Monday, Feb 14, 2022

صفحه نخست » دکترین دمکرات‌های آمریکا نتیجه جنگ در اوکراین، مرتضی اسماعیل‌پور

Morteza_Esmaeilpour.jpgآمریکا در زمان ریاست‌جمهوری کلینتون، اوباما و بايدن به دنبال گسترش ناتو به شرق بود و همچنین نیز به دنبال این سیاست است. آمریکا سیاست ورود اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی و پیوستن آن به پیمان‌های اروپایی را در پیش گرفت. این سیاست منجر به افزایش بحران روابط روسيه و آمریکا شد. انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ و تظاهرات نوامبر ۲۰۱۳ و حمایت آمریکا از تظاهرکنندگان برخلاف دیدگاه روسیه به این رویدادها، منازعه این دو کشور را افزایش داد.

روس‌ها بر اهمیت پیشینه تاریخی روابط روسیه با اوکراین تاکید می‌کنند و آمریکا به دنبال کاهش قدرت مانور روسیه در اروپا! که همانطور که اشاره کردم غرب می‌خواهد اوکراین نه به عنوان یک تهدید بلکه همراه باشد و برعکس تهدیدی برای روسیه شود. از یاد نبریم که روس‌ها، اوکراین را بخشی از امپراطوری سابق خود می‌دانند.

سیاست محدودسازی روسیه از طریق انزوای سیاسی، نظامی و اقتصادی از پروژه‌های سیاست‌خارجی آمریکا همواره بود که نباید این رویکرد را بی‌نتیجه دید.

از زمان کلینتون سیاست تمرکز به نقاط ضعف روسیه منجر به آن شد که تنش میان روسیه و آمریکا تاریخی بماند هرچند به دنبال حضور مقامات غرب‌گرا در روسیه در زمان یلتسین تلاش شد تا از انزوا خارج شوند و مسکو را در معادله‌های قدرت دور نگه‌ ندارند.

می‌توان گفت از سال ۲۰۰۸ که دولت آمریکا به دنبال عضویت اوکراین و لهستان در ناتو بود دلیل اصلی نقض حاکمیت اوکراین توسط روسیه فراهم شد. روسیه تصور کرد نقض حاکمیت اوکراین منطقی‌ترین سیاست برای امنیت خود است. البته از یاد نبریم که بمباران صرب‌های یوگسلاوی بهانه دیگری برای روسیه شد که مبحث اوکراین را از جنبه قومی-امنیتی پیش ببرد.

شاید بتوان گفت ملاحظات ژئوپولیتیکی اوکراین مهمترین دلیل تنش میان روسیه و آمریکا و به طور دقیق‌تر روسیه و ناتو است که به طور مثال الحاق کریمه به روسیه و نگرانی ناتو و اروپا از تکرار آن در اوکراین، این سمت تنش را بیش از همیشه افزایش داد که این نگرانی طبیعی است.

از طرفی دیگر سیاست آمریکا عمدتا در دوران دمکرات‌ها بر پایه سیاست «بین‌الملل گرایی لیبرال» است و به همین دلیل زمانی که مردم در خیابان‌ها ومیدان یورو (استقلال) بودند از تجلی شکل‌گیری هویت لیبرال سخن گفت اما پوتین به دلیل تفکر به شدت تاریخی خود که همه‌مسایل را برپایه حوادث تاریخی ارزیابی می‌کند ماجرا را شکل‌دیگری دید و حتی در مسئله کریمه نیز آن رویداد را «نشانگر غرور و تاریخ مشترک» نامید. این اشاره به منزله تاکید روسیه به ارزش‌ها و اعتقادات‌شان به اوکراین است. حتی می‌توان گفت که رفتار پوتین مشابه دولت تزاری است که جنگ اوکراین را در مقابل پیوستن‌ به ناتو اجتناب‌ناپذیر کرده است دقیقا مشابه تزاری‌ها در مقابل سه امپراطوری عثمانی، انگلستان و فرانسه!

حال با توجه به نکات فوق می‌توان گفت که معماری سیاست‌خارجی روسیه بر پایه دو مولفه تاریخ و ژئوپولتیک است.

سیاست‌خارجی روسیه براساس ایده‌آلیسم محدود و واقع‌گرایی که اصل رفیع این سیاست است به همراه توجه ویژه به ژئوپولتیک پیش می‌رود و به همین دلیل پوتین در نواحی شرقی اوکراینی در جایی که روس‌تبارها در آنجا مستقر شده‌اند شرایط را برای خود به سمت سیاست «منطق ارضی قدرت» سوق داده تا چنین دست‌پیش را به دست‌بگیرد که از این طریق فرصت سلطه و یا بسط سلطه را در زمان‌های بحرانی در اختیار داشته باشد.

سیاست «منطق ارضی قدرت» مهمترین استراتژی ولادیمیر پوتین از همان سالهای ۲۰۰۸ بود و این سیاست را با استفاده از اهرم اقتصادی و متزلزل کردن حکومت و درخواست رفراندوم روس‌تبارها در شرق اوکراین و حالا از طریق ظرفیت‌های نظامی می‌تواند استراتژی تسخیر کیف باشد.

روسیه به رهبری پوتین در زمان اوباما سیاست نادیده انگاشتن خط‌قرمزهای آمریکا را در پیش گرفت و از طرفی قدرت تجارت خود را گسترش داد تا روابط خود را با آلمان تقویت کند و از طرفی دیگر، نیاز اروپا به گاز را بیش از هر زمانی افزایش داد! که امروز روس‌ها توانسته‌اند از تمامی جنبه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی جایگاه ویژه‌ای کسب کنند و در نتیجه اولویت‌های سیاست‌خارجی خود را اجرایی کنند.

نکته دیگری که می‌توان اشاره کرد موضوع رویای پوتین درخصوص روسیه است که او در مصاحبه‌ای گفت « بزرگترین فاجعه ژئوپولتیک قرن سقوط اتحاد جماهیر شوروی بود». همانطور که تاکنون اشاره کردم روسیهِ‌ دوران پوتین به شدت نسبت به تاریخ منطقه حساس است و به همین دلیل از اینکه اوکراین به ناتو ملحق شود به شدت نگران است و برای روسیه متکی به افتخارات تاریخی، به شدت پرهزینه خواهد بود. ورای بحث تاریخی نیز روس‌ها جهت توازن قدرت غرب و خودشان چه بخواهند چه نخواهند به دنبال هژمونی‌شان در قاره‌اند و به همین دلیل نگاه محوری عمیقی به اوکراین دارند و البته این موضوع کاملا با منطق قدرت ژئوپولتیک روسیه هم‌خوانی دارد! منطقی که تاکید به اهمیت «گسترش سرزمین» دارد.

سیاست خارجی روسیه هم‌خوانی فراوانی با دیدگاه روس‌ها از منظر روانی به اوکراین دارند هرچند مقامات اوکراین و شهروندان اوکراینی تلاش می‌کنند از مسکو دوری کنند و سیاست نگاه به غرب و شراکت اقتصادی با غرب را در پیش گرفته‌اند. نگاه مردم اوکراین به غرب را می‌توان در انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴ را به وضوح یافت که با ناخشنودی روس‌ها روبرو شد و آن انقلاب را روس‌ها، صرفا کودتایی ترسیم کردند که از طریق غرب تحریک و به نتیجه رسید! حتی بنابر اعتقادات روس‌ها سیاست مستقل در ماهیت مقامات اوکراین دیده نمی‌شود و آنان به تاسی از غرب پیش رفتند و آن انقلاب نیز پازلی جهت دست‌یابی کودتاچیان به عضویت ناتو معرفی شد.

روسیه به دلیل نگاه تقابلی با غرب، اوکراین را دالانی از سوی غرب جهت تجاوز به روسیه دانستند و به همین دلیل تلاش اوکراین را همواره خطر و تهدیدی برای روسیه معرفی کردند.

بسیاری از تحلیلگران معتقدند با آمدن اوباما فصل نوینی در روابط‌بین‌الملل ایجاد شد و آمریکا به اعلام سیاست «دوباره تنظیم ساختن» روابط با روسیه معرفی شدند اما این سیاست که تحت مدیریت هیلاری کلینتون پیش رفت سیاست موفقی نبود. آمریکا تلاش کرد روسیه را رقیب خود معرفی نکند و تحت عنوان شریک نشان دهد که این سیاست هرچند در زمان دیمیتری مدودوف کمی با انعطاف پیش رفت اما سیاست الحاق اوکراین به ناتو بلافاصله این اعلام سیاست را با شکست روبرو ساخت.

اوباما در آن دوران با جدیت بسیار به دنبال عضویت اوکراین در ناتو بود هرچند سه قدرت برتر نظامی و مالی غرب اروپا مخالف بودند چرا که حساسیت ژئوپولتیک روسیه در روابط با اوکراین را می‌دانستند.

سیاست اوباما منجر شد تا روسیه مدعی شود غرب و به طور اخص آمریکا، به دنبال نقض حاکمیت اوکراین و تشدید بی‌ثباتی این کشور است و به همین دلیل توجیه اخلاقی به دست آورد تا نقش خود را در اوکراین پر رنگ کند.

آمریکا به اروپا فشار آورد تا اوکراین از میان دو پیشنهاد یک گزینه را انتخاب کند! یا اوکراین به اتحادیه اروپا ملحق شود و یا صرفا به بازار اوراسیا که پوتین تبلیغ می‌کند ملحق گردد.

تحت فشار قرار دادن روسیه چه در زمان یلتسین، مدودوف و پس از آن پوتین و نادیده گرفتن قدرت روسیه در منطقه یکی از بی‌توجهی‌ها و رفتار غیرمنطقی سیاست آمریکا در مقابل برخورد با اوکراین بود که به همین دلیل روسیه را مجبور به واکنش مضاعف کرد. آمریکایی‌ها بدون شناخت از ارزش تاریخی و روانی روس‌ها در منطقه آنان را تحقیر کردند که این تحقیر نشانه عدم سیاست توازنی‌ست که قدرت برتر منطقه و غول هسته‌ای بین‌المللی را عصبانی کرد. عصبانیت روسیه بخصوص در زمان پوتین که نظم نظامی مستحکمی بر روسیه استقرار کرد نمایان‌تر شد.

دکترین کلینتون و اوباما در سیاست‌خارجی و حالا دکترین بایدن به دنبال محو روسیه در شرق اروپاست که این سیاست خطر بزرگی برای روسیه معرفی می‌شود و در مقابل آن روسیه امروز صف جنگ خود را در مرز اوکراین بنا نهاده است. البته باید اشاره کرد که دکترین بوش که محوریت «دولت‌سازی در خاورمیه» را متجلی ساخت همان سیاست محدودسازی محیط عملیاتی روسیه بود اما در دوران اوباما و حالا در دوران بایدن حساسیت واکنشی روسیه تشدید شده است و نگرانی آن می‌رود که جنگی تمام‌عیار باری‌دیگر مشابه جنگ کریمه که در سال ۱۸۳۵ آغاز شد و منجر به مرگ ۷۵۰ هزار نفر شد، رخ دهد.

پوتین طی روزهای اخیر نشان داد که می‌خواهد برخلاف مفاد توافقنامه مشهور به «یادداشت بوداپست» ، این توافق را نقض کند زیرا روس‌ها پس از احساس نگرانی از «در جعبه قرار دادن» خود را آماده کامل جهت یک جنگ تمام‌عیار کرده است. حالا اوکراین نگران استقلال، حاکمیت و سرزمین خود است چرا که روس‌ها با ۷۵درصد از نیروهای لازم جهت جنگ در مرز این کشور مستقر شده‌اند.

روسیه هرچند تلاش می‌کند سیاست واقع‌گرایی را اجرایی کند اما همواره از عنصر ایدئولوژی بهره می‌برد و به همین دلیل می‌توان گفت که پس از انتخاب پیاپی پوتین برخلاف توافق‌نامه مدودف-اوباما در لندن، پوتین به دنبال سیاست پر رنگ کردن ناسیونالیسم در توجیه سیاست برخورد با اوکراین پیش رفت تا عزت سیاست‌خارجی خود را کسب کند چرا که معتقد بود حضور آمریکا در اوکراین به معنی زیرسوال بردن قدرت منطقه‌ای روسیه و تلاش آمریکا جهت پیوستن اوکراین به ناتو است.

بایدن مشابه سیاست اوباما پیش رفته است هرچند که می‌توان گفت تمامی سیاست‌های اجرایی دولت بایدن همانی‌ست که در دولت اوباما شاهد بودیم.

روسیه در زمان ترامپ سیاست رقیب اما شریک در حوزه‌های مختلف رفتار کرد چرا که ترامپ با اطلاع از حساسیت‌های پوتین تلاش کرد به جای رویکرد تنش‌‌آفرینی به دنبال تنش‌زایی باشد.

حال این سوال مطرح است آیا پوتین حاضر به راه‌انداختن یک جنگ تمام عیار است؟



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy