فیلمهای ضبط شده در این رویداد و سایر موارد، برای روزنامهنگاران مستقل فراهم نیست؟ همین سوگیری برای نپذیرفتن هر ادعایی کافی است.
خیلی صریح بگویم. اگر کسی صدبار هم خلاف کرده باشد، برای صد و یکمین اتهام او، باز هم باید شواهد و دلیل کافی ارائه کرد. از این رو علیرغم مواردی که در گذشته از این کارها بوده است، باز هم باید شواهد کافی برای پذیرش ادعا داشت. لذا در صدد تایید و رد هیچ ادعایی نیستم.
ولی گزارش صدا و سیما هم هیچ مشکلی را حل نمیکند، زیرا مسأله نظام اطلاعرسانی بسیار مهمتر از این ماجرا است. موضوع این است که چرا این نوع کارها به حکومت میچسبد؟ ولو آن که دروغ باشد و چرا گزارش صدا و سیما قدرت اقناع ندارد؟ ولو این که درست باشه.
مشکل در فقدان رسانه واقعی و معتبر است. بقیه مسائل فرعی است و تا این مشکل وجود دارد مرز میان راست و دروغ به همین شکل سیال و نامتعین خواهد بود.
چرا با خود این خانم گفتگو نکردند و فیلم را به او نشان ندادند تا تناقض ادعاهایش را پاسخ دهد؟ حتما توجیهاتی برای این رفتار وجود دارد، ولی نتیجه همان بیاعتمادی فراگیر به رسانه رسمی است.
به نظرم بهتر است اجازه داده شود در مورد همین فیلم هم گزارش تحقیقی مستقل تهیه شود، این به سود صدا و سیما است.
نکته پایانی این که دو طرف نظام اطلاعرسانی در این ماجراها دو روی یک سکه هستند. باید مواظب بود که هیچگاه در بازی این دو طرف وارد نشد».
یادداشت تلگرامی مهدی نصیری:
«صدا و سیما در پی گیریهایی که در مورد خبر مصدوم شدن خانم گوهر عشقی انجام داده (ویدئوی پیوست) روشن کرده که وی نه بر اثر حمله فرد یا افرادی بلکه بر اثر زمین خوردن زخمی شده و گزارش پخش شده در فضای مجازی صحت نداشته است.
در این باره چند نکته گقتنی است:
۱. صدا و سیما و دیگر خبرگزاریهایی که میلیاردها بودجه برای خبر رسانی و تنویر افکار عمومی دارند، موظف بودند در همان روز نخست پخش و چرخش این خبر در فضای مجازی، به تحقیق در باره صحت و سقم آن بپردازند و نه پس از گذشت چند روز.
۲. خبر ضرب و شتم خانم گوهر عشقی از آن رو بازتاب گسترده ای داشت که او مادر ستار بهشتی، کارگر وبلاگ نویسی بود که در ۹ آبان ۹۱ توسط نیروهای انتظامی دستگیر شد و چند روز بعد جنازه اش تحویل خانواده اش شد. اگر صدا و سیما در باره این مرگ به شدت مشکوک تحقیق و اطلاع رسانی می کرد و با ارائه اسناد و مدارک و تصاویر دوربین های مدار بسته در بازداشتگاه و اتاق بازجویی، حقیقت را روشن می کرد و مادر داغدیده او را متقاعد می کرد که ستار به مرگ طبیعی و اجل معلقی که در بازداشتگاه به سراغش آمده است، این دنیا و مادر فقیرش را ترک کرده و مرگ زیر شکنجه صحت نداشته، حتما خبر حمله موتورسواران و افراد خودسر ـ که در سالهای پس از انقلاب نمونه های فراوان داشته ـ در فضای مجازی این گونه بازتاب نداشت.
۳. در شرایطی که رسانه های رسمی و دولتی به ویژه صدا و سیما اغلب وظیفه خبر رسانی خود را به طور حرفه ای و بدون سوگیری هایی که بسیاری از اوقات به ذبح حقیقت می انجامد، انجام نمی دهند و نیاز مخاطب را پاسخ نمی گویند و مخاطبان هر روز دهها خبر و مطلب مهم و درست را در فضای مجازی می یابند که اثری از آن در رسانه های رسمی نیست، طبیعی است که رسانه های غیررسمی مورد اقبال بیشتری باشند و از این رهگذر بعضا اخباری نادرست نیز منتشر شود و کسانی هم از این امر سوء استفاده کنند.
۴. هم اینک اخبار مهم فراوانی از گرانی های سرسام آور، فساد مالی، فقر و فلاکت کمر شکن، وعده های دروغ مسئولان، حقوقهای نجومی در میان نهادهای انتخابی و انتصابی، دستگیریهای غیرقانونی، ضرب و شتم تظاهرکنندگان، اهانت به مردم و ... در فضای مجازی جریان دارد که اغلب جایی در رسانه های رسمی و به خصوص صدا و سیما ندارند و مردم، مرتب شاهد ستایش صدا و سیما از دستاوردهای مهم دولت و حاکمیت یکدست هستند در حالی که عینیت های ملموس حکایت دیگری دارند.
۵. اگر صدا و سیما دغدغه بیان حقایق و بازگرداندن اعتماد از دست رفته بخشهای وسیعی از جامعه را دارد که شواهدی از آن در دوران مدیریت جدید مشاهده می شود، خوب است در سیاستهای خبری خود تجدید نظر کرده و عرصه را بر پاره ای از اخبار نادرست تنگ کند در غیر این صورت بدیهی است که مردم همچنان مشتریان پرو پا قرص فضای مجازی که در سالهای اخیر کارکرد آن را در بیان حقایقی که مقامات و رسانه های رسمی در صدد کتمان و لاپوشانی آن بوده و معجزه آن را در پاسخگو کردن مسئولانی که خود را به خواب زده اند، دیده اند، خواهند بود».
یادداشت تلگرامی رحمتالله بیگدلی:
«در شبکههای اجتماعی از قول خانم گوهر عشقی مادر مرحوم ستار بهشتی در باره حادثهای که در تاریخ ۱۸ آذرماه ۱۴۰۰ برای او رخ داد آمده بود:
«روز پنجشنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۰ هنگامیکه در مسیر رفتن به مزار فرزندش در امامزاده محمدتقی رباطکریم بوده دو نفر موتورسوار به او نزدیک شده و یکی از آنان او را هل داده و به زمین انداخته است.»
اما روز ۲۵ آذرماه ۱۴۰۰ حدود یک هفته پس از این حادثه، ابتدا آمنهسادات ذبیحپور خبرنگار صداوسیما در ساعت ۱۳:۱۴ در توییتی در صفحه شخصی خود نوشت: «دوربینها آنچه بر گوهر عشقی گذشت را به ما خواهند گفت.»
سپس صداوسیما در گزارش خود در ۲۰:۳۰ حادثه مزبور را اینگونه روایت کرد: «گوهر عشقی در مسیر خود برای زدن واکسن پایش به میلگرد گیر کرده و به زمین خورده و مصدوم شده است.»
ابهامات موجود در گزارش صداوسیما
ما بدون هیچگونه داوری در باره ادعای خانم گوهر عشقی و گزارش صداوسیما از مسوولان صداوسیما میخواهیم که برای جلوگیری از هرگونه داوری نادرست در باره ابهامات زیر توضیح دهند:
۱. سیستمهای امنیتی و دوربینهای مداربسته برای ثبت تصاویر و تامین امنیت مورد استفاده قرار میگیرند. از اینرو در تصاویر دوربینهای مداربسته ساعت و تاریخ تصاویر ثبت میشود.
حال صداوسیما به این ابهام پاسخ دهد که چرا ویدیوی دوربینهای مداربسته ساعت و تاریخ ندارند؟
۲. چرا بعد از گذشت حدود یک هفته یعنی روز تهیه گزارش موقعیت اشیای حاضر در صحنه حادثه بالاخص میلگردهایی که پای خانم گوهر عشقی به آنها گیر کرده، تغییری نکرده و مصرف نشده است؟
۳. فرض را بر این بگیریم که در این یک هفته کار تعطیل بوده، اما با توجه به اینکه فردی پایش گیر کرده و به زمین خورده و مصدوم شده و خبر مصدومیت وی هم بازتاب جهانی پیدا کرده است، نباید توسط مقامات مسوول دستور جمعآوری میلگردها از مسیر تردد مردم داده و میلگردها جمعآوری و به مسیر تردد باز میشد؟!
۴. چرا لنز و تصویر دوربینهای مداربسته دقیقا روبروی یک کارگاه ساختمانی بدون گرد و خاک است؟
۵. چرا مطلقا تصویری از صورت زنی که مصدوم شده است و به طرف آمبولانس برده میشود دیده نمیشود؟
۶. جوان دستمال بهدست در یک برداشت بدون دستمال و در برداشت بعدی با دستمال وارد میشود، در حالی که گزارشگر صداوسیما میگوید:
«بلافاصله از خودرو خارج میشه و ابتدا دستمالکاغذی میآورد برای جلوگیری از خونریزیها....»
۷. چرا در سکانسی که جوان بدون دستمال میآید افراد بیشتری اطراف زن مصدوم هستند و بعد که با دستمال میآید کمتر هستند؟!
۸. در حالی که خانم گوهر عشقی میگوید: روز پنجشنبه که در واقع شب جمعه محسوب میشود و مردم به زیارت اهل قبور میروند به آرامگاه پسرش مرحوم ستار بهشتی میرفته است، در گزارش صداوسیما گفته میشود که او برای تزریق واکسن میرفته است؟
۹. با توجه به اینکه میلگردهای موجود در مسیر، موجب زمین خوردن فردی و مصدومیت او شده، آیا طبق قواعد فقه اسلامی و قانون مجازات اسلامی، مدعیالعموم برای مجازات مالک میلگردها و اخذ دیه به خاطر سد معبر در شارع عام اقدام کرده است؟
آیا صداوسیما چنین سوالی را از دادستان محل پرسیده است؟!
صداوسیما که با پول مردم میچرخد قبل از هر چیز باید مدافع حقوق مردم باشد!
۱۰. با توجه به این همه بودجهای که صداوسیما از بیتالمال میگیرد و این تشکیلات عریض و طویلی که دارد، چرا علیرغم ابعاد مخرب بازتاب جهانی این حادثه، گزارش صداوسیما حدود یک هفته بعد ارائه میشود؟
۱۱. چرا صداوسیما با خود خانم گوهر عشقی مصاحبه نکرده است؟ انتظار میرود که صداوسیما با خود خانم گوهر عشقی هم مصاحبهای داشته باشد تا حقیقت بیشتر روشن شود!».