«از حجاب اجباری و گشت ارشادتان بیزاریم»
اجباری کردن حجاب رویّهای شنيع، دلآزار، عقلستیز و بیگانه با دیانت حق و عدل است که به شیوههای مختلف از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران پیاده میشود، چه با گشت موسوم به ارشاد و چه در ادارات و اماکن دولتی با زمزمهی قطع خدماترسانی به بخشی از شهروندان. این اجبارگری قبیح چیزی نیست جز اِعمال آمریّت حکومتی تمامتخواه و نشان دادن مشت آهنين به ملتی نجیب و تحت سرکوب. این نمونهای از سلسلهی مدام بیرسمیها و خيرهسریهای حکومت دینمأب جمهوری اسلامی ایران است. این تحمیلگری زیر پوشش «امر به معروف و نهی از منکر» به پشتوانهی فقيهان مسندنشين و دستاربهسران منبرنشان، که همگی منصوب عالیترین مقامات نظام هستند، اِعمال میشود و در گوشهگوشهی ايران فضای نفس کشیدن را چنان تنگ کرده که این خفقان نه تنها بر زنان بلکه بر عموم ايرانيان، از هر مرام و مسلکی، بار میشود.
شگفت و درد آنکه اين همه بیاخلاقی، زنستيزی، کینتوزی با انسانیت، نامردمی و حکمرانیِ بد، پشت نقاب دينداری و ادعای ايستادن در جانب خدا خودنمايی میکند. غافل از آنکه هر کجا انسان نفی شود، جا برای خدا تنگ میشود زیرا «خلق الله آدم علی صورته» (همانا خداوند، آدم را بر صورت خویش آفرید). اين است آن لطيفهی ربانیای که عالِمان عامل و حکیمان بصیری چون سید موسی صدر به فراست متفطن آن شده بودند، فهمی که بیرون از دايرهی فاهمهی فقهپیشگان حکومتیِ سياستزده، قدرتپرست و دنیاآلودهی جمهوری اسلامی ايران است. انسان، آینهی خداست و بدون انسان، جایی برای جلوهگری خدا در پهنهی تاریخ نخواهد ماند. نوک پيکان انسانستيزی حکومتیان، زن ايرانی (چه دینپیشه، چه دینفارغ) را هدف قرار داده است. اما مهمترین بیدارباشی که باید خطاب به صاحبان قدرت در ایران کنونی داد اين است که پوستین اسلام را وارونه به تن کردهاند: لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً. برداشت شاذ و قدرتمحور حاکمان از فریضهی امر به معروف و نهی از منکر همانا موجب اضمحلال رسالت محمدی و استحالهی پيام علوی است. در چنین کجفهمیای جايی برای خدا، ايمان، اسلام و انسان معنوی طراز دیانت نمیماند.
همانطور که در گفتار پيشوای فرزانگان و سرورِ پارسايان حضرت امير آمده است، امر به معروف و نهی از منکر برای آن است که بدترینهای امت بر مردم حکومت نکنند که اگر چنین شود سلطهی اشرار حکمران، که امروزه مسندنشین ارکان نظام و دستگاههای اجرایی کشور شدهاند، راه اجابت دعای مؤمنان را میبندد. به تعبیر ساده، مطابق بیان حضرت امیر، حکمرانی بد نه تنها دنیا را تباه میکند که راه آسمان را هم سدّ میکند. امر به معروف و نهی از منکر برای سخت گرفتن بر بندگان خدا و نمایاندن چهرهای عبوس از ساحت قدسی نيست. امر به معروف و نهی از منکر برای اين است که کار حاکمان، عالمان، فقيهان و به طور کل اصحاب قدرت به صلاح آيد و نشستن بر مسند قدرت و افتاء این توهم را برای اینان ایجاد نکند که جای خدا نشستهاند: اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّه (یهودیان و مسیحیان از آن روی که بی هیچ قید و شرطی از عالمان و راهبان خود اطاعت کردند، آنها را به منزله پروردگار و معبود خویش شمردند و برای خدا ربوبیتی قائل نشدند، سورهی توبه آیهی ۳۱).
امر به معروف و نهی از منکر اصيل و اخلاقی، ضامن صلاح و سلامت سياست و قدرت است. در عرف جهان امروز، یکی از کارکردهای رسانهی سالم و مستقل و احزاب آزاد و متکثر اقامهی امر به معروف و نهی از منکر است. به زبان غيردينی، امر به معروف و نهی از منکر چيزی نیست جز نقد اخلاقی و سیاسی- اجتماعی حاکمان و پاسخگو کردن آنان با نقادی و نظارت همگانی. متوليان رسمی دین در ایران، پوستينی واژگونه بر تن مسلمانی کردهاند تا نوبت موقّت حکمرانیشان مبدل به دولت مخلّد شود، این گمانی است باطل و ناسازگار با نظام هستی که، به تعبیر حضرت امیر «للحق دولة و للباطل جولة» (حق پایدار میماند ولی باطل، زمانی کوتاه، جست و خیزی بی حاصل میکند). کمترین خطای وارونه کردن فریضهی امر به معروف و نهی از منکر و تهی کردن آن از معنای اصیلاش آن است که حاکمان گویی خويش را از عقوبت الاهی ایمن پنداشتهاند.
در این چهار دهه و اندی که از عمر جمهوری اسلامی گذشته «زن خوب و آرمانی» زنی بوده است که در تراز فکر فقیهانه، متشرعانه و ظاهرمدارِ قدرتمندان زرسالار، زورمدار و تزویرگر زندگی کند: تنها زايندگی کند و خدمت شوهر گزارد تا مردان سياست، که خاصيتی کمتر از درخت بیبر دارند، همچنان مسندنشين بمانند. فروکاستن خوبی زن به پوششی که دست بر قضا تصميمگیرندهی اصلیاش مردان اند، عين جفا به آيین محمدی و حنيفيّت ابراهيمی است. اين گونهی مُعوّج از امر به معروف و نهی از منکر، سپر ساختن از خدا، دين و ايمان و پشت کردن به معروف است و فرورفتن در منکر و تباهیای است که دنیا را تباه میکند و آخرت را ضایع. ديگر به چه شکلی باید به ميراث عقلانی نبوی و تراث اخلاقی علوی چوب حراج زد؟
آيندهی درخشان و تابناک ايرانزمین روزی است که انسان ایرانی - اعم از زن و مرد - فارغ از همهی تفاوتهایشان، با آزادی فردی، زندگی اخلاقی و مسالمتجو در پيش گيرند و هيچ کس در کشور به بهانهی تفاوت در انديشه، ايمان، پوشش، رنگ، جنسيت و قومیت عقوبت نشود يا از حقوق اوليهی انسانی و شهروندی خود محروم نشود. بهروزی ايران و ايرانيان و فخر مسلمانان و شيعيان در ایرانی است که در آن آزادی انسان جرم شمرده نشود.
آيندهی ايران را زنان ايرانی خواهند ساخت؛ همانها که امروز و فردا امر به معروفِ عدل و نهی از منکرِ بیداد را اقامه خواهند کرد با ايستادن در برابر ستمی در لفافهی قانون، همانها که منکر شنيع فروکوفتن زنان به اسم دین را در چشم قاطبهی ايرانيان خوار خواهند ساخت. خواری دیدن زن ایرانی در کشور خود، خواری ديدن و سرشکستگی انسان ایرانی و انسانیت جهانی است. سکوت در برابر اين خواری تأیید ظالمان است و اصحاب دیانت را دور باد از چنین کاری.
ما امضاکنندگان این بیانیه ندای دعوت سرمیدهیم خطاب به عالمان و فرزانگان، خطاب به فقيهانی که پروای خدا دارند، به مردانی که جنسيتشان هنوز جا را برای انسانیت و وجدانشان تنگ نکرده، که کنار همنوعانِ زن خود بايستند و دست رد به اجبارگری حجاب از سوی قدرتمدارانی بزنند که نقاب دينداری به چهره زدهاند اما عصای شريعت سهلهی محمدی و عدل علوی را چون موريانهای از درون میخورند و با صدای رسا اعلام کنند که از اجبار حجاب و گشت ارشادتان بیزاریم.
حسن یوسفی اشکوری
محمدجواد اکبرین
عبدالعلی بازرگان
میثم بادامچی
محمد برقعی
رضا بهشتی معزّ
حسین کمالی
رضا علیجانی
علی طهماسبی
حسن فرشتیان
سروش دباغ
احمد علوی
داریوش محمدپور
مهدی ممکن
یاسر میردامادی