Wednesday, Jul 20, 2022

صفحه نخست » مصطفی تاج زاده در دو قاب

tajzadeh_072222.jpgاز سوریه ای شدن ایران تا اصلاحات ساختاری

حامد آئینه وند

1. پس از بازداشت مصطفی تاج زاده ،تحلیل های مختلفی در خصوص چرایی این اقدام حاکمیت در این مقطع زمانی منتشر شده است. هم زمانی بازداشت ایشان با بازداشت برخی سینما گران و هنر مندان و پس از آن مادران داد خواه آبان 98 را برخی نشانه ای از آغاز موجی جدید از فشارهای سیاسی بر حوزه عمومی می دانند . بعضی آن را اقدامی جهت انحراف افکار عمومی از گرانی های افسار گسیخته اخیر ارزیابی می کنند . ناظرانی آن را نشانه ورود حکومت به فاز اجرایی طرح صیانت می دانند و عده دیگری نیز آن را پیش آگهی شکست احتمالی برجام پس از سفر بایدن به منطقه ارزیابی می کنند. به گمان من اما ، اگرچه سهمی از حقیقت چرایی این بازداشت در هریک از تحلیل ها وجود دارد اما دلیل اصلی بازداشت هیچ یک از اینها نیست و باید از نگاهی کلان تر به ماجرا نگاه کرد.

2. اغراق نیست اگر گفته شود پس از ترور سعید حجاریان که منجر به باز نشستگی زود هنگامش از فعالیتهای اجرایی سیاسی شد از اصلاح طلبان داخل حاکمیت تنها چهره خوش نام و محبوب این سالها که صدایش باز تاب زیادی در محافل داخل و خارج از ایران داشته صدای تاج زاده بوده است. "تاج زاده و گفتمان متاخر اصلاحات ساختاری" ایشان البته صدایی تنها در میان بدنه طیف فعالان سیاسی معتقد به جمهوری اسلامی و موسوم به اصلاح طلب است که پس از خرداد 88 هم چنان با این برچسب در عرصه عمومی برای تغیر شرایط در ایران تلاش می کنند. دو تشکیلات اصلی اصلاح طلبان یعنی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت پس از رخدادهای 88 منحل شده و توان تشکیلاتی خود را به شدت از دست دادند. جوانتر هایشان که حزب ندا را درست کردند و قرار بود به مثابه نسل دوم اصلاح طلبان طرح هایی نو دراندازند نیز چون پدران معنوی از هیچ شب جمعه ای برای گدایی قدرت نگذشتند و در نهایت این بندگان بیش از حد علاقه مند به صندلی های دولتی ، با خرج تتمه آبروی خود برای حسن روحانی که محصول حمایت از ایستادگی رهبران جنبش سبز و زندانشان در آن دوران بود، هر آنچه پیش از آن رشته بودند را پنبه کردند.

3. تاج زاده به رغم حمایت از روحانی اما جزء معدود چهره های اصلاح طلب بود که پس از رخدادهای اعتراضی دی ماه 96 به دلیل تیزی شم سیاسی خود معنای عمیق شعار" اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا "را دریافت و به همین خاطر با علم به رد صلاحیت درانتخابات 1400 ریاست جمهوری ثبت نام کرد تا "کارزار اصلاحات ساختاری" و انتقادات بی پرده مستقیم به راس قدرت " را راه بیندازد.پس از رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری نیز خام عده ای از یارانش که طفل دبستان سیاست نیز نیستند نشد و به رغم درخواستهایشان برای حمایت از عبدالناصر همتی به چنین حماقتی تن نداد.

رویکرد سیاسی تاج زاده پس از درک تغیر شرایط در دی ماه 96 تغییر کرد و روز به روز پخته تر شد و حوادث آبان 98 و ماجرای هواپیمای اوکراینی وی را برآن داشت تا صدای روز به روز بلندتر، مقبول تر، محبوب تر و عاقلانه تر شخصیت هایی که امکان هر گونه اصلاحی را منتفی می دانند و اعتماد مردم رو زانه به آنها فزونی می گیرد را نادیده نگیرد و بر خلاف دوستانش به گفتگو با آنان بپردازد.دلیل اصلی بازداشت تاج زاده به گمان من همین است که این صداها را به رسمیت شناخت و با آنان به گفتگو نشست. این را از کجا می توان فهمید؟ مصطفی تاج زاده در جریان رخدادهای دی ماه 96 که صحنه گردان خیابانی آن حوادث زنده یاد رو ح الله زم بود و به خاطر فعالیتهایش حاکمیت دست به فیلتر تلگرام زد به طعنه گفته بود حکومتی که با دریایی از امکانات تبلیغاتی و رسانه ای و امپراتوری صدا وسیما عرصه را به یک کانال تلگرامی که چند جوان اداره می کنند باخته است باید شکست در عرصه رسانه ای را بپذیرد و از سوی دیگر با کوبیدن بر طبل سوریه ای شدن ایران در صورت استمرار تظاهرات کوشید دل مردم معترض را نسبت به گشوده بودن افق های امیدورانه در صورت استمرار تظاهرات خیابانی خالی کند.

اما پس از آنکه پاسخ های مستدل و رو شنی در خصوص غلط بودن این قیاس داده شد و مردم نیز با تظاهرات آبان 98 خط بطلانی بر این قیاس کشیدند با بر داشتن پرچم اصلاحات ساختاری وارد میدان شد و در جریان گفتگو ها و مناظره هایی که با مخالفان برانداز در تالارهای گفت و گو داشت همگان فهمیدند به فرض امکان پذیر بودن اصلاحات ساختاری که تاج زاده می گوید که البته ایده ای در هواست و ساز و کار اجرایی آن نیز نامعلوم است و هزینه های مترتب برآن کم از انقلاب نیست، عاقلانه نیست مردم توان خود در خیابان را صرف سپردن قدرت به نیروهایی کنند که در آزمون های متعدد عیار صداقت و ایستادگی خود را پس داده اند. مادام که تاج زاده بر طبل سوریه ای شدن ایران می کو بید و حفظ نظم مستقر را اولویت اصلی خود می دانست نظام حاضر بود که با گوشه کنایه هایش نیز بسازد اما چون از این سیاست دست شست و با مخالفان نظام به گفت و گو نشست تاب آوری نظام به پایان رسید.

4. تاج زاده با تکیه بر پیروزی در مناظراتی که با چهره های رادیکال اصول گرا داشت تصور می کرد در مناظره با مخالفان نظام نیز پیروز است و می تواند ضمن تقویت موضع اصلاحات ساختاری و پای فشاری بر عملی بودن آن در یک شرایط انتزاعی رمانتیک ، بر جنازه متعفن اصلاحات دم مسیحایی بدمد و برای ماجرایی تمام شده آغازی دو باره بیافریند . ناظران آگاه بر فضای سیاسی ایران اما بر این باورند اگر آغازی دو باره در راه باشد نه برای اصلاحات بلکه برای فرزند تبعیدی آخرین پادشاه ایران است که جمهوری اسلامی با کارنامه خود حیثیت از دست رفته ایشان در جریان منتهی به انقلاب 57 را در میان نسل انقلابی و نسل های پس از انقلاب احیا کرده است.

صد البته تجربیات چهار دهه گذشته مانع از آن است که ملت چک سفید امضا به کسی بدهد یا با عدم نظارت نهاد مند خود بر قدرت زمینه های بروز استبدادی دیگر در لباسی متفاوت را فراهم آورد. در واقع در جریان این مناظرات تاج زاده بی آنکه بخواهد یا بداند سوخت رسانی به گفتمان رقبای خود که از مخالفان نامدار نظام بودند می کرد و اگرچه بر اصلاحات ساختاری و حفظ نظام و ...تاکید می کرد اما توان اقناعی کافی برای چگونگی پیشبرد پروژه خود با توجه به کارنامه گذشته اصلاحات و ساختار حقوقی و حقیقی قدرت را نداشت و همین خالی بودن دست اصلاحات و اصلاح طلبان و نازایی این گفتمان برای زایمان دموکراسی و حاکمیت قانون عملا درستی راه طرف مقابل تاج زاده در مناظره برای آینده ایران را نشان می داد.

5. دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی با درک کامل بند پیش تاجزاده را بازداشت کرده تا به او بگوید اگر واقعا به فکر حفظ نظام است مسیر بسیار بدی را انتخاب کرده و اگر واقعا چنین چیزی را می خواهد بهتر است در همان هیبت گوگولی مگولی فرو برود که دو ستانش در سایر احزاب اصلاح طلب فرو رفته اند و به شرکت در هیچ انتخاباتی در جمهوری اسلامی نه نمی گویند و به آنچه برایشان از سوی نظام مقدر شده پشت نمی کنند. نیروهای امنیتی مشغول صحبت با تاج زاده هستند و به او گوشزد می کنند تا به جای برداشتن پرچم اصلاحات ساختاری و مناظره با مخالفان که آبی به جوی نمی آورد و تنها آبرو می برد در فکر انتخابات بعدی مجلس و ریاست جمهوری باشد و به هر جایگاهی که نظام برای آنان در نظر می گیرد تمکین نشان دهد. به نظر می رسد نیروهای امنیتی به ایشان می گویند شیوه سخنرانی های تو و کالایی که بنا داری بفروشی با توجه به شرایط موجود به اعتبار تاج زاده یا جریان اصلاحات نمی افزاید ولی راه شاهزاده را هموار می کند. کالای دوست داشتی آنها برای فروش همان کالای سوریه ای شدن ایران در صورت تداوم اعتراضات که به انفعال عمومی دامن می زد است.

کالایی که تاج زاده مدتی فروخت و اگر تعهد کند هم چنان این کالا را بفروشد بلا درنگ آزاد خواهد شد.اما اگر آزادی بیان ایشان نه در مسیر انفعال عمومی که اعتراض عمومی و از آن بدتر تقویت گفتمان بی فایدگی یا کم فایدگی اصلاحات و تقویت براندازی باشد هم چنان در بازداشت خواهد ماند .به عبارت دیگر تاج زاده پس از رخداد های آبان 98 متوجه شد که تاکید بر گفتمان بازنده سوریه ای شدن ایران پس از دی ماه 96 صرف نظر از غلط بودن ، دارای سویه های آشکاری در قیاس نظام مستقر در ایران و حکومت دیکتاتوری خاندان اسد و مقوم گفتمان براندازی بوده است . به علاوه آنکه شهروندان عادی اگر بی اطلاع باشند تاجزاده حتما مطلع است که بخش مهمی از ویرانی و اوضاع فعلی سوریه دستپخت دخالت های مستقیم نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی است. در نتیجه با برداشتن پرچم اصلاحات ساختاری به مناظره با براندازان رفت. به رسمیت شناختن مخالفان و اصلاحات و نظام را توامان در معرض نقدهای محکم ، مستدل و علمی بر اندازان قراردادن از نگاه حاکمیت چیزی جز تقویت گفتمان براندازی نیست و این از دیدگاه حاکمیت تناسبی با تلاش برای حفظ نظام ندارد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy