کیهان لندن ـ گزارشها نشان میدهد در سه دهه گذشته قیمت زمین در تهران بیش از ۱۰۰۰ برابر شده است. افزایش قیمت زمین و مصالح ساختمانی، سبب افزایش قیمت مسکن شده و در پی آن اجارهبها به صورت تصاعدی مرتب افزایش مییابد.
طی ۳۰ سال اخیر قیمت زمین در تهران ۱۰۲۰ برابر شده، در حالی که در همین مدت دلار در بازار آزاد ۱۶۰ برابر و سکه نیز ۶۹۰ برابر شده است. برای نمونه، در شهر تهران طی تابستان ۱۴۰۰ (آخرین آمار رسمی) قیمت هر مترمربع زمین مسکونی به ۴۷ میلیون و ۶۹۲ هزار تومان رسیده که این رقم با احتساب دلار آزاد در همان مقطع متری ۱۸۳۴ دلار بوده است.
افزایش قیمت زمین یکی از مهمترین دلایل افزایش قیمت ملک در ایران به شمار میرود که البته مانند بسیاری از بخشهای دیگر اقتصادی در دست مافیاهای وابسته به حکومت است. روزنامه «جوان» فروردین امسال در گزارشی با اشاره به مافیاهای زمین و ساختمان در ایران نوشته «مشخص نیست با این حجم از زمین و پهناوری ایران چرا حد و حدود شهرها چنان بند و بست شدهاست که آنقدر قیمت زمین افزایش یافته و همچنین نرخ ساختمان با انواع کاربری به شکل خیره کنندهای رشد یافته است.»
در این گزارش آمده که دلالی در حوزه زمین و ساختمان یکی از انحرافات بزرگ سرمایه از بخش تولید جامعه است، زیرا با چند دلالی در حوزه زمین و ساختمان آنقدر صاحب سرمایه عایدی به دست میآورد که هیچگاه سراغ دردسرهای تولید نخواهد رفت و متأسفانه هنوز در کشور یک قرارگاه و مجموعه تشکیل نشده که مافیای زمین و ساختمان و دستکاریکنندگان نرخ زمین را متوقف کند.
افزایش قیمت زمین و در پی آن قیمت ملک، نه تنها رکود در بازار مسکن را افزایش داده بلکه در آنسو بر قیمت اجاره ملک نیز افزوده و حالا بازار اجاره که متقاضیان آن بیشتر اقشار حقوقبگیر و کارمند و کارگر هستند با افسارگسیختگی قیمت روبروست.
عبدالله اوتادی عضو اتحادیه مشاوران املاک تهران امروز دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ اعلام کرده که تنها در سه سال گذشته میزان افزایش اجاره بها به ۳۰۰ درصد رسیده و بخش عمدهای از این عدد متوجه همین چند ماه اخیر برمیگردد و میتوان گفت که میزان اجارهبها در چند ماه گذشته به طور وحشتناکی افزایش یافته است.
عضو اتحادیه مشاوران املاک تهران افزوده که «امروز مستاجرانی که برای رهن و اجاره به مشاوران املاک مراجعه میکنند به صراحت میگویند برای اینکه بتوانند از عهده پرداخت اجاره بربیانند سه شغله شدهاند و این به معنای تشدید فشار بر این قشر است.»
او در ادامه گفته که «بطور مستمر در مشاوران املاک شاهد این هستیم که مستاجران برای تامین رهن و اجاره ماشین و داراییهای خود را به فروش میرسانند. اما سوال این است که در این شرایط تورمی مستاجران تا کجا میتوانند داراییهایی مانند ماشین خود را بفروشند که بتوانند پول رهن را تامین کنند و با توجه به ادامه کاهش توان خرید و درآمدها در سالهای آینده برای تامین هزینه رهن و اجاره چه اقدامی میتوانند انجام دهند؟ این در حالی است که هر سال به ارزش دارایی مالکان و افرادی که از اجاره کسب درآمد دارند، بیشتر میشود بدون آنکه هیچ فعالیت اقتصادی در کشور انجام داده باشند.»
عبدالله اوتادی همچنین از رانده شدن مستأجران تهرانی به دیگر شهرهای استان خبر داده و گفته که «در حال حاضر بیشترین تقاضا برای اجاره به سمت بومهن، رودهن، اسلامشهر و کرج رفته است و تقاضا برای اجاره در مناطق شمال شهر تهران به صورت عینی و ملموس کاهش پیدا کرده است و شاهد کوچ مستاجران به سمت حاشیه تهران هستیم.»
در همین حال روزنامه «همشهری» از قیمتگذاری بیقاعده مسکن استیجاری خبر داده و نوشته که «بازار به سمت تعیین قیمت اجاره بر مبنای سنت قدیمی خود یعنی تعیین رهن با معیار یکچهارم تا یکششم ارزش مسکن و سپس تبدیل آن با نرخ ۳۶درصد به اجاره سالانه سوق پیدا کرده است.»
یکی از آگهیدهندگان در گفتگو با «همشهری» دلیل تعیین شدن بالای مبلغ رهن و اجاره ملک خود را قیمتگذاری بازار عنوان میکند و آن را منصفانه میداند؛ در حالیکه رقم پیشنهادی او تقریبا ۷۰درصد بالاتر از اجاره سال قبل همان واحد است. برخی از مشاوران املاک نیز از این وضعیت گیج شدهاند.
یکی از مشاوران املاک محدوده میدان سپاه عبارت «بازار دیوانه» را برای توصیف وضعیت بازار اجاره به کار میبرد و میگوید: قیمتها با چیزی که مستأجر توان پرداخت آن را داشته باشد اصلا تناسب ندارد برای همین مستأجرها یا سعی میکنند با چانهزنی، قرارداد خود را تمدید کنند یا در محلات پایینتر و ارزانتر دنبال مورد اجاره میگردند.
یکی دیگر از مشاوران املاک نیز معتقد است: «فریز شدن قیمت اجاره در ۲ سال اخیر باعث هرجومرج بازار شده و از آنجایی که بسیاری از مالکان به دنبال جواب کردن مستأجران خود هستند، بازار با افزایش تقاضا روبرو شده و عرضهکنندگان قیمتها را به فراخور مراجعه و تماس متقاضیان بالا میبرند.»
یکی از مشاوران املاک نیز دلیل تورم زیاد بازار اجاره را کوچ مستأجران میداند و میگوید: مستأجرانی که ناچار هستند به مناطق پایینتر و ارزانتر کوچ کنند، توان مالی بالاتری نسبت به مستأجران بومی آن محلات دارند و راحتتر با قیمتهای پیشنهادی مالکان کنار میآیند و همین مسئله به رسمی شدن همان پیشنهادهای قیمتی بیقاعده منجر میشود و دومینوی تورمی بازار را شارژ میکند.
آمارهای رسمی نشان میدهد که در برخی از محلات تهران اجارهبها امسال نسبت به سال گذشته بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته. در برخی دیگر از محلهها افزایش بیش از این میزان است. گزارشهای میدانی اما متوسط افزایش اجاره مسکن در تهران را ۱۰۰ درصد اعلام کرده و این افزایش در برخی محلههای تهران به ۳۰۰ درصد طی یک سال گذشته رسیده است.
دولت معتقد است که برخی مشاوران املاک عامل اصلی افزایش بهای اجاره هستند. اما عبدالله اوتادی گفته که «دولت زمانی میتواند مشاوران املاک را عامل گرانی در بازار مسکن بداند که مشارکتی از مشاوران املاک در سیاستگذاریها ببینیم. دولت میتواند این سیاست در به اجرا برساند که برای تعیین قیمت هر ملکی برای اجاره ۵ مشاوره املاک آن را تایید و امضا کنند و با امضای تایید مشاوران املاک واحدها قیمتگذاری شوند در این شرایط است که مشاوران املاک را میتوانند برای افزایش قیمت ها مورد بازخواست قراردهند.»
عمق فاجعه و مشکلاتی که افزایش اجارهبها برای مستأجران ایجاد کرده اما در گزارشها نمیگنجد. زندگیهای زیادی به دلیل عدم توان خانواده در پرداخت اجاره از هم میپاشد و حتی در جستجوی نافرجام برای یافتن سرپناهی متناسب با پسانداز و درآمد، برخی جان میبازند. برای نمونه آخر هفته گذشته فریدون بهرامی روزنامهنگار ساکن ایران که به گفته همکارانش از سوی صاحبخانه جواب شده بود زیر فشار شدیدی برای یافتن خانهای متناسب با درآمدش قرار داشت سکته کرد و جان باخت.
فرشاد عباسی عکاس ورزشی در اینباره نوشته است: «آقا نمی توانم باور کنم. این همکارم چهارشنبه صحیح و سالم از ما خداحافظی میکند و می رود، پنجشنبه سکته میکند. صاحبخانه وی را در فشار گذاشته بود که اجاره را زیاد میکند. این هفته آخر خیلی اذیت شد اما پولش ردیف نشد. محجوب، اخلاقمدار، پدر دو فرزند، آدمحسابی...»
یاسین نمکچیان شاعر و روزنامهنگار هم گفته است: «کرایه خانهاش از ۸۰ میلیون پول پیش و پنج میلیون اجاره به دویست میلیون پیش و ۱۵ میلیون اجاره افزایش یافت. چند روز دنبال خانه گشت و گزینهای متناسب با بودجهاش پیدا نکرد. پنجشنبه رفت دنبال خانه، باز چیزی نبود. با غصه خوابید و دیگر هرگز بیدار نشد. این سرنوشت یک همکار مطبوعاتی بود.»