جامعه معلمان کشور نیز مثل سایر اقشار اجتماعی گرفتار مشکلات بغرنج وبحرانهای طاقت فرسایی است که از سوی نظام حاکم، برهمه عرصهی حیات اجتماعی در کشور تحمیل شده است. این قشر فرهنگ ساز، نمیتواند تلاش برای حل وفصل اولویتهای معیشتی، اجتماعی و یا سیاسی جاری خود را به آیندهای نامعلوم و یا به بعد از حذف نظام فعلی از حیات کشورموکول کند. این قشر نیز مثل اکثریت بزرگ جامعه ایران، ابتدا باید بتواند نفس بکشد وزنده بماند تا به سهم خود در تدارک فردایی بهتر برای خود و آیندگان کشورنقش ایفا کند. بنابراین، هر نظر و توصیهای که تحقق خواستهای جاری آنان رامشروط به نظمی مطلوب در آینده میکند، در واقع از آنان میخواهد که دست از مطالبات امروز خود بر دارند. معنای چنین خواستی جز هم صدایی با سیاست و تبلیغات حکومتی برای ساکت کردن آنان نیست.
اعتراضات معلمان یک جنبش کامل اجتماعی است
در سالهای اخیر، امواج جنبشهای اعتراضی با مضامین وخواستهای متنوع خود، به مهمترین دغدغه حکومت، در دفاع ازضرورت وجودی نظم موجود تبدیل شده است. با وجود این؛ هنوز هم این جنبشها، در پشت سد سرکوب شدید حکومتی، به انتظار گشایشی در مسیر پیشروی به سوی اهداف خود صف کشیدهاند. پتانسیل نهفته دراعتراضات اخیر آموزگاران کشور، در واقع تمرینی بی سابقه، برای پرش از دیوار بلند این سرکوب است. چنین نظم و استقامتی در مبارزه مطالباتی معلمان کشور درچهار دهه اخیر بی نظیر بوده است.
ادبیات مربوط به جنبشهای اجتماعی در سالهای اخیر در ایران، اغلب مملو از دعوی شکست آنها به دلایل زیر بوده است: نبود هدف روشن قابل دسترس در مختصات زمانی جاری، نبود رهبری وسازمان مناسب، نا پیگیری در هدف و نا پیوستگی صفوف آنها.
صرفنظر ازمیزان اعتبار این دعوی و دلایل آن، جنبش مطالباتی اخیرمعلمان یک نقطه عطف آشکار در تامین کمبودها و شروط منتقدین جنبشهای پیشین است. این حرکت اعتراضی تمامی مشخصات مورد نظر آنان را؛ برای عرضه خود به عنوان یک جنبش مطالباتی اجتماعی تمام عیار داراست. مهمترین این مشخصات عبارتند از:
تاریخ و پیشینه روشن، تدوام و پیوستگی، وحدت و انضباط صفوف آن، موجودیت یک رهبری هوشیار و همدل در هدایت آن علیرغم پیگرد فعالین شآخص آن از سوی ارگانهای سرکوب، شعارها واهداف واحد و واقع گرایانه، گستردگی آن در سطح کشور، جلب حمایت خانوادهها و دانش آموزان به خواستها واهداف آن.
ترکیب ارگانیک و هدایت شده چنین شاخصه هایی در مجموعه خود تا به امروز توانسته حکومت را از سرکوب آن باز داشته، و درعوض، ابزارهای کمتر خشن را برای کنترل و متوقف کردن آن به کارگیرد.
پیشروی ممکن است
پیشرفت به سمت اهداف تعیین شده جامعه معلمان، در گرو حفظ و تقویت مشخصههای فوق، خصوصا در تامین حمایت فعالتر اقشار ناراضی کشور از خواستهای آن است. بدین منظور خلاقیت در طرح شعارهای مطالباتی، گسترش استفاده از پلاتفرمهای اجتماعی مجازی و رسانههای پر بیننده برای جلب حمایت معنوی اقشار مختلف و خصوصا جلب حمایت و همبستگی رسمی و معنوی تشکلهای صنفی متعلق به کارمندان، کارگران و رانندگان و مال باختگان و در خواست پشتیبانیهای عملی قابل اجرا از سوی آنها قطعا موقعیت این جنبش را تقویت وسرکوب آن را از سوی حکومت باز هم دشوارتر خواهد ساخت. درتجربه جنبشها در کشورهای دیگر، کاربست نافرمانیهای مدنی خشونت پرهیز در اشکال مناسب قادربودهاند، موانع موثری در برابر سرکوب حکومتهای مستبد و خنثی سازی امتناع آن از پاسخ به مطالبات معترضین ایجاد کنند. رهبران جنبش معلمان در ایران، بیش از هر مرجع دیگری، برای تامل در استفاده از این روشها از صلاحیت بر خوردارند. در مورد اشکال کلاسیک نافرمانیهای مدنی چون عدم پرداخت عوارض شهرداریها، امتناع ازپرداخت مالیات و پول آب، برق و گاز، اعتصابها و تحصنها، امتناع از رعایت مقررات تردد در خیابانها، و یا در اشکال دیگر باید باب بحث و گفتگو را باز نگهداشت. در شرایط جاری در کشور، زمزمه تحریم صندوق عتبات و نذورات، امتناع از پرداخت خمس و ذکات به روحانیون وابسته به حکومت، تشویق غیبت حضورمردم در پای منابر و نمازهای جماعت و جشنها وعزداریهای مذهبی آنها، نخریدن اجناس، اقلام و سرویسهای مورد نیاز روزانه از وابستگان شناخته شده حکومتی که در بازارها وشرکتهای شناخته شده فعالیت دارند، میتواند از اشکال بی هزینه برای مقابله با جنگ روانی حکومتیان با معترضین باشد.
گرچه این قبیل اقدامات در فقدان یک اپوزیسیون متحد و عدم پیوستگی جنبشهای مختلف درون کشور، ممکن است بی چشم انداز به نظر برسند، ولی زمزمه و طرح وترویج آنها، خود عامل روانی مهمی در مقابله با تهدیدات حکومتی در سرکوب اعتراضات مردم و آمادگی برای کارزارهای آتی خواهند بود.
اگر جنبش اعتراضی معلمان موفق به حفظ صفوف خود در پی گیری خواستهای خویش بشود، تجربه آن، میتواند تبدیل به الگویی برای حرکات اعتراضی آتی و خصوصا شکل گیری یک جنبش عمومی با خواستهای واحد در سطح کشورشود.
آموزگاران کشوردر مرحله کنونی از موقعیتی بی نظیر برای ایجاد امید و گشودن راه همبستگی مردم و ایجاد شکاف در سد سرکوب واستبداد بر خوردارند. طبق آخرین بر آوردهای رسمی، بیش از یک میلیون ویکصد هزار آموزگار وکارمند، امر خطیر آموزش و پرورش در سطح کشور را به پیش میبرند که شصت در صد آنها را زنان تشکیل میدهند. آنها هر روز در حدود پانزده میلیون نفر دانش آموز را در مدارس ابتدایی و دبیرستانها، تحت آموزش و پرورش خود دارند. با محافظه کارانه ترین بر آوردها، آنها از این طریق، با بیش از ده میلیون خانوار یعنی حد اقل سی میلیون نفر از اهالی کشور از نزدیک در ارتباطاند. آینده کشورما با مشارکت فعال و روزانه جامعه فرهنگی معلمان، در حال پی ریزی و شکل¬گیری است. بدون تامین معاشی عادلانه و درخور برای آنان، حق اعتراض و استقلال حرفهای، بدون مبارزه فرهنگی روزانه با دخالت دین و آخوندیسم در امر آموزش، امیدی برای زمینه سازی اتصال پویا به کاروان دانش و تمدن جهان مدرن و باز گرداندن کشور از ارزشهای قبایل بدوی و قرون وسطایی به زمان حاضر، نخواهد بود. حمایت امروز ما از جنبش معلمان به هر طریق ممکن، ادای دین ما به نسلهای آتی و آینده کشور است.
اصغر جیلو