درک دقیق پیچیدگیهای سیاست به ورزیدگی فکری و تسلط بر امور و علوم سیاست نیاز دارد.
حجم معضلات و رویدادهای جاری در کشور، که همواره خود را در شکلهای ناشناخته نشان میدهد، تنها با چند تعریف سر هم بندی شده و اغلب اشتباه توضیح و تفسیر نمیشود و نیاز به آگاهی و تسلط به وقایعی که در متن سیاست میگذرد، دارد. در غیر اینصورت دامنه و قلمرو سیاست چنان محدود میگردد که به سرخوردگی مزمن و بازماندگی تاریخی میانجامد. نتیجه این آسیب، جامعه سیاسی ما را دچار بحران فکری کرده است، بگونهای که بیشتر با در نظر گرفتن چشماندازهای غیر عملی و با تمرکز بیش از اندازه بر اهداف حداقلی، که نام دیگر بی هدفی است، آنها را از رو به رو شدن با چالشهای عمده در عرصههای گوناگون سیاسی ناتوان ساخته است.
ساختار کلاسیک سیاست دیگر مانند گذشته کاربرد ندارد و کاملاً در هم ریخته شده است و راهبردهای سیاسی قدیمی به سبب شتاب زمانه و جابجایی مفاهیم، بویژه مفهوم قدرت، با محدودیتهای منابع و امکانات روبرو هستند و کنشگران این حوزه دیگر نمیتوانند اهداف سیاسی خود را با استفاده از رویکردهای دهههای گذشته میزان کنند و به پیش ببرند، بلکه باید شیوهها و شگردهای جدیدی را بیاموزند تا بتوانند پاسخهایشان به نیازهای زمانه را در قالبی کارساز و کارآمد فرموله کنند که گفتمان سیاسی از آن انتظار دارد. وگرنه اقتدار سیاسی نمیتواند با فرهنگ سیاسی جدید و پرسشهای حیاتی تطبیق داده شود.
نادیده گرفتن قواعد بازی تازه مانع درک دقیق از دگرگونیهای متن سیاست و مناسبات درونی آن میشود که دیگر هیچکس نه میتواند بعنوان عنصر سازنده در فرایند سیاست عمومی شناخته شود و نه بعنوان عامل تعیینکننده در تحولات داخلی به حساب آید. محور اصلی سیاست یک اپوزیسیون تنها رسیدگی به موضوعات دسته چندم و بیاهمیت و رتق و فتق روابط پراکندهشان نیست، بلکه به چالش کشیدن قدرت مستقر از اصلیترین و مهمترین وظایف یک اپوزیسیون میباشد تا حاکمیت سیاسی را به عقب نشینی از سیاستهای ضد ملی و مردمی وادار سازد. اگر یک مجموعه سیاسی توانایی ساماندهی به یک هویت جمعی را نداشته باشد تا از این راه خطوط اصلی سیاستهایش را به نمایش بگذارد، همه تلاشها و کنشها تهی از هرگونه مفهوم جمع گرایانه خواهد شد و به تصویر کشیدن یک انگاره مشترک ممکن نخواهد شد.
سیاست قلمرو قدرت است و مفهوم قدرت، بنیادی ترین مدلول را در سیاست تشکیل میدهد. هدف فوری هر گونه اقدام سیاسی، صرف نظر از شاخصهای مرامی و شیوههای مبارزاتی، تسخیر قدرت و اعمال آن است. قدرت، یک سخنرانی در شبکههای اجتماعی یا ردیف کردن چندین واژه در توئیتر نیست، بلکه مجموعهای از روابط هماهنگ شده است که باید در شبکهای، تحلیل روابط قدرت را ایجاد کند.
با آنکه مدیریت گران شدن نان از سوی رژیم مفلوک اسلامی بزودی از چالشهای معیشتی خارج شد و به موضوع سیاسی تبدیل گشت و در رده مسائل امنیتی طبقه بندی گردید، و حتی کسانی از درون حکومت اسلامی ولی برون ـ حکومتی و آشنا با چنین خطراتی صدایشان درآمد و خواستار برکناری تدارکاتچی دولت شدند، با این حال، کنشگران سیاسی باز هم نمیتواند از این فرصت برای به چالش کشیدن رژیم درمانده و تبدیل شدن به صدای مردم استفاده کنند و احتمالاً حلقه اتصال اعتراضات به هم باشند. کسانی که با یدک کشیدن نام اپوزیسیون برای هر چیز بی اهمیت فوراً به انتشار بیانیه و واکنش مشترک دست میزنند، هنوز نتوانستهاند یک سیاست هماهنگ اتخاذ کنند.
هر کس که فکر میکند تنها با یک بیانیه توئیتری، آن هم با کلمات بی حس و واژگان بی روح، میتواند پیروز میدان سیاست شود، اشتباه میکند. توئیتر تنها ابزاری در خدمت سیاست است و خود سیاست نیست. گاهی صادر نکردن چنین بیانیههای بی رمقی بهتر از انتشار آن است و از سرخوردگی و ناامیدی مردم جلوگیری میکند. ناامید نکردن مردم هم خودش یک وظیفه است. بهترین کار شاید بکارگیری مشاوران تازه و با کفایت باشد که در نوشتن بیانیه تبحر داشته باشند.
در این شرایط بحرانی حاد که حکومت دزدسالار شیعه دیگر از پس فراهم آوردن نیازهای اولیه و حیاتی شهروندان هم بر نمیآید، و حتی سیاستهای راهبردی و علت وجودی خودش را هم نمیتواند توجیه و برآورده سازد، مقبولیت و مشروعیت پیش کش، دیگر حتی نمیتواند الزامات سیاسی و دینی خودش را بدون گونهای از اجبار و خشونت عریان عملی سازد و هر چه بیشتر دلایل حکومت برای اطاعت از قوانین و دستوراتش تحت تأثیر افکار براندازانه و اراده مقاومت مردمی قرار میگیرد، انگیزه مردم برای سرنگونی رژیم افزایش مییابد.
حکومتی که اقتدار سیاسیاش را تنها از طریق سرکوب و ایجاد ترس و با نشان دادن دستگاه سرکوبگر و نیروهای امنیتی میتواند ایجاد کند، حکومتی است که با خطر فروپاشی روبرو است.
این به نوبه خود به این معناست که رژیم اسلامی باید با سرکوب دائمی مردم، اعتراضات را مهار و مانع از گسترش آن گردد. در برههای از زمان اما، دستگاه سرکوبگر دیگر قادر به محدود کردن ظرفیت انقلابی مردم نخواهد بود، زیرا کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند، بی تردید در اعتراضات و تظاهرات شرکت خواهند کرد، حتی اگر آنها در گذشته به سبب ملاحظاتی (دستگیری، زندان، مرگ) از پیوستن به چنین اجتماعاتی خودداری میکردند.
هر حکومتی دوران ظهور و افول مشخصی دارد و رژیم ویرانگر اسلامی از این قاعده مستثنی نیست. سیر انحطاط حکومت ورشکسته اسلامی به سبب بحرانهای ساختاری و فرسودگی عمود خیمه نظام، معیارهای مشترک میان سهامداران سفره خونین انقلاب را چنان به کشاکش نقشها و معیارهای متعارض کشانده است که مدیریت سیاست خودی و غیرخودی دیگر مانند گذشته عملی نیست و این خط مشی در حال دگردیسی به سوی سیاست «دوست و دشمن» و تقابل میان خودیها در حرکت است که هر روز شدت و دامنه آن افزایش مییابد. آن زشت صورت و بد سیرت (مهدی طائب) که قرار بود با خالص سازی انقلاب اسلامی عدهای را به غلط کردن وادار سازد، اکنون خودش، آن هم تنها چند ساعت پس از انتشار یک فایل صوتی، به غلط کردن افتاد.
ما در دوران افول رژیم از کار افتاده اسلامی بسر میبریم و شاهد اوج گیری تضادهای درونی یک رژیم رو به مرگ هستیم که با سراشیبی نزول روبرو است و تصور میکند که میتواند با رویکرد سرکوبگرایانه از روند سرنگونیاش جلوگیری کند. ولی چنین رویکردی تداوم حیات بیشتر در پی نخواهد داشت و سرکوبگران به مرور زمان نظام گریز خواهند شد.
اگر مخالفان رژیم اسلامی نتوانند محور تبیین حرکتهای تاریخی و راز صعود و سقوط نظامهای سیاسی را درک کنند و سیاست خود را با مفهوم «قدرت» توصیف کنند و با به چالش کشیدن حاکمیت، قدرتشان را آشکار و مصمم به نمایش بگذارند، شرایط به کلی دگرگون و رویدادها روند دیگری خواهند یافت که ابعاد آن باید بر همگان روشن باشد.
رژیم آخوند ـ پاسدار ـ ماله کش هم بهتر است متوجه باشد که فضاسازی برای تمدید عمر حکومتش که با انباشت بحرانها، افزایش جمعیت زیر خط فقر مطلق و گسترش شدید و فاحش شکاف و اختلاف طبقاتی روبروست، دیگر غیرممکن شده است.
از آن روزی بترسید که مردم فاقد گزینه، بویژه اکنون که گرسنگی هم بر آن افزوده گشته است، اگر روزی به «توده بحرانی» تبدیل شوند، که تجزیه و تحلیلها این روند را نشان میدهد، فوران آتشفشانشان تنها محدود به سرنگونی رژیم اسلامی نخواهد ماند و بسیار فراتر از جابجایی تنها یک حکومت خواهد رفت.
پتانسیل انقلابی که از آبان ماه ۹۸ بوجود آمده است، سرانجام راه خود را خواهد یافت. مطمئن باشید!
امیر امیری