پس از شروع و تکرار اعتراضات گسترده توسط طبقات محروم جوامع شهری و روستایی کشور در طی چند سال اخیر، علی خامنهای طبقه مستضعف را به شکل جدیدی تعریف کرد که موجب حیرت بسیاری گردید. همه بخوبی بیاد دارند که روح الله خمینی و علی خامنهای بارها گفته و نوشته بودند که منظورشان از طبقه مستضعف همان لایههای محروم و فقیر جامعه بودند. با توجه به اینکه هر دوی این تعاریف توسط حاکمان خودکامه بیان شده و نه از سوی ادیبان و زبان شناسان، پس توجه به معنا و ریشه لغوی کلمه مستضعف اهمیتی ندارد. آنچه مهم است منظور واقعی این دو حاکم از این واژه است، و یا به عبارتی معنای کاربردی این کلمه.
در این کنکاش توجه به چند نکته زیر ممکن است مفید باشد:
• هر دو حاکم حفظ نظام را واجب ترین وظیفه امت خود دانستهاند
• هر دو نفر خواستار صدور انقلاب و جنگ با دشمن بودهاند
• علی خامنهای در دوسال اخیر به صراحت گفته است که منظور او از مستضعفان در واقع حامیان نظام میباشند
• روح الله خمینی با بکار بردن اصطلاحاتی از قبیل کوخ نشینان، محرومان، مستضعفان و وعدههای فریبنده مثل آب و برق و نفت مجانی این شبه را بوجود آورده بود که او طرفدار طبقات فرودست جامعه میباشد و بنابراین منظور او از مستضعفان همان محرومان میباشند.
اگر بیاد بیاوریم که بزرگ ترین چالش برون مرزی روح الله خمینی جنگیدن با عراق بود. در آن زمان به علت وقوع انقلاب و پاکسازیهای جنون آمیز، اخراجها و اعدامهای تنگ نظرانه و کینه توزانه به سیستم دفاعی ایران آسیبهای فراوانی وارد شده بود و ارتش صدام حسین در وضعیت بهتری قرار داشت. تامین جنگ افزارهای نو و قطعات یدکی هم از مشکلات دیگر نیروهای نظامی ایران بود. در چنان شرایطی روح الله خمینی تصمیم گرفت که کمبود تسلیحاتی خود را با استفاده از جان انسانها بر طرف کند و شاهد بودیم که او انواع حیلههای مذهبی را برای فرستادن جوانان و نو جوانان به روی میدانهای مین بکار میبرد. در همان زمانی که اکبر رفسنجانی و شماری دیگر از صاحب منصبان فرزندان خود را برای تحصیل بطورمخفیانه به اروپا و آمریکا میفرستادند اما در خطبههای نماز جمعه و تریبون مجلس در مورد مقام شهید سخنان آتشین میگفتند. روح الله خمینی نیز هفتهای چند بار از باغ بزرگ مسکونی خود به بالکن محقر حسینیه جماران میرفت و در باره جهاد و شهادت یاوه گویی میکرد.
آمار موجود بخوبی نشان میدهد که سازمان بسیج مستضعفان و سپاه پاسداران نیروهای مورد نیاز خود را عمدتا از طبقات محروم تامین میکردهاند و به زبان ساده در دوران روح الله خمینی طبقات فرودست بار اصلی حفظ نظام را به دوش میکشیدند و بنابراین در آن زمان مستضعف با فرودست مترادف بود. در دو سال آخر جنگ با عراق به علت کاهش چشمگیر تعداد نیروهای داوطلب و شکستهای پیاپی، خمینی جام زهر را نوشید و قطعنامه ترک مخاصمه را امضاء کرد.
در دوران طولانی حکومت علی خامنهای تحولات مختلف و سریعی در جهان اتفاق افتاده است که اصول روابط بین المللی و مکانیزم موازنه قوا را نیز دگرگون ساخته است. پیشرفتهای سریع علمی، جنگ افزارهای جدیدی بوجود آوردهاند و بتدریج اهمیت متخصصان فنی و نظامی بیشتر از تودههای شهادت طلب شده است. در چند سال گذشته شاهد نبردهای دوران مدرن بین رژیم خامنهای و دشمنانش بودهایم که هیچکدام کوچکترین شباهتی به عملیات کربلای چهار و پنج نداشتهاند اما اهمیتشان برای هر دو طرف کمتر نبودهاند. مثلا حمله سایبری به موسسات بانکی آمریکا و تاسیسات آبرسانی اسراییل، حمله موشکی و پهپادی به تاسیسات نفتی عربستان از این طرف و انفجار تاسیسات اصلی اتمی ایران، سرقت خروارها اسناد فوق سری اتمی، و ترور دانشمندان هستهای توسط دشمنان خامنهای.
در چنین شرایطی است که قدرت حفظ نظام از دست طبقه فرودست خارج شده است زیرا آنان دیگر نمیتوانند با نثار جان خود و فرزندانشان استحکام دیوارهای بیت رهبری را تضمین کنند و بنابراین از صف مستضعفین اخراج شدهاند. و بدین ترتیب تامین رفاه فرودستان دیگرجزو اولویتهای رژیم نیست و شاهدیم که اعتراضات آنها را با بی رحمی سرکوب میکند.
نقش کلیدی ایرانیان مقیم خارج
مهم ترین جنگ افزارهای کلیدی خامنه اینها هستند: تواناییهای موشکی، هستهای، پهپادی و سایبری
تولید و کاربرد همه این سیستمها نیاز به دانش فنی و ابزارهای پیشرفته و منابع مالی فراوانی دارد. علاوه بر آن رقابت زیادی برای ساختن سلاحهای جدید و یا تکمیل دستگاههای قبلی وجود دارد و کشورهای پیشرفته هرساله هزینههای زیادی را صرف ساختن آزمایشگاهها و انجام تحقیقات میکنند. میدانیم که وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی کشور فرار مغزها از ایران را سریع تر کرده است و به خاطر همه این عوامل نیاز رژیم حاکم بر ایران به منابع خارجی بیشتر شده است.
هر چند که دو کشور چین و روسیه روابطی نزدیک ولی غیر شفاف با رژیم خامنهای دارند اما تجربه نشان میدهد که این دو قدرت جهانی، تمایل چندانی به پیشرفت قدرت نظامی ایران ندارند و رژیم تهران همواره بخشی از نیازهای خود را از غرب و معمولا از کانالهای غیر قانونی وارد کرده است.
در حال حاضر میلیونها ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند و بطور جمعی صاحب تواناییهای علمی، تجربی و مالی قابل توجهی میباشند و میتوانند نقش پر رنگی در نجات زادگاه خود بازی کنند.
رژیم خامنهای برای دسترسی به سیستمها و تکنولوژی هایی که کاربرد نظامی دارند، نیازمند همکاری بخشی از ایرانیان خارج نشین میباشد. علاوه بر آن با توجه تحریمهای بانکی، برای نقل و انتقالهای کلان نیز به همکاری شبکههای پولشویی نیاز دارد.
فعالان اجتماعی، حقوق بشری و هنرمندان میتوانند با کارهای خلاقانه خود نوری بر روی این فعالیتهای مخفیانه بیندازند و زیانهای خیانت را برملا کنند، همانگونه که فعالان نهضت مقاومت فرانسه برای نجات کشورشان حماسه میآفریدند.
مهران رفیعی