زیتون- فرید بهمنش
علی باقریکَنی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران و رئیس تیم مذاکرات هستهای، با شش تویت پیاپی، توجه بسیاری از تحلیلگران سیاسی و فعالان فضای مجازی را به سوی خود جلب کرد.
اگر چه باقری قبلا هم دربارهی مذاکرات برجام، پیامهایی منتشر کرده بود، اما تا به حال سلاح خود را روی رگبار نگذاشته و به یکباره، شش تیر، در نکرده بود. به همین خاطر، بسیاری از فعالان فضای مجازی، با نوشتن کامنت و اظهارنظر، رفتهرفته به سوی طرح این سوال رفتند: آیا خبری در راه است؟
باقری کَنی در شرایطی توییتپراکنی کرده که روابط ایران و آژانس هستهای شکرآب است، تهران دوربینهای فراپادمانی تمام نیروگاهها و تاسیسات هستهای را برچیده، تهدیدات شورای حکام مانند شمشیر داموکلس بر سر ایران ایستاده و قیمت دلار و تورم در اوج است. به همین خاطر است که توجه به هر حرف و سخن تیم مذاکرات هستهای، اهمیت بالایی دارد.
امیدوارم حساب توییتری آقای باقری کنی هک شده باشد و بزودی خبر تکذیب را بشنویم. طوفان توییتهای مبهم، بی مناسبت، بعضاً بدیهی، پیشپا افتاده و شعرگونه، دور از شأن مذاکرهکننده ارشد و معاون سیاسی وزارت خارجه است! pic.twitter.com/3kNg2UyhLY
-- Diako Hosseini (@DiakoH) June 16, 2022
عدهای معتقدند که این پیامها نشان دهندهی آن است که گفتگو به بنبست کامل رسیده و راه برونرفت وجود ندارد.
تحلیل دیگر، این است که احتمالا این شعارهای انقلابی و تند، آمادهسازی روانی جامعه برای بلند کردن جام زهر است.
زبان و ادبیات به کار رفته در پیامهای باقری کَنی، آن قدر صریح و گویا نیست که بتوان نتیجهی قاطعی از فحوای کلام او گرفت اما در عین حال، غباری از شعار بر جملات او نشسته و باید چنین پنداشت که توییتهای این دیپلمات، به گونهای دیگر و در بافتی استعاری، تاویلپذیر و معنیدار هستند.
باقری کَنی در بخشی از پیامهای خود، عملا شعار سر داده و در بخشهای دیگر نیز، عباراتی به کار برده که نظیر شطحیات فلسفی و عرفانی است!
دیاکو حسینی، کارشناس روابط بینالملل و از اعضای سابق تیم حسامالدین آشنا، در این مورد نوشته است: «امیدوارم حساب توییتری آقای باقری کنی هک شده باشد و بهزودی خبر تکذیب را بشنویم. طوفان توییتهای مبهم، بیمناسبت، بعضاً بدیهی، پیشپا افتاده و شعرگونه، دور از شأن مذاکرهکننده ارشد و معاون سیاسی وزارت خارجه است!»
باقریکنی چه نوشت؟
بگذارید یک بار، هفت پیام توییتری برادرزادهی نخستوزیر اسبق جمهوری اسلامی و برادر داماد رهبر جمهوری اسلامی، را مرور کنیم و زیر هر توییت، تلاش کنیم تا به تفسیری از سخنان او دست پیدا کنیم:
اول: ایرانی که توانست «کارزار فشار حداکثری» آمریکا را به شکست بکشاند، اجازه نخواهد داد صهیونیستها با «بازی شانتاژ حداکثری» ایرانهراسی و ایرانستیزی را مشروعیت بخشد.
این نخستین پیام از پیامهای ششگانه باقری، واکنشها و کامنتهای منفی فراوانی به دنبال آورده که اغلب نظردهندگان، به «تورم و وضعیت فلاکتبار معیشتی مردم»، اشاره کردهاند.
باقری کَنی به راهبرد ایران برای مقابله با تهدیدات اسرائیل اشاره نکرده و مشخص نیست که ایران چگونه توانسته آمریکا را به شکست بکشاند.
دوم: ما هرگز از گنجینه سیاست خارجی برای موفقیت دیپلماسی هزینه نخواهیم کرد، بلکه خود را فدای تحقق اهداف سیاست خارجی میکنیم.
درک معنی مورد نظر نویسندهی این پیام، بسیار دشوار به نظر میرسد. اغلب افرادی که زیر این تویت کامنت نوشتهاند، از درک عبارت «گنجینه سیاست خارجی» و هزنیه کردن از آن اظهار عجز کرده و نوشتهاند: « از آخر به اول هم خوندمش شاید رمزنگاری باشه، اونم نشد.»
سوم: گوش شنوای ما سربازان میدان دیپلماسی پذیرای همه «نقدهای سازنده» و سینه فراخ ما پذیرای همه «نقدهای گزنده» است.
سومین پیام باقری، یادآور جنگ و جدال ظریف است که در آن فایل صوتی افشا شده، عملا اختیارات سپاه قدس، قاسم سلیمانی و دستگاه دیپلماسی را در نقطهی تقابل با وزارت امور خارجه قلمداد کرده بود و دوگانهی سیاسی «میدان» و «دیپلماسی»، عملا به حیات سیاسی او پایان داد. باقری در این پیام نشان داده که از نظر او، دیپلمات هم باید سربازِ «میدان دیپلماسی» باشد. البته باقری نگفته که از دید او، مصداق مشخص نقد گزنده و نقد سازنده کدام است و مخاطب کیست.
چهارم:«هوشمندی راهبردی»، «جسارت تصمیمگیری» و «قدرت اقدام» جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی الگوی موفق دیپلماسی ایرانی را به نمایش گذاشت.
به گواه آگاهان سیاسی و تحلیلگران راست و چپ داخل ایران، جمهوری اسلامی اگرچه در حوزههایی همچون تبدیل شدن به قدرت موشکی و تاسیس شهرهای زیرزمینی پر از سلاح، قدرت خود را به نمایش گذاشته اما تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی ایران، موضوعی نیست که نیاز به اثبات داشته باشد. در نتیجه باقری در این پیام هم صرفا شعار داده و حرفی نزده که شایان تامل باشد.
پنجم: «تنوع در تعاملات و طرفهای تجاری»، «پایداری روابط اقتصادی» و «ابزارسازی از مناسبات اقتصادی»، عناصر اصلی دیپلماسی اقتصادی دستگاه سیاست خارجی است.
پنجمین پیام باقری، چنان بدیهی، فراگیر و غیر قابل بحث است که اتفاقا صحت آن نیاز به جدل ندارد. ولی توصیفی که باقری به کار برده، نه تنها برای وظایف و اهداف دستگاه دیپلماسی ایران، بلکه برای اریتره، اسپانیا، استرالیا و هر کشور دیگری، صدق میکند. اتفاقا ششمین پیام او نیز چنین حال و هوایی دارد و عبارات بدیهی و صحیح، برای وصف حال دیپلماسی همهی کشورهای جهان صادق است.
ششم: «اقناع ملی»، «وفاق ملی» و «همافزایی ملی» حول موضوعات اصلی سیاست خارجی، به ترتیب سه گام لازم برای تضمین «موفقیت سیاست خارجی» و «شتاببخشی به حرکت قطار دیپلماسی» است.
محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا، در بارهی این پیام باقری نوشته است: «جناب باقریکنی از برج عاج توهمات بیرون بیایید و سری به کوچه و خیابان بزنید و همین حرفها را به مردم بگویید.اگر فقط نظر یک درصدشان اینها بود، مجازید تا ابد کلیات ابوالبقا ببافید. لابد همین حرفها را در مذاکرات میزنید که کله طرف مقابل سوت میکشد! فرق میکنه کی رئیس تیممذاکره باشه.»
نیلوفر قدیری، روزنامهنگار، هم گفته: «مذاکرهکننده ما با قدرتهای جهانی ، بعد از یک سال مذاکره بینتیجه، اینجا در توییتر داره فلسفه سیاستخارجی درس میده.»
هفتم: خسارت «شعورزدایی از سیاست خارجی» کمتر از آسیب «شعارزدگی در سیاست خارجی» نیست.
بهنظر میرسد باقریکنی دستکم در این توییت پذیرفته است که به «شعارزدگی در سیاست خارجی» متهم است و البته باز هم ترجیح داده است در پاسخ به این اتهام شعاری موزون و متجانس سر دهد. منظور باقریکنی از شعورزدایی از سیاست خارجی معلوم نیست اگر معنایی ایدئولوژیک نداشته باشد.
سعید آگنجی، روزنامهنگار، در پاسخ به این توییت گفتهاست که «خسارت» حضور شما در وزارت خارجه است که فاقد «درک و شعور سیاسی» هستید.
سعید جعفری، دیگر روزنامهنگار ایرانی، هم میگوید: «علی باقری که در طول مذاکرات هستهای، هیچ فعالیتی در توییتر نداشت و خود را از اثرگذاری در فضای رسانهای محروم کرده بود، ناگهان فعال شده است! او در یک ساعت اخیر در ۱۲ توییت مجزا، شعارهای همیشگیاش را مطرح کرده که هر کدام از دیگری بیهودهتر است.»
خویشاوندسالاری یا بلاتکلیفی؟
باقری کَنی یک پرورش یافته «امامصادقی» است که در دانشگاه عموی خود فارغالتحصیل شده و مناسبات خانوادگی، راه را برای قدرت گرفتن او هموار کرده و استقلال و معلوم نیست استعداد یا شایستگی خاصی داشته باشد. در میدان عملی سیاست نیز، علاوه بر امتیاز وابستگی خانوادگی و نسبت فامیلی با بیت رهبر، زیر سایهی سعید جلیلی مانده و عملا به عنوان بدل و نسخهی کپی او شناخته میشود.
او نتوانست وزیر شود و به پستی بالاتر از معاونت سیاسی وزارت امور خارجه نرسید و در مورد دلیل عدم انتصاب او، روایات مختلفی وجود دارد.
در روزهایی که رئیسی در حال چیدن مهرههای شطرنج کابینه بود، تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا پست وزارت امور خارجه به باقری برسد. اما اغلب نمایندگان مجلس، در همان مقطع، سیگنال منفی فرستادند و اعلام کردند که وزارت امور خارجه باید به امیرعبداللهیان برسد و او «با تجارب و دانش چندین و چند ساله»، شایستهتر است. تناقض اینجاست که مهمترین ماموریت پست معاونت سیاسی، مدیریت مذاکرات برجام بود و کسی عهدهدار این مسئولیت شد که اساسا برجام را قبول نداشت و قبلا هم گفته است: «حاضر نیستیم از خطوط قرمز نظام عبور کنیم تا خود را موفق نشان دهیم.»
آن ردای بلند، این قامتِ خُردِ ناساز
در تاریخ دیپلماسی کشورها، پست و منصبی به نام «مذاکره کنندهی ارشد»، یک عنوان خاص و بیبدیل است و در تاریخ تحولات سیاسی و حقوقی، ثبت میشود. این ماموریت، میتواند برای شخص مذاکره کننده، مرتبت یا ذلت بیاورد و برای کشور و حکومت پشتیبان او، دستاورد و امتیاز بالا ایجاد کند، یا شکست و سرخوردگی. اگر چه دستورالعمل و نگاه بالاترین مقام یک حکومت، نقش مهمی در کیفیت نهایی مذاکره دارد، اما بدون تردید، سهم «مذاکره کنندهی ارشد»، سهمی بسیار ویژه و تعیینکننده است.
در تاریخ دیپلماسی ایران، افراد مهمی وظیفهی مذاکره و چانهزنی سیاسی و دیپلماسی با قدرتهای خارجی را عهدهدار شدهاند که میتوان به اسامی برخی از مشهورترین آنها، اشاره کرد: امیرکبیر در مذاکرات قاجاری - عثمانی در ارزنه الروم؛ مصدق در مذاکرات ملی شدن نفت؛ قوام السلطنه در مذاکره با استالین در شوروی سابق بر سر خروج نیروهای شوروی از ایران؛ هاشمی رفسنجانی در مذاکرات مک فارلین در اوایل حکومت جمهوری اسلامی؛ علیاکبر ولایتی در مذاکره بر سر قطعنامه ۵۹۸ و افرادی همچون حسن روحانی، علی لاریجانی، سعید جلیلی و محمد جواد ظریف در مذاکرات برجام. حتی اگر به دستاوردها و نتایج نهایی مذاکرات مهم تاریخ دیپلماسی ایران، اشارهای صورت نگیرد و صرفا روی شخص مذاکرهکننده تامل کنیم، به راحتی میتوان دریافت کنیم که توانمندی و نبوغ، ویژگیهای شخصیتی، فن بیان و خطابه و امتیازات فردی، تا چه اندازه در روند مذاکره، موثر و نقش آت برجسته و نمایان است. بررسی اجمالی این نام و اعتبار این شخصیتها بهتنهایی گواه آن است که علی باقری کنی در مقایسه با مذاکرهکنندگان نامدار تاریخ ایران، شخصیتی است که نمیتوان از تجربه، اندیشه، زبان، توان و درایت او، انتظار ظفر و نتایج نویدبخش داشت.
تهدید آنکارا برای تهران جدی است