اختصاصی ایران بریفینگ / امیر فرشاد ابراهیمی
ماجرا از آنجا شروع شد که کارشناس برنامه تلویزیونی «هاشور» شبکه افق شبکه تلویزیونی وابسته به سپاه که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود در سخنانی مدعی شد: «آقای ابراهیمی نامی که مقطعی خدمت حضرت آقا بود می گفت ما وقتی خدمت آقا رفتیم، منزل ایشان یک منزل دولتی برای ریاست جمهوری بود. ایشان جایی برای رهبری نداشتند. می گفت می خواستند برای ایشان خانه ای درست کنند اما آقا مخالفت کرده بودند. می گفت ایشان اول رهبری شان، تا سه چهار سال در کانتینر زندگی کردند. می گفت بچه های محافظ می گفتند ما خودمان کتاب ها را از همان منزل دولتی که متعلق به خودشان هم نبود، آوردیم در کانتینر گذاشتیم و آنجا را موکت کردیم. این واقعاً عجیب است و اولین باری هم هست که این موضوع در تلویزیون مطرح می شود. آقا گفته بودند که همین کانتینر خوب است. این ساده زیستی حضرت آقا حتماً برای مردم دنیا جذاب است به عنوان کسی که می تواند بهترین امکانات را داشته باشد. آن بچه های محافظ می گفتند زندگی حضرت آقا در سطح مردم متوسط بود، چون می گفتند ما با ایشان زندگی می کردیم. بعدش مسئولین امنیتی به حضرت آقا اصرار کردند که اینجا امن نیست و ممکن است موشک و خمپاره بزنند و بالاخره پس از اصرار فراوان آقا قبول کردند کانتینر را تحویل دهند و در یک منزل مستقر شوند.»
به دنبال این اظهارات بود که در کنار موضع گیری بسیاری از هواداران و یا منتقدان جمهوری اسلامی «محمد هاشمی رفسنجانی» ، رئیس اسبق صداوسیما درباره این نقل قول گفت: بنده اصلاً به یاد ندارم که رهبری در کانکس زندگی کرده باشد؛ اصلا نمیتوانم چنین چیزی را تایید کنم!
وی در ادامه افزود: درست است آنموقع زیاد شرایط کشور خوب نبود اما نمیتوانم بپذیرم که رهبری در کانکس زندگی میکردند و تا جایی که مطلعم اصلاً چنین چیزی اتفاق نیفتاده است!
به دنبال این موضع گیری عبدالله گنجی، از روزنامه نگاران وابسته به سپاه و مدیر مسئول و سردبیر سابق ارگان سپاه پاسداران و مدیر مسئول فعلی همشهری با اشاره با حواشی خبری مبنی بر زندگی علی خامنهای در کانکس در سالهای اولیه رهبریاش نوشت: «اینکه خامنهای بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲ در کانکس زندگی میکرده، صحت دارد و حتی بلهبرون پسرش با خانواده عزیزالله خوشوقت هم در همین کانکس انجام شده است.»
اشاره گنجی به مراسم بله برون که طبیعتا باید در منزل عروس برگزار شود نه داماد واکنش محمدحسین خوشوقت ، فرزند آیت الله خوشوقت را هم برانگیخت و وی نوشت:
«مقام معظم رهبری از ابتدای رهبری تا حدود سال ۱۳۷۳ در یک خانه پیش ساخته ساده که دیوار ها و سقف اش از ساندویج پنل ساخته شده و بسیار ناامن بود، زندگی می کردند. چنین سازه ای را عرف «کانکس» نمی داند! کانکس تعریف خاص خود را دارد و البته کانکس نشین خواندن ایشان و عرفا موجب وهن است»
اما آیا واقعا خامنهای در کانکس زندگی کرده است ؟
سید علی خامنهای که به درستی مشخص نیست در پیش از انقلاب در آذربایجان زندگی میکرده یا در خراسان در دهه ۴۰ عمدتا در شهرهای مشهد ، بیرجند و نیشابور بوده است و در همین سالها چند باری نیز بازداشت و در زندانهای مشهد و قزل قلعه تهران بسر برده است.
تا اینکه در اواخر سال ۱۳۵۶ بازداشت و به ایرانشهر برای ۳ سال تبعید می شود اما در خرداد ۱۳۵۷ مورد عفو آریامهری قرار می گیرد و به تهران می آید.
اگر چه اقامت خامنهای در ایرانشهر و تبعید کمتر از یکسال است اما همواره در تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی با اغراق گویی های تمام از آن یاد میشود و حتی محل این اقامت چند ماهه هم اکنون بدل به موزه شده است، این تنها خانهای است از خامنهای که جمهوری اسلامی آن را مخفی نمی کند.
اما در ورود او به تهران هاشمی رفسنجانی در کتاب دوران مبارزه در خاطرات خود به این نکته اشاره کرده و می نویسد وی را «موقتا» در خانه ای در خیابان ایران سکنی داده ، خانهای سراسر ابهام و راز که اکنون بسیاری سعی در مخفی کردن و کتمان آن دارند.
خانهای مرموز و سراسر ابهام
در حوالی سال ۱۳۵۵ جمعی از نیروهای ملی مذهبی تصمیم می گیرند در کنار مدرسه رفاه که پیش از آن تاسیس کرده بودند ، بنیادی تاسیس شود و عینا مشابه مدرسه رفاه پسرانه برای دختران نیز تاسیس شود.
این مؤسسه را افرادی از جمله محمدجواد باهنر، محمدعلی رجائی، سید محمد بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی ، مهدی بازرگان و کریم دستمالچی تأسیس کردند تا با عنوان کار فرهنگی، کارهای سیاسی نیز تحت پوشش آن انجام شود.
ابتدا بین مؤسسین بحث بود که مدرسه دخترانه باشد یا پسرانه، اتفاق نظر مؤسسین براین شد که چون مدرسه علوی در همان زمان فعالیتی شبیه آنچه مورد نظر بود را در مورد پسران انجام میداد، مدرسه دخترانه هم در کنار مدرسه پسرانه رفاه تشکیل شود.
اکبر هاشمی رفسنجانی میگوید که این مدرسه محصول یک سخنرانی وی بود که در جمع بازاریان و دوستان اهل خیر خود و از صمیم دل برای رفع کمبودهای دختران شهر تهران انجام داده بود.
زمین محل احداث مدرسه توسط شخصی بنام اخوان فرشچی برای تأسیس این مدرسه خریداری گردید. بنا به اظهار هاشمی او با کمک دوستانش در هیئت انصار و جلسات هفتگی توانست بنیادی را درآنجا تأسیس کند.
در اردیبهشت ۱۳۵۵ کریم دستمالچی خانهای را در خیابان ایران ، کوچه علوی (شهید قادری فعلی) پشت مسجد سادات اخوی خریداری می کند تا مدرسه دخترانه رفاه را در آنجا بنا کنند ، امری که هرگز اتفاق نیفتاد.
این همان خانهای است که از سوی هاشمی رفسنجانی مدتی در اختیار خامنهای قرار گرفته بود تا حوالی آبان ۱۳۵۷ ، پس از آن خامنهای به خانه دیگری در قلهک خیابان یخچال میرود که آنجا نیز ظاهرا تعلق داشته به اخوان فرشچی .
خانه خیابان ایران نیز پس از نقل مکان خامنهای از سوی هاشمی به مرتضی الویری سپرده میشود و الویری نیز گروه فلاح و فرقان را در این خانه تاسیس و هدایت می کرد ، تا پیروزی انقلاب اسلامی ، با پیروزی انقلاب اسلامی این خانه در اختیار محسن آرمین قرار میگیرد و محل استراحت تیم حفاظت آیت الله خمینی که آن زمان در مدرسه رفاه و علوی بودند قرار می گیرد.
از این زمان به بعد این خانه در اختیار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است تا اواخر سال ۱۳۵۸ .
اصغر میر باقری از فرماندهان وقت کمیته انقلاب اسلامی در مورد این خانه می گوید :« گمان داشتیم خانه متعلق به بچه های اطلاعات نخست وزیری است و آنجا کار امنیتی میکنند ، بچه های کمیته به صورت اتفاقی به رفت و آمدهای شبانه این خانه مشکوک میشوند، آن زمان وضعیت تهران امنیتی بود و این محله نیز بسیاری از رهبران انقلاب و مسئولان در آنجا اقامت داشتند، یکی از بچه های کمیته از یکی از افرادی که از خانه خارج شده بود ، اسم رمز شب را می پرسد، که نمی دانست و وقتی بچه ها قصد ورود به خانه را داشتند،با آتشباری شدید مواجه می شوند و در نهایت پس از هشت ساعتی درگیری حدود ۷۰ نفر در آن خانه دستگیر شدند که رهبر گروه فرقان یعنی اکبر گودرزی نیز در میان آنها بود...»
روایت شناسایی این خانه و بازداشت اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان از زبان اصغر میرباقری یکی از فرماندهان وقت کمیته انقلاب اسلامی با تایید عبدالمجید معادیخواه رئیس دادگاه انقلاب و دادگاه محاکمه اکبر گودرزی در روزنامه های کشور منتشر شد ، این روایت چندین فرد موثق نیز تایید و تکرار کرده اند :
۱- خاطرات عزت شاهی، محسن کاظمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
۲- خاطرات حجتالاسلام والمسلمین ناطق نوری، ج ۲، ص ۲۸۵
۳- گفتوگو با عبدالمجید معادیخواه قاضی پرونده رهبر گروه فرقان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۷
اما جالب است بدانید این روایت سالها بعد و در زمان رهبری خامنهای عوض شد !
در سال ۱۳۷۱ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، نهادی زیر نظر خامنه ای در کتابی با عنوان « دستگیری و محاکمه گروه فرقان» نوشته علی کردی در مورد دستگیری اکبر گودرزی اینگونه نوشته است: « خانهای که اکبر گودرزی در آن مخفی شده بود، در میدان انقلاب و پشت ساختمان جهاد سازندگی بود.
خیابان جمالزاده، کوچه اخوان، شماره ۲۳، عملیات دستگیری اکبر گودرزی، در ۱۸دی۵۸ انجام شد.دستگیری گودرزی به سختی صورت گرفت چرا که وقتی میخواستند اکبر گودرزی را بگیرند، او از داخل اتاق با اسلحه «یوزی» پاسدارها را به رگبار بسته بود و نمیشد به طرف او رفت...»
در آن کوران هیچ وقت مشخص نشد این خانه چگونه در اختیار گروه فرقان قرار گرفته و اصلا فرقان که بود و چه کسی هدایتش می کرد، این خانه از آن زمان در اختیار کمیته بود و تا اواسط دهه ۷۰ نیز پایگاه کمیته افتخاری و سپس مدتی کوتاه کلانتری نیروی انتظامی بود و هم اکنون در اختیار بسیج است.
مرتضی الویری و حتی اکبر هاشمی رفسنجانی بعدها در حوالی سال ۱۳۷۷ مورد سئوال چند روزنامه نگار قرار گرفتند و اینکه چه شد که خانهای که در اختیار شما بود به فرقان داده شد و آنها ۸ تن از عالی ترین مقامهای جمهوری اسلامی را ترور کردند ؟
الویری در اظهاراتی وهم آلود این را یک اقدام امنیتی خواند که با هماهنگی هاشمی رفسنجانی برای شناسایی این گروه انجام گرفته بود ، اظهاراتی سراسر متناقض که باز در کوران حوادث و اتفاقات آن سالها در لابلای سطور روزنامه ها گم شد، اما مصاحبه الویری تنها حسن آن این بود که باردیگر تایید شد گودرزی و گروه فرقان این خانه را در اختیار داشتند.
خانه عضو شورای انقلاب
خامنهای تا حوالی سال ۱۳۵۹ در همان خانه قلهک زندگی میکرد تا اینکه در سال مهر ۱۳۶۰ به خانهای در خیابان پاستور کوچه خورشید نقل مکان کرد ، خانه هایی که برای بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده بود ، او در همسایگی میرحسین موسوی قرار داشت و در واقع خامنهای تا انتخاب به رهبری و یکسال پس از آن در همین خانه زندگی میکرد، خانهای در حدود هزار متر با حیاطی باغ گونه که اولین مراسم دیدار با فرماندهان و اعضای سپاه و مسئولان جمهوری اسلامی در یک هفته پس از انتخابش به رهبری در حیاط همین خانه برگزار شده است.
هاشمی رفسنجانی اولین کسی است که به فکر خانه جدید برای رهبر جدید است و بلافاصله مسئله استقرار رهبر جدید را مطرح میکند، چند گزینه مطرح میشود حسینیه جماران و اردوگاه شهید باهنر که در مجاورش بود، مجموعهای در نزدیکی مصلای تهران که برای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در تپههای عباسآباد در دستساخت بود و دانشکده افسری ارتش مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی اما درنهایت قرار میشود باغ خانهای با فضای سبزش که در مجاور کاخ ریاست جمهوری بود و متعلق به خانواده نظام مافی و مصادره شده بود را وزارت سپاه پاسداران بسازد، محسن رفیقدوست مأمور ساخت آن میشود.
اما آنچه مهم است در خلال ماه های گذار خامنهای از ریاست جمهوری به رهبری و ماهها و حتی سال اول رهبری اش خامنهای بنابر تصاویر و اقاریر مختلف همچنان در خانه باغ پاستور اقامت داشته و در انتظار ساخت مجموعه «بیت رهبری» اش بوده است.
رفیقدوست ساخت خانه رهبری و حسینیه را اینگونه روایت میکند: آقا، هنوز در ریاست جمهوری مستقر بود. آقای نخستوزیر هم نخستوزیری بود و آقای هاشمی هم هنوز رئیسجمهور نشده بود. ورود من به این قضایا اینطور بود که روز دوم رهبری آقا، به دفتر ریاست جمهوری رفتم و خدمت آقا عرض کردم که من مدارج علمی ندارم و یک آدم اجرایی هستم. مثل چماق میمانم؛ هر وقت چماق لازم داشتید، من هستم. مردم مرتب میآمدند و میرفتند و من هم آنجا خدمت میکردم. تا اینکه رفراندوم متمم قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری انجام شد و آقای هاشمی هم انتخاب شد. قرار بود که رهبری جایی پیدا کند و آقای هاشمی هم به محل ریاستجمهوریاش برود.
حسینیه فعلی یک ملک بزرگی بود با چهار ساختمان در کنار خانهای که رهبری مستقر بود زمین بزرگی شبیه ورزشگاه و زمینبازی بود که حسینیهای به نام امام خمینی در آنجا ساختند و بعدازآن دیدارهای رهبری در آنجا انجام میشد.
یکی از ساختمانها که خیلی هم قدیمی بود، سالن بزرگی داشت که آنجا را برای آقا در نظر گرفتیم. بعداً فهمیدیم که این نظام مافیها از فراماسونها بودند.
آرم مار و عقاب فراماسون روی دیوار گچبری شده بود و چندین ملاقات آقا زیر همان آرم انجامشده بود تا اینکه روزی حسین شیخالاسلام آمد به ما گفت که میدانید این شکل روی دیوار چیست؟ وقتی گفت، آنها را کندیم و تمیز کردیم.
در کنار این ساختمان، زمینی به مساحت حدود دو هزار متر بود که شباهت به زمین ورزشگاه یا تعمیرگاه داشت. دور این زمین گچ ریخته بودند تا حسینیهای برای آقا بسازند. بعدازاینکه آقا به خانه جدید منتقل شدند، قرار شد آن حسینیه ساخته بشود؛ چون آقا هنوز برای سخنرانیها و دیدار عمومی با مردم به ساختمان ریاست جمهوری میرفتند، کل مدتی که حسینیه را با همه آن نمای آجر سه سانت ساختم ۶۱ روز طول کشید؛ حتی بالکن هم زدیم.
در دوران ریاست جمهوری ترامپ هنگامی که استیو منوچین وزیر دارایی دولت آمریکا اموال و دارایی های خامنهای را در داخل و خارج از کشور تحریم کرد و آن را حدود ۹۰ میلیارد دلار خواند، اگرچه خامنهای خود واکنشی نشان نداد اما حسن روحانی گفت: «رهبر ایران یک خانه معمولی دارد با یک حسینیه»
آنچه مسلم است آن زمین مصادره ای که با پول سپاه پاسداران ساختهشده بود متعلق به خامنهای نبوده و حالا چه شده که بقول حسن روحانی «مال خامنهای» است بماند اما خامنهای به همین خانه نیز بسنده نکرد و هم در محله پاسداران و هم در لواسان برای خود خانههای ییلاقی دیگری نیز تصاحب کرد.
خانه پاسداران تا اواخر دهه ۸۰ در اختیار خامنهای بود و بعدها به یکی از صدها نهاد و مجموعه زیر نظر رهبری سپرده شد: «ستاد امربهمعروف و نهی از منکر»
جلیل محبی رئیس سابق این ستاد در ماههای گذشته ضمن استعفا از این ستاد در روزهای گذشته عکس نامهٔ درخواست تغییر مکان ساختمان لوکس ۳۰۰۰ متری ستاد از منطقهٔ پاسداران به محلهای در مرکز شهر با همان متراژ را در توییتر خود منتشر کرده است.
این موضوع با واکنشهایی از سوی کاربران روبرو شده است این ستاد در خانهای مصادرهای در دروس واقع است، بسیاری بر این باور بودند که متراژ ساختمان زیاد است وعدهای دیگر نیز وجود این نهاد را از روز اول تأسیس بیتأثیر میدانستند.
محبی در گفتوگو با یک رسانه داخل کشور به سؤال آن رسانه که: بسیاری از مردم نسبت به ساختمان ۳۰۰۰ متری ستاد و متراژ آن انتقاد داشتند در مورد انتقادها چه نظری دارید میگوید: من در مورد واکنشها که نظر نمیدهم، هرکس دوست دارد در مورد مسئولان حکومتی نظر بدهد. ساختمان فعلی ستاد همان اندازهٔ قبل است ساختمان فعلی هم برای ستاد اجرایی است و برای ما نیست، ساختمان را رهبری در اختیار ستاد امربهمعروف قرارداده اند .
موضوع بررسی و واکاوی اموال خامنهای نیست وگرنه باید به ستاد ابهام آلود اجرایی فرمان امام هم پرداخت ، ستادی که بزرگترین امپراتوری مالی خامنهای است، ستاد اجرایی فرمان امام که بسیاری تأسیس آن را به آیتالله خمینی نسبت میدهند تأسیس ابهامآلودی دارد!
آغاز به کار این ستاد بر اساس آنچه ستاد و اسناد حکومتی جمهوری اسلامی ارائه میدهند در ششم اردیبهشت سال ۱۳۶۸ حدود یک ماه قبل از فوت سید روحالله خمینی انجامگرفته است که طی حکمی به آقایان حبیبالله عسگراولادی، مهدی کروبی و حسن صانعی، وی جهت در اختیار گرفتن کلیهٔ وجوه و اموال مجهولالمالک بلا صاحب، ارث بلا وارث و اموالی که بابت تخمیس و خروج از ذمه و اجرای اصل ۴۹ قانون اساسی و دیگر قوانین در اختیار ولیفقیه قرارگرفته است، مأموریت داده است.
گفته میشود نامبردگان از طرف سید روحالله خمینی اختیار داشتند تا به هرگونه صلاح میدانند در تمامی ابعاد فروش، نگهداری و ادارهٔ آنها اقدام نموده یا قسمتی از این اختیارات را در اختیار وزارت امور اقتصاد و دارایی، قرار دهند. این ستاد طی این حکم موظف شد کلیهٔ درآمدهای حاصله را در موارد مقررهٔ شرعیه، بنیاد شهید، بنیاد ۱۵ خرداد، بنیاد مسکن، کمیتهٔ امداد، سازمان بهزیستی، طرح شهید رجایی و بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی و موارد دیگر مورد نظرشان مصرف نمایند.
پس از فوت روحالله خمینی این ستاد زیر نظر خامنهای قرار گرفت و ریاست ستاد در سال ۱۳۷۳ توسط سید علی خامنهای به محمد شریعتمداری واگذار شد و سپس در سال ۱۳۷۶ دکتر محمدجواد ایروانی در این جایگاه قرار گرفت. محمد مخبر از سال ۱۳۸۶ تاکنون ریاست ستاد را برعهده دارد.
با مراجعه به همه خاطرات و نوشتههای آن ایام بخصوص خاطرات هاشمی رفسنجانی همه میدانیم که وضع عمومی و مزاجی روحالله خمینی از اسفند ۱۳۶۷ مخاطرهآمیز بوده و خمینی از فروردین ۱۳۶۸ به بیمارستان قلب جماران که برای او ساخته بودند منتقلشده بود و اساساً در تمامی این روزها در آی سی یو بوده حال چگونه یک ماه قبل از فوتش چنین نامهای و فرمانی را مکتوب کرده یک سؤال بزرگ است!
داراییهای ستاد اجرایی اگرچه مشخص نیست اما تخمین زده میشود دستکم در سال ۱۳۸۴ حدود ۹۳ میلیارد دلار بوده است.
رئیس سابق ستاد امربهمعروف و نهی از منکر در مورد ساختمانی که متعلق رهبری است و در اختیار گذاشته بودندمیگوید: «این ۳۰۰۰ متر که در اختیار ماست، قیمت ملک در این منطقه هیچی هم نباشد متری ۳۵ الی ۴۰ میلیون است. ما خواستیم این را از ما بگیرند و اجاره بدهند یا هر کار که میخواهند کنند تا پولش را به مستضعفین بدهند اما به ما یک ساختمان دیگری بدهند»
اگر قیمت این ساختمان متری ۳۵ میلیون باشد که قطعاً بیش از اینهاست ۳۰۰۰ مترش میشود ۱۰۵ میلیارد تومان!
این فقط یک نمونه بسیار بسیار کوچک دارایی در اختیار خامنهای است، فردی که حسن روحانی میگوید یکخانه دارد و یک حسینیه تحریم کند مگر چه میشود؟
یکی دیگر از تفرجگاههای خامنه ای در منطقهای امنیتی قرار دارد با ۲۷۰ هکتار مساحت در شمال رودخانه جاجرود و در ارتفاعات ورجین از سلسله جبال البرز که به اردوگاه امام خمینی مشهور است و خامنهای ماه هایی از سال را در این تفرجگاه مشغول خوشگذرانی و اسب سواری و... است .
حال بار دیگر بازگردیم به پیشانی نوشت این نوشتار : « خامنه ای در کانکس زندگی می کرده است !
هر چه بگوئیم دیگر زیاده است و از طنز تاریخی آن جمله می کاهد .
فیروزه بنی صدر و دشمنانش
فرمانده یگان حفاظت فیزیکی خامنهای هم تغییر کرد