ما آلوده شده بودیم
و دُژخدای بیابانی را
که در جان و زبان و فرهنگامان
جاخوش کرده بود نمیدیدیم
ما آلوده شده بودیم
و به خوردن آبهای سبز دعا
و به زیستن در پستوهای هراس
و تاربست قدسی آیهها و افسانهها
خو کرده بودیم
ما آلوده شده بودیم
و تخمهای باورهای دُژخدای بیابانی را
بی چندشای در کلمههایمان پذیرا شده بودیم
ما آلوده شده بودیم
ما بیش از هزار سال
میزبان ناگزیر انگلهای مقدس شده بودیم
انگالهایی که شیرهی اندیشیدن
شیرهی زیبایی
و شیرهی آزادگی را
از واژههای ما میمکیدند
ما آلوده شده بودیم
و از ساده ترین شناسههای انسانی
از پرسشها
پیش از خمِش همگانی
در برابر اینهمه دوالپا
تهی شده بودیم
معضلی به نام «نهاد پیامبری»، علیرضا موثق