آیدا قجر - ایران وایر
در چند روز گذشته، ماجرای «هدی رستمی» و پروژه «فمتریپ» و «ایران را احساس کن» ابعاد گستردهتری پیدا کرده است؛ از روابط خانوادگی تا حمایت صداوسیما. پیش از هدی رستمی، پروژه دیگری هم به ارایه روایت مورد نظر جمهوری اسلامی از ایران برای گردشگران بینالمللی توسط فرزند حکومتیها شکل گرفته بود که به آن خواهیم پرداخت.
میتوان نمونههای دیگری را هم مثال زد از فرزندان حکومتی که حالا شاخ اینستاگرام شدهاند و زندگی متفاوتی از آنچه در جمهوری اسلامی تبلیغ میشود، در پیش گرفتهاند و چشم بر تمام سرکوبها و بی عدالتیها بستهاند.
آنچه قابل چشمپوشی نیست، استفاده آنها از رانت حکومتیها است؛ آنهم در شرایطی که مردم خلاف آنچه زندگی این افراد است، زیر فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به سختی نفس میکشند.
***
هفته گذشته بحث درباره پروژههای گردشگری «هدی رستمی» به رسانهها و افکار عمومی راه پیدا کرد و بسیاری این اقدام را که مورد حمایت وزارت و سازمان گردشگری بود، پنهانسازی و عادیسازی ظلم توصیف کردند. اگرچه هدی رستمی در حسابهای کاربری خود هرگونه وابستگی حکومتی را نفی کرد اما گزارش صداوسیما در حمایت از او، در افکار عمومی تاییدی بر استفاده از رانت بود.
البته رستمی در جوابیهاش میگوید که توانسته است از وزیر وقت بگیرد و به ملاقات حضوری برود. آیا یک گردشگر مستقل به راحتی میتواند از وزیر جمهوری اسلامی وقت ملاقات بگیرد؟
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
البته او پیشتر هم مورد حمایت وزارت امورخارجه قرار گرفته بود؛ همانوقت که بخش اقتصاد بینالملل این وزارتخانه در حمایت از «فم تریپ» موضع گرفت. مستند «سفر به سرزمین پدربزرگ» را هم که نویسنده و بازیگرش هدی رستمی است، «خانه مستند انقلاب اسلامی» تولید کرده است. آیا همه این حمایتها اتفاقی هستند؟
حالا بحثها درباره شبکه اجتماعی به روابط خانوادگی هدی رستمی معطوف شده که خودش در تکذیب یا تایید آن واکنشی نداشته است. برخی از کاربران در شبکههای اجتماعی این ابهام را مطرح کردهاند که نام اصلی او «هدی جبارکریم» و پدرش، «جبار کریم»، عضو یا حامی گروه «حشدالشعبی» عراق است؛ گروهی تحت حمایت جمهوری اسلامی که به عملیات تروریستی به نفع شیعیان مشغول است.
اگرچه درباره روابط خانوادگی او این ابهام وارد است اما پیش از او، پروژههای دیگری هم برای وارونهنمایی از ایران و ارایه روایتی متفاوت از حقیقت جریان داشته است.
علی عراقچی: ایران را باید دید
«سید علی عراقچی»، برادرزاده «عباس عراقچی»، عضو ارشد تیم سابق مذاکرهکننده هستهای، صاحب کمپین «ایران را باید دید» است؛ پروژهای مشابه «ایران را احساس کنید» هدی رستمی. سیدعلی عراقچی پیشتر به سمت مدیر امور بینالملل «ایدرو» (سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران) منصوب شده بود.
صفحه ایران را باید دید پروژهای با هدفی مشابه فم تریپ است که سالها است به ارایه تصاویر توریستی از ایران میپردازد؛ از جشنوارههای دفنوازی کردستان که مردمش با بیکاری، فقر و سرکوب امنیتی مواجهاند گرفته تا زنان باحجابی مغایر با آنچه جمهوری اسلامی تحمیل میکند در رستورانها، هتلها و مکانهای تاریخی.
این صفحه در اینستاگرام بیش از ۱۳۴ هزار دنبالکننده دارد و مستقیم به صفحه اینستاگرام علی عراقچی وصل میشود.
در کنار فرزندان حکومتی که پروژههای حکومتی هم برعهده دارند و خلاف آنچه بر سر مردم ایران آوار میشود، تبلیغ میکنند، گروهی از آنها هم هستند که زندگی به ظاهر متفاوت از خانوادههایشان یا حداقل ادعاهای خانوادگی دارند؛ چه آنها که خارج از ایران به سر میبرند و چه آنها که در داخل ایران، پول پارو میکنند.
ساشا سبحانی؛ پسر سفیر
در آخرین نمونه، میتوان به «ساشا سبحانی» اشاره کرد که به تازگی از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی احضار هم شده است و او را تهدید کردهاند که اگر در جلسه دادسرا حاضر نشود، مورد پیگرد پلیس بینالملل قرار خواهد گرفت. او متهم به مشارکت در مافیای سایتهای شرطبندی است که البته گفته میشود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در این مافیا نقش پررنگی دارد.
ساشا سبحانی با بیش از سه میلیون دنبال کننده در اینستاگرام که تبلیغ سایتهای شرطبندی را هم میکند، خودش را «هنرمند» مینامد. عکسهای او کنار زنان بیحجاب در حال رقص و ماشینهای گرانقیمت، گویای زندگی به اصطلاح ایرانیها، «لاکچری» او است.
ساشا فرزند «احمد سبحانی»، سفیر سابق ایران در ونزوئلا و مکزیک است که مدتی هم مدیرکل امریکای جنوبی وزارت امور خارجه و بعدتر سرپرست معاونت امریکا همین وزارتخانه بود.
صالحه رامین؛ دختر مبدع نفی هولوکاست در دولت احمدینژاد
«صالحه رامین» با بیش از ۸۶ هزار دنبال کننده در اینستاگرام، فرزند «محمدعلی رامین»، معاون و مشاور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت «محمود احمدینژاد» است. او طراحی مد مشغول و صاحب برند «صالیا» است و عکسهایش از طراحی لباسهای متفاوت از آنچه مورد نظر جمهوری اسلامی است، پیشتر خبرساز شده بودند. خود او عکسهایی در اروپا با پوششی متفاوت از معیارهای جمهوری اسلامی دارد و با کلاه و کت و شلوار با پاچههایی بالا زده عکس منتشر کرده است.
سال گذشته بود که این تصاویر خشم کاربران شبکههای اجتماعی را به دنبال داشتند و مساله رانتخواری اعضای خانواده رامین را به بحث کشاندند. پس از آن، صالحه رامین در پیامی نوشت که کسب و کاری مستقل از خانوادهاش دارد و انتخاب نکرده است که در چه خانوادهای به دنیا بیاید. اما عکسها و صاحب برند بودن او، پای برادرش «یاسین» را هم به بحثهای شبکههای اجتماعی کشاند.
یاسین رامین مرداد ۱۳۹۵ با شکایت جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی بازداشت و متهم شد که دو میلیون یورو برای واردات دارو و تجهیزات پزشکی دریافت کرده اما کالایی وارد نشده است. او از این اتهام تبرئه شد. در کنار این مساله، ازدواجش با «مهناز افشار»، بازیگر سینما و از جمله چهرههای شناخته شده شبکههای مجازی، مساله دیگری بود که مورد نقد و بحث کاربران قرار گرفت.
اما محمدعلی رامین، مردی که مبدع فکر انکار «هولوکاست» (قتلعام یهودیان توسط نازیها) در دولت محمود احمدینژاد بود، در دوران معاونت مطبوعاتی خود به رسانهها هشدار داده بود که برای «علی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی، موظف به استفاده از لقب «امام» هستند.
او حتی تصریح کرده بود که مشکلات ایران از وقتی شروع شدند که به جای واژه «امت»، از «شهروند» و «حقوق شهروندی» صحبت به میان آمد.
رامین در توقیف رسانهها هم نقش داشت. حتی به گفته روزنامهنگاران، کتاب «قانون مطبوعات» را به دست میگرفت و از این روزنامه به آن روزنامه میرفت و آنها را تهدید میکرد. او روزنامهنگارانی را که اعتراض میکردند، «دلقک» خوانده بود.
آناشید حسینی؛ عروس سفیر و طراح مد اسلامی
ماجرای ازدواج مجلل فرزند «مرتضی مرادیان»، سفیر پیشین ایران در کره شمالی و دانمارک با یک طراح و مبلغ مد اسلامی مورد نظر جمهوری اسلامی چنان خبرساز شد که عکسهای مراسم آنها با حضور مقامات مسوول جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشدند. افشاگر این تصاویر، «سید مهدی صدرالساداتی»، روحانی پرفالوئر اینستاگرام بود. او را بیش از ۳۵۴ هزار نفر دنبال میکنند.
آناشید حسینی اما بسیار شناخته شدهتر از سفیر و پسرش و افشاگر مراسم ازدواجش است. او در اینستاگرام بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر دنبال کننده دارد و صاحب برند «هیبا» با بیش از ۱۷۰ هزار دنبال کننده در اینستاگرام است.
این به اصطلاح شاخ اینستاگرامی که به گفته خودش، خانوادهای غیرسیاسی دارد، تا پیش از طلاق از پسر سفیر، حجابی سفت و سخت داشت و مد اسلامی را تبلیغ میکرد. او دو سال بعد از این ازدواج پرماجرا، از همسرش جدا شد، به کارش ادامه داد و حجاب از سر برداشت. اگرچه در تصاویر اینستاگرامش، موهایش مشخص نیستند و روی آنها شکلک گربه، پرنده، قلب و گل میگذارد اما نه از آن حجاب جدی اسلامی خبری است و نه از مراودات با مقامات جمهوری اسلامی.
«امیرحسین»، همسرش پس از طلاق با انتشار یک پست اینستاگرامی، افشاگر ازدواج مجلل را عامل آن جدایی دانسته بود.
سمیر زند؛ پسر عضو سابق شورای نگهبان و خواننده
«سمیر زند»، فرزند آیتالله «ابوالقاسم خزعلی»، عضو سابق شورای نگهبان است. او خوانندگی و اجرا را در حالی پیش برد که مشهوریتش مدیون اجرا با «حبیب»، خوانندهای است که به ایران بازگشت، طرد شد و درگذشت.
حبیب محبیان بعدها با انتقاد به اجرایش با سمیر زند گفته بود: «درباره آهنگ محکوم باید بگویم شخصی [سمیر زند] به من زنگ زد و گفت اگر اجازه دهید، من یک خط با شما بخوانم و من گفتم مخارجش بالا است. او ابتدا همه شرایط را فراهم کرد و من رفتم و خواندم. اما شیطنت کرد و برخلاف ابتدای کار که گفت فقط یک خط میخواند، دو سه خط خواند. البته من در عرض ۱۵ دقیقه خوانندگی را یادش دادم و در نهایت آهنگ ضبط شد و یک روز به من زنگ زد و گفت کلی از اساتید به من گفتهاند دیگر خودت میتوانی بخوانی! اما در نهایت زیر قولش زد و پول مرا تسویه نکرد.»
البته سمیر زند تنها خواننده نیست، او مدیرعامل تلویزیون اینترنتی «سیجیام» (CGM) هم شد و این کارش را دو سال پیش آغاز کرد. این تلویزیون در گفتوگویی با سمیر زند، با پخش موسیقی و کنسرت اعلام موجودیت کرد و خودش در نقش مصاحبه کننده، با «آدم مورات»، شهردار «آلانیا» در ترکیه به گفتوگو پرداخت.
به نظر میرسد در ترکیه و دستکم در شهر آلانیا بروبیایی دارد. آخرین پست این تلویزیون اینترنتی مربوط به تابستان دو سال پیش است اما خودش همچنان اجرایش را با حبیب، مثل آخرین پست صفحهاش تبلیغ میکند.
این گزارش صرفا نمونههایی را ذکر کرد که در اینستاگرام، تنها شبکه اجتماعی مجازی که در ایران فیلتر نیست، به شاخ اینستاگرامی مشهور شدهاند، وگرنه در سراسر جهان میتوان این فرزندان حکومتی را یافت که با رانت جمهوری اسلامی کار و تحصیل و خلاف قوانین و سرکوبهای حاکم بر مردم ایران زندگی میکنند اما هیچوقت علیه این حکومت و سیاستهایش اقدام و فعالیتی نکردهاند. آنها که معمولا به ایران هم رفتوآمد دارند، اگرچه زندگیشان متفاوت است ولی با سکوت در قبال حقیقت جاری بر ایران، چشم بر رانت خود نبستهاند و کسب منفعت از آن را ادامه میدهند.