وظیفه ثبت دقیق رویداد های مهم تاریخی و سرنوشت ساز هر کشوری به عهده مردم همان ملت است. کوتاهی ما در گردآوری و ثبت دقیق جستارهای مهم تاریخی میهنمان سبب می شود تا این مهم بوسیله افراد و نهاد های بیگانه انجام پذیرد. در آنصورت چه تضمینی برای درستی یا نادرستی این روایت ها وجود خواهد داشت؟
ساخت و انتشار مستند " شرقی غمگین" با تمام کاستی ها از این بعد ارزشمند است.
هدف این نوشته نقد سازنده برای روشنگری بیشتر در باره پاره ای از ابهامات موجود در این مستند است.
یک: انتخاب نام مستند
از نگاه من، نام " شرقی غمگین" برای یک مستند که بر پایه گفته تهیه کنندگانش در پی یافتن "پاسخ هایی برای سؤال های زیادی" در باره قتل فریدون فرخزاد است، چندان مناسب نیست. بویژه آنکه هر چه مستند جلوتر می رود، رد پای تروریزم حکومتی در این قتل آشکارتر می شود. "شرقی غمگین" نام ترانه ای ساخته استاد ایرج جنتی عطایی در سال ۱۳۵۲ است که زنده یاد فرخزاد پیش از انقلاب آنرا خواند. این سروده حال و هوای سالهای نخستین دهه پنجاه خورشیدی را دارد و برای این مستند و هدفی که دنبال می کند نارسا است. آیا سروده خود فریدون فرخزاد با نام " ایران همیشه هست" که به رهبری آقای باربد بیات به زیبایی با ارکستر سمفونی چک در انتهای دفتر آخر مستند بازخوانی شده است برای این مستند برازنده تر نبود؟ بویژه آنکه بخوبی نشان دهنده نگاه و برداشت فرخزاد برای مسیری است که در زندگی انتخاب کرد.
دو: گاه شماری نا دقیق در تدوین مستند
برای فهم بهتر مستند لازم بود تا بر روی فریم تمام برنامه ها و سخنان فرخزاد تاریخ و مکان و شهر آورده می شد. متاسفانه اینکار بشکل پراکنده و نه به شیوه یکنواخت انجام شده است. نمونه: دقایق ۹:۵۰ و ۱۵:۳۰ از بخش اول و ۸:۳۰ از بخش دوم و تبدیل نا درست تاریخ میلادی ۱۹۸۶ به ۱۳۶۴ در دقیقه ۱۶:۰۰ بخش اول است. ترتیب زمانبندی فریم های زندگی فرخزاد پس از انقلاب درهم ریخته است و لذا پیوند فراز و فرود های احساسی وی دراروپا و آمریکا با وقایع در پاره ای از موارد نادرست بیان و نمایش داده شده. در این زمینه خطاهای چشمگیری در مستند دیده می شود. برای مثال خواندن صفحاتی از خاطرات فرخزاد در سال ۱۹۸۴ و پیوند دادن آن با اتفاقاتی در سال ۱۹۹۱ بدون در نظر گرفتن تاریخ نگارش آن خاطرات کاملا نا درست و گمراه کننده است ( دقایق ۲۱:۲۸ و ۲۵:۲۰ در بخش دوم).
اگر مطالب تحقیقی و انتخابی این مستند ابتدا در یک جدول زمانبندی شده ( زمان خروج از کشور فرخزاد و زندگی در اروپا و سپس نقل مکان به آمریکا و بعد بازگشت به اروپا) گنجانده می شد و سپس تدوین مستند بر پایه یک روایت تاریخی زمانبندی شده جلو می رفت، بیننده به ابعاد ناشناخته و مبهم بیشتری از این دوره از زندگی فرخزاد آگاهی می یافت و با توجه به تغییرات روحی وی به چگونگی رویداد ها بیشتر پی می برد.
سه: استفاده گزینشی از دفتر خاطرات فرخزاد
به نظر می رسد که در پاره ای از موارد برای اینکه گرایش سیاسی خاصی از فرخزاد ارایه شود، خطوطی گزینشی از دفتر خاطرات وی بخصوص در بخش اول مستند انتخاب شده است ( دقایق ۲۳:۰۰ و ۴۸:۲۰ ). مصاحبه با خانم فرح پهلوی و آقای رضا پهلوی در این زمینه ها با توجه به سخنان کاملا بی ربط آنان با موضوع اصلی مستند ایجاد شائبه کرده و زاید است. برای صحت این ادعا کافیست تا تمامی مطالب صفحاتی که از خاطرات فرخزاد انتخاب شده خوانده شود. با توقف ویدیو و زوم بر روی سایر مطالب همان صفحه از خاطرات میتوان به اعتقادات و گرایشات واقعی فرخزاد پی برد. به باور من انتشار تمامی کتابچه خاطرات فرخزاد به عنوان یک سند تاریخی وظیفه اخلاقی و تاریخی کسانی است که هم اکنون این اسناد را در اختیار دارند. از آنجا که فرخزاد خود را یک هنرمند مردمی می دانست، این اسناد نیز متعلق به کل مردم ایران است و باید هر چه زودتر بصورت عمومی منتشر گردد. چه بسا که در لابلای دفتر خاطرات وی اشارات از چشم افتاده ای باشد که به یافتن قاتلان وی یاری رساند!
چهار: تحقیق ناکافی در باره نقش واقعی " سازمان درفش کاویانی"
در بخش دوم مستند از دقیقه ۲۲:۵۰ آقای منوچهر گنجی مطالبی را در باره دیدار های فرخزاد با اعضای سفارت جمهوری اسلامی در بن ( آلمان غربی) مطرح می کند و نامهای کارمندان سفارت را از روی یک برگه می خواند. این برگ کاغذ به نظر گزارشی می آید که برای آقای گنجی ارسال شده و بزبان انگلیسی است ! چرا که آقای گنجی در ادامه همین مصاحبه نام تلویزیون سیمای آزاد ایران در هامبورگ را به انگلیسی و از روی همان برگ می خواند! با توجه به اینکه آقای منوچهر گنجی و سازمان درفش کاویانی بنا به اعترافات خانم رخسان گنجی ( فرزندشان) [ این لینک از دقیقه ۱:۲۷:۴۰ ] در آن دوران در ارتباط با دستگاه های اطلاعاتی آمریکا بودند و کمک های مالی هم دریافت می کردند، طبیعی است که گزارش ملاقات های فرخزاد با مامورین سفارت رژیم در بن هم بوسیله همین دستگاه های اطلاعاتی به آقای گنجی داده شده است. پیداست آقای گنجی با استناد به آن گزارشات در باره فرخزاد صحبت می کند! بنابرین جای داشت تا تهیه کنندگان مستند از آقای گنجی درخواست می کردند تا تمامی آن سند و اطلاعات مربوطه در آن گزارش نهاد های اطلاعاتی را ارایه می دادند و نه فقط خواندن چند نام از کارمندان سفارت رژیم! اهمیت این مسئله از آنجاست که فرخزاد بر پایه مستند " شرقی غمگین" پس از اخراج از "رادیو درفش کاویانی" در تنگنای شدید مالی قرار می گیرد! فیلم گرفته شده از آپارتمان محقر و مبلمان مندرس و محل خواب فرخزاد که در نهایت در آنجا به قتل می رسد، به خوبی بیانگر شرایط مالی وخیم فرخزاد در آن روزها است. لذا در این راستا به نظر می رسد که قطع درآمد ناچیز فرخزاد از سازمان درفش کاویانی در آن شرایط دشوار به سرگشتگی و استیصال بیشتر وی انجامیده و به افتادن فرخزاد در دام ماموران رژیم شتاب می دهد!
پنج: سهل انگاری در اثبات نقش حسین موسویان در ترورهای آلمان
مصاحبه های تهیه کنندگان مستند با آقای حسین موسویان اهمیت ویژه ای دارد و به همین منظور نیز با وی مصاحبه های تلفنی خوبی انجام و تلاش شده که ضد و نقیض گویی های وی در این رابطه نشان داده شود. اما متاسفانه در این زمینه کمی سهل انگاری شده و به اسناد مهمی که در ارتباط با دادگاه میکونوس و نقش مستقیم حسین موسویان در ترورهای ایرانیان در آلمان در کتاب تحقیقی "ترور بنام خدا " نوشته آقای پرویز دستمالچی، آورده شده، اشاره ای نشده است. در صورتیکه با کنار هم قرار دادن آن اسناد با گفته های موسویان بیننده بصورت مستدل و مستند متوجه نادرستی ادعاهای موسویان شده و نقش وی بهتر نمایان می شود. پ.ن.: ( اسناد به نقل از کتاب "ترور بنام خدا")
شش: گفتگوی ناقص و نا کافی با آقای سعید محمدی
از آنجا که آقای سعید محمدی با فریدون فرخزاد از ایران گریختند و ایشان مدت نسبتا زیادی را هم در سال های پایانی زندگی فرخزاد با وی زندگی کرده است، بهتر می بود تا به ایشان زمان بیشتری در باره بیان خاطراتش در باره فرخزاد داده می شد و پرسش های چالشی بیشتری از وی می شد. بویژه آنکه آقای محمدی در بخش دوم مستند به نحو بسیار پرسش برانگیز و ابهام آمیزی از " دست داشتن فرخزاد" در ترور برادر خلبانش یاد کرده و از آن بسرعت می گذرد! بر پایه اسناد موجود، رژیم اسلامی افزون بر علی اکبر محمدی، خلبانان دیگری را هم که پس از انقلاب به خارج پناهنده شدند ترور کرده است! از سویی دیگر، تاریخ ترور علی اکبر محمدی با زمان بروز شایعات ارتباط فرخزاد با رژیم چندین سال فاصله دارد!
هفت: گفتگو با آلاله بهمن دختر پوران فرخزاد
خانم آلاله بهمن فرزند زنده یاد پوران فرخزاد هستند که در کانادا زندگی می کنند و اخیرا چند گفتگو با وی در باره زندگی فریدون فرخزاد و حواشی آن انجام شده که با کمی جستجو بر روی یوتیوب قابل دسترسی است( اینجا و اینجا). خانم آلاله بهمن مدعی اند که تهیه کنندگان مستند ساعت ها با وی نیز مصاحبه انجام داده اند (دقیقه ۳:۰۴:۰۰ این لینک ). معلوم نیست به چه دلایلی از مصاحبه های ایشان و اطلاعات وی به عنوان یکی از بازماندگان خانواده فرخزاد در این مستند استفاده نشده است؟ این مسئله از آنجا اهمیت دارد که تهیه کنندگان مستند مدعی اند تلاش کرده اند تا با تمام بازماندگان فریدون فرخزاد تماس برقرار کنند. خانم آلاله بهمن در همین گفتگو ها مدعی هستند که تمام اسناد مربوط به پرداخت کمک های مالی گرد آوری شده به صلیب سرخ را دارند و به سازندگان مستند ارایه داده اند! سازندگان مستند "شرقی غمگین" در این باره و دلایل عدم استفاده از مصاحبه های خانم بهمن در مستند توضیحی نداده اند!
هشت: مدرک تحصیلی فرخزاد
پیش از انتشار مستند "شرقی غمگین" گفتگویی با آقای سعید محمدی در کلاب هاوس در تابستان سال ۲۰۲۱ بر روی یوتیوب منتشر شده که آقای محمدی با ذکر خاطره ای منکر داشتن دکترای علوم سیاسی فرخزاد از دانشگاه مونیخ می شوند ( این لینک دقیقه ۱:۱۹:۵۰ ). البته ایشان با ذکر خاطره ای تنها به نداشتن مدرک دکترای فرخزاد اشاره می کنند. جا داشت تا تهیه کنندگان مستند با توجه به امکانات و زمان کافی که در آلمان برای تحقیق در این باره داشتند، به سوابق تحصیلاتی فرخزاد که به سادگی قابل دسترسی از دانشگاه مونیخ است، می پرداختند.
امید است تا یاد آوری نکات فوق کمکی باشد برای روشن شدن هر چه بیشتر زوایای تاریک این جنایت هولناک. انتشار مستند " شرقی غمگین" یاد آور ضرورت پی گیری قتل هولناک هنرمندی ایران دوست و مردمی است که به اندازه توانش برای آزادی ایران و ایرانی مبارزه کرد و در این راه نیز با انواع ناملایمات و دسیسه ها روبرو شد. بجاست تا پیش از آنکه گرد و غبار تاریخ آثار و اسناد این جنایت را مخدوش و یا محو و نابود کند، با دقت و امانت تمام اسناد موجود در رابطه با دوران زندگی فریدون فرخزاد بویژه پس از انقلاب و خروج از ایران تا زمان ترور وی را آرشیو کرد. گرد آوری این اسناد و مدارک ضمن کمک شایان به امر پی گیری دادخواهی قتل زنده یاد فرخزاد، افکار عمومی بین المللی و نسل های آینده را نیز با ماهیت و شیوه کار رژیم اسلامی آشنا می سازد.
در این زمینه، روش آرشیو کردن جنایات نازی ها و فاجعه هولوکاست بوسیله جامعه یهودی الگو و راهنمای بسیار مفیدی برای ما است.
رضا بنایی
تورنتو (کانادا)- ژانویه ۲۰۲۲
پا نوشت: کتاب" ترور بنام خدا " نوشته پرویز دستمالچی فصل چهارم، بخش ۷، صفحه ۱۳۰
عمه انسیه را مهدی به ما شناساند، نوشته ی خروسه