Thursday, Jun 23, 2022

صفحه نخست » با همکاران و مدیران سابق جمهوری اسلامی چه باید کرد؟ مشتاق

agahi.jpgداستان قدرت گیری جمهوریت در ایران، حکایت غریبی است. در آغازین روزهای شکل گیری این نظام توتالیتر، معدود نیروهای تحصیلکرده و تکنوکرات که همراه رهبری انقلاب از فرانسه به تهران آمدند، در کنار متخصّصان وکاربلدان داخلی، خیلی زود فهمیدند که تفکرارتجاعی حاصل از انقلاب ضد سلطنتی نه سنخیتی با ماهیت دموکراسی و جمهوریت دارد و نه سرسازگاری. با نیروهای متخصص و ملّی گرا. چنین بود که بسرعت یا کناررفتند و یا ازچرخه قدرت - و برخی از چرخه حیات - بیرحمانه به بیرون پرتاب شدند. ما ماندیم و ایران و تفکری بشدت واپس گرا که شد آنچه نباید.

بعد از انتخابات سوال برانگیز سال هشتاد و هشت نیز، مدعیان اصلاح طلبی یا کنج عزلت گزیدند و یا تن به مهاجرت و جلای وطن دادند و با نگرانی مضاعفی سقوط کشور را به نظاره نشستند. معدود نیروهایی هم بعد از خروج از دایره قدرت، سکوت را برنتابیدند و فریاد زدند. داخلیها بهایی گزاف پرداختند و مهاجرین هم اغلب با پیوستن به اپوزیسیون مورد هجمه بیرحمانه مدعیان مبارزه قرار گرفتند.

بی تردید هریک از این مدیران مطرود، خیلی پیشتر و سریعتر از ما مردم عادی به سیاستهای ایران بر باد ده هیئت حاکمه، آگاه شدند اما با انگیزه‌های مختلف معتقد به اصلاح امور بودند و متاسفانه زمان لازم بود تا بپذیرند مشت بر سندان میکوبند. از این منظر تصوّر نمیکنم نقدی بر اعتقادشان وارد باشد. بعنوان مثال، بیست - سی سال پیش کدام عقل سلیمی میتوانست به ضرس قاطع رأی به عدم اصلاح پذیری حکومت بدهد؟
کم نیستند بریدگان از حاکمیت که در ایام قدرت، متظاهرانه، چه تندرویها که نکردند و چه تسمه‌ای که از گرده هموطنان نکشیدند ولی ناگهان خود و وابستگانشان سر از غرب در آوردند و با اموال غارت شده از ملت به عیاشی و خوش گذرانی پرداختند. اما مدیران سابق که صادقانه تلاش کردند و تنها گناهشان باور به اصلاح بود، نهایتاً با جیب خالی مجبور به جلای وطن شدند. از منتقدان اپوزیسیون نما میپرسم که آیا نمیتوانستند با تظاهر به تدین و انقلابیگری، بار خود و هفت نسل بعد از خود را ببندند؟ شاخصترین آنان "روح الله زم" که به دلایلی که میدانیم امکان حضور در بالاترین سطوح قدرت را داشت اما مسئولانه و نجیبانه، در کنار مردم ایستاد و نهایتاً با جانش به منتقدان فهماند که "فاضلاب امنیتی" و "از خودشان" نیست. نمیدانم کسانی که او را مورد هجمه قرار میدادند چه احساسی داشتند وقتی دانستند یکی از اتهاماتش دریافت حدود ۹۲ هزار یورو مستمّری دولتی پناهندگان در طول اقامت در فرانسه بوده است؟ تردید ندارم اغلب منتقدان مدیران سابق جمهوری اسلامی، اگر خود در چنان جایگاهی مینشستند، خاک کشور را به توبره میکشیدند.

چنین قضاوتهایی نه تنها منصفانه نیست بلکه تصمیم گیری برای مدیران کنونی که قصد ندارند بیش از این شریک جرم حاکمیت در بر باد رفتن منافع و آبروی ملی باشند را دشوار میکند. این دستاورد تلخ کسانی است که از اپوزیسیون تنها نام آن را یدک میکشند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy