ریشه درگیری با پرویز پرستویی کجاست؟ قبض و بسط برچسب هنرمند حکومتی
رویداد۲۴ - لیلا فرهادی، تهران
در حاشیه نمایش فیلم «افسانه بناسان» به کارگردانی حبیب احمدزاده در آمریکا، برخی مخالفان جمهوری اسلامی در اعتراض به ارتباط پرویز پرستویی با سردار سلیمانی به او حمله کردند. در یک مورد پرویز پرستویی با سام رجبی عضو سابق تیم ملی جودوی ایران درگیری فیزیکی کوتاهی داشت.
کاربران شبکههای اجتماعی در واکنش به حاشیه این مراسم به دو دسته تقسیم شدند؛ یک عده سکوت بازیگرانی نظیر پرویز پرستویی و گوهر خیراندیش در مواجهه به برخی حوادث مانند اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ و همچنین سفرهای آنها به آمریکا و همچنین سکونت آنهادر آمریکا را مورد انتقاد قرار دادند و در مقابل عدهای مخالفان را به اقدام غیر انسانی محکوم کردند.
واکنش رسانههای اصولگرا به درگیری پرستویی در آمریکا
رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی نزدیک دست راستی به صورت هماهنگ گزارشهایی در حمایت از پرستویی منتشر کردند. خبرگزاری فارس در گزارشی ضمن تجلیل از اقدام پرویز پرستویی نوشت: «واکنش پرستویی به این عنصر سلطنتطلب که با متانت و غیرت همراه بود، تحسین کاربران فضای مجازی را به همراه داشت.»
سیدمحمود رضوی مشاور فرهنگی قالیباف رئیس مجلس هم در تقدیر از پرستویی او را «شیر» خواند و نوشت: «شیر، شیر است و مهم نیست سنش چقدر شده باشد یا در سرزمین خودش باشد یا چند هزار کیلومتر آن طرفتر! غیرت، شهامت، وطندوستی و حب وطنت ربطی به نقش ندارد که امروز بگوییم شما برای ما حاج حیدری یا حاج کاظم!»
پرویز پرستویی در توضیح حاشیههای پیش آمده در آمریکا گفت: «شما سوالی از ما میکنید، جوابی از ما میخواهید که آن نیازمند توضیح بسیار است، من نمیتوانم آن سوال را تستی جواب دهم و شاید هم اصلا لازم نیست که من جواب این سوال شما را بدهم. من با هدف دیگری آمدهام. من با هدف صلح آمدهام، من با هدفی آمدهام که در کنار هم بنشینیم و فیلمی را ببینیم که پیامش، پیام صلح است و میخواهد به تمام مردم نشان دهد که صلح چیز خوبی است و جنگ ویرانگر است و خب با این صحنه مواجه میشویم و حتی پلیس حضور پیدا می کند، پلیس حرفهای بنده را میشنود، حرفهای ایشان را هم میشوند و در واقع آنها را محکوم میکند که شما حق ندارید ورود بکنید به این شکل، از یک شهر دیگر دوباره بدو بدو، تعقیب کنید و آرامش اینها را بگیرید و نگذارید مردم به سینما بروند. خب شما میتوانید نیایید. بعد چرا فحاشی؟ چرا هتاکی؟ چرا حرفهایی که شایسته یک آدم نیست؟ شمایی که میگویی در مهد آزادی و در مملکتی که آزادی بیان هست زندگی میکنی آیا آزادی بیان فقط این است که شروع کنی آنچه را فحاشی و توهین به ناموس مردم است بر زبان بیاوری؟»
ریشه دو گانه «هنرمند حکومتی» و «هنرمند مردمی» کجاست؟
اما ماجرای دوگانه «هنرمند حکومتی» و «هنرمند مردمی» از کجا ریشه گرفته است؟ با وقوع انقلاب اسلامی، بسیاری از هنرمندان و بازیگران بود که قبل از انقلاب مشغول به فعالیت بودند، امکان فعالیت را از دست دادند. نظرات درباره بازگشت هنرمندان قبل از انقلاب به عرصه هنر در صدر حاکمیت نظام متفاوت بود. بولتن رسمی جشنواره فجر در سال ۱۳۶۳ مصاحبهای تفصیلی با چهار مقام نظام درباره حکم فعالیت این هنرمندان در سینما داشته است. آیت الله خامنهای رئیس جمهور وقت در یک سخنرانی گفته بود «باید بیشتر از چهرههای جدید و جوان استفاده شود و میدان به جوانان انقلابی بدهند.» آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس معتقد بود «باید اصل را بر این بگذارند که هنرمندان قادر به بازگشت به عرصه سینما باشند و نباید اینها را طرد کرد، اما استثناهایی هم وجود دارد و بعضی از آنها آنقدر آلوده بودند که بسیار مشکل است برگردند.»
میرحسین موسوی نخست وزیر وقت نظام معتقد بود حتی اگر این افراد توبه هم بکنند، تنها در زمینه کارگردانی و نویسندگی میتوانند فعال باشند و در مورد بازیگران نباید اجازه ظاهر شدن در فیلمها به آنها داده شود. سیدمحمد خاتمی وزیر وقت ارشاد هم توصیه مشابهی داشت و معتقد بود در صورت توبه، هنرمندان قبل از انقلاب میتوانند در جامعه فعالیت کنند، اما در صحنه هنر و فرهنگ نباید جایی داشته باشند.
به واسطه همین رویکردهای فرهنگی در ابتدای انقلاب اسلامی، بازگشت هنرمندان قبل از انقلاب به عرصه هنر حتیالامکان بدون سر و صدا انجام میشد و هیچگاه با برچسب «حکومتی» همراه نبود. در کنار این افراد موج جدیدی از هنرمندان در حال شکلگیری بودند. گروهی از آنها به هنرمندان نزدیک به حکومت معروف بودند که وظیفه تبیین گفتمان انقلاب را برعهده داشتند؛ افرادی نظیر ابراهیم حاتمیکیا در سینما، علیرضا قزوه در بین شعرا، رضا امیرخانی در بین نویسندگان از آن دسته به شمار میرفتند.
نزدیکی این هنرمندان به حکومت برای مدت طولانی مانعی برای فعالیت دیگر هنرمندان که لزوما به این عنوان شناخته نمیشدند ایجاد نمیکرد، اما کمکم خطکشی بین دو نظریه «هنر برای هنر» در برابر «هنر متعهد» پر رنگتر میشد. ماجرا از انتخابات سال ۱۳۸۸ اما شکل دیگری به خود گرفت. حمایت گسترده هنرمندان از میرحسین موسوی و در پی آن حوادث بعد از انتخابات و بیانیههای جمعی از هنرمندان در نقد سرکوب اعتراضات به شکلگیری مفهوم تازهای تحت عنوان «هنرمند حکومتی» منجر شد. از این تاریخ به بعد هنرمندان یا خطکشی خود را با حاکمیت به صراحت اعلام کردند یا سکوت کردند یا به طور مستقیم در پروژههای حاکمیت مشارکت داشتند که در دو مورد اخیر به فراخور موقعیت متهم به «هنرمند حکومتی» بودن میشدند.
تاسیس نهادهای موازی در فرهنگ و هنر
برای پر رنگ شدن این خطکشیها نهادها و موسساتی موازی با نهادهای سابق هم در حال شکلگیری بود. جشنواره فیلم عمار در اعتراض به رویکرد خانه سینما و جشنواره فجر با هدف نمایش آثار به اصطلاح انقلابی با ابتکار نادر طالب زاده و دبیری وحید جلیلی تشکیل شد. اولین دوره این جشنواره هم در یک روز نمادین سال ۱۳۸۹ یعنی در سالگرد ۹ دی سال ۱۳۸۸ برگزار شد. سازمان هنری رسانهای اوج وابسته به سپاه هم در سال ۱۳۹۰ تاسیس شد و رسالت آن تولید آثار «مقوم گفتمان حاکمیت» بود. آثاری که توسط این نهادها تولید و به نمایش گذاشته میشد برچسب حکومتی را از پیش بر پیشانی خود داشت.
اولین واکنشها به انتخاب هنرمندان برای مشارکت در پروژههای نزدیک به نهادهای حاکمیتی در روز تنفید حکم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد نمایان شد و این واکنشها با اکران فیلم سینمایی «قلادههای طلا» تشدید شد. مجید مظفری و محمدرضا شریفینیا بعد از شرکت در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد مورد هجمه منتقدان قرار گرفتند و تا همین امروز برچسب هنرمند حکومتی را به دوش میکشند.
برچسب هنرمند حکومتی
بازیگران فیلم قلادههای طلا به کارگردانی ابولقاسم طالبی که فیلمی درباره حوادث بعد از انتخابات ۸۸ با روایت حاکمیت است در مرحله بعدی مطرود شدند. حسن یوسفی اشکوری نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی هنرمندان این فیلم سینمایی را «در خدمت دروغ» توصیف کرد. علی رام نورانی، امین حیایی، محمدرضا شریفی نیا و دیگر بازیگران این فیلم سینمایی بارها در سالهای بعد مجبور به پاسخگویی درباره انتخاب خود برای بازی در این فیلم سینمایی شدند. (هرچند پاسخ آنها هرگز مقبول واقع نشده است) به گزارش رویداد۲۴ این دوگانه در رقابت استندآپ کمدی برنامه خندوانه یکی از اوجهای خود را تجربه کرد. زمانی که در فینال یک مسابقه سرگرم کننده میان امین حیایی و امیرمهدی ژوله، رای دهندگان با کلیدواژه انتخاب سلبی، مانع از قهرمانی امین حیایی به دلیل بازی در فیلم قلادههای طلا شدند.
این دایره در سالهای بعد بسیطتر شد و جریان سوم هنرمندان یعنی کسانی که سکوت پیشه کردند هم از برچسب هنرمند حکومتی مصون نبودند. نسبت هنرمندان با حوادث دی ماه سال ۹۶، آبان سال ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراین به شاقول دیگری برای تعیین تکلیف هنرمندان تبدیل شد.
دی ماه سال ۹۸ تعداد زیادی از سینماگران اعلام کردند در اعتراض به حادثه سرنگونی هواپیمای اوکراینی در جشنواره فجر شرکت نمیکنند. استارت این کار با بیانیه مسعود کیمیایی کارگردان برجسته سینما خورد. پس از کیمیایی دبیران و داوران دو بخش طراحی گرافیک و سرامیک جشنواره هنرهای تجسمی فجر از همکاری با جشنواره انصراف دادند.
در ادامه عبدالرضا کاهانی دیگر کارگردان سینما و هنرمندانی نظیر رخشان بنیاعتماد، آتیلا پسیانی، ترانه علیدوستی، رضا درمیشیان، حسن معجونی، مهتاب کرامتی، سارا خوئینیها، امیرمهدی ژوله، نوید محمدزاده و فاطمه معتمدآریا هم از حضور در جشنواره فجر سر باز زدند.
اقدام این هنرمندان با واکنش تند نماینده عضو کمیسیون فرهنگی مجلس همراه شد. نصرالله پژمانفر اعلام کرد طرحی را در مجلس جلو میبرد که هنرمندان انصرافی از جشنواره را ممنوعالکار کند و مانع از فعالیتهای هنری آنها در جمهوری اسلامی شود.
موج کنارهگیری اعتراضی هنرمندان از جشنوارههای دولتی و حکومتی، عرصه را برای هنرمندانی که هنوز در این چارچوب فعالیت میکردند تنگتر کرد به گونهای که دامن اصغر فرهادی را هم گرفت. فرهادی در حاشیه اکران «فیلم قهرمان» در جشنواره کن مورد هجمه مخالفان جمهوری اسلامی قرار گرفت که او را «عافیت طلب» و «وابسته به حکومت» خطاب میکردند.
استدلال آنها در انتقاد از فرهادی معطوف به دو مساله است؛ یکی سکوت در برابر حوادثی نظیر سرکوب اعتراضات مردم به بحران آب در خوزستان و دیگری معرفی فیلمهای او به جشنوارههای خارجی نظیر اسکار در حالی که فیلمسازان مستقلی دیگر از جمله بهمن قبادی و بهرام بیضایی از این موهبت محرومند.
اصغر فرهادی برای فرار از این برچسب مجبور میشود بیانیه تندی منتشر کند و رسما از افرادی که او را «فریبکارانه منتسب به حکومتی بودن میکنند» اعلام انزجار کند. او در بیانیه تندی اعلام کرد من هیچ گاه کوچکترین قرابتی با منش و تفکر واپسگرای شما نداشتم. شواهد نشان میدهد پرویز پرستویی هم قرار نیست آخرین قربانی برچسب حکومتی باشد.
روحانیون طرفدار ایران در زندان طالبان