ایندیپندنت فارسی - محمد عبدی
روزها و سالهای پس از یک انقلاب چه خواهد شد؟ آیا قربانیان شکنجه به حق و حقوق خود میرسند؟ شکنجهگران آن روزگار حالا در چه وضعیتیاند؟ اینها سوالاتی است که فیلم فردا ساخته دافر لبیدین از تماشاگرش میپرسد و میخواهد نگاهی داشته باشد به تونس امروز، ۱۰ سال پس از انقلاب.
فیلم داستان مردی است به نام حبیب که هنوز برای برقراری عدالت و مجازات متخلفان به دادگستری میرود، اما کسی به او گوش نمیکند و جواب میشنود که زمانه عوض شده و بهتر است او به زندگیاش برسد. تنهایی این مرد و تلاش وسواس گونهاش برای اجرای عدالت، فیلم را پیش میبرد، اما در این میان، رابطه او با پسر ۱۵ سالهاش به مسئله اصلی فیلم بدل میشود، جاییکه دو نسل در برابر هم قرار میگیرند و دیدگاهها و دنیاهای متفاوتی را روایت میکنند. فیلم داستان این رابطه را در دل فضای اجتماعی- سیاسی امروز تونس میکاود.
دافر لبیدین بازیگر شناخته شده و محبوبی در سینمای عرب است و در تولیدات بینالمللی نظیر مجموعه تلویزیونی ادی به کارگردانی دامین شزل و سری دوم سکس و شهر بازی کرده است. «فردا» اولین تجربه کارگردانی این بازیگر سینما است که فیلمنامه آن را لبیدین با همکاری احمد آمر نوشته است و موضوع جنجالبرانگیزی را در جهان عرب روایت میکند.
لبیدین در این گفتوگوی اختصاصی درباره چگونگی خلق این فیلم و مضمون آن صحبت میکند.
ابتدا از ایده اولیه برایمان بگویید، چطور شکل گرفت و چرا برایتان مهم بود که این داستان را روایت کنید؟
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
تونس همیشه برایم مسئله است و دربارهاش احساسات زیادی در درونم دارم، بهویژه درباره تونس ۱۰ سال پس از انقلاب. میخواستم یک چیزی بنویسم در این باره که حالا دارد چه اتفاقی در آنجا میافتد و چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد؟ ما به کجا میرویم؟ شما نمیتوانید درباره امروز تونس بنویسید بدون آن که به آنچه که در ۱۲ سال گذشته در تونس اتفاق افتاده است بیتوجه باشید، اتفاقهایی که تونس را تغییر داده است. میخواستم همه این ماجرا را به شکلی صمیمی روایت کنم، از دل رابطه یک پدر و پسر، زمانیکه پسر پدرش را ترک نمیکند و در کنارش میماند. میخواستم نگاهی به این رابطه داشته باشم با تمرکز بر جزئیات روزانه زندگی عادی و این که این جزئیات عادی چطور تحت تاثیر شرایط تونس قرار میگیرند.
موقع نمایش فیلم برخی از تماشاگران عرب گریه میکردند. این قضیه ملودرام ماجرا چقدر برای شما مهم بود؟ آیا عامدانه همین را میخواستید؟
من فقط میخواستم یک رابطه قوی را تصویر کنم. این پدر و پسر دیدگاههای مختلفی دارند که بر روابطشان تاثیر میگذارد. در عین حال، عاطفه و احساسات زیادی در این رابطه هست، در حالیکه پسر سعی دارد از پدرش در برابر خطر محافظت کند و پدر اصرار دارد که حقیقت را برملا کند و عدالت را برای قربانیان به دست بیاورد. این، اختلاف زیادی را بین آنها ایجاد میکند، در حالی که رابطه قویای را هم بین آنها شکل میدهد.
مسئله سیاست به هر حال نقش ویژهای در فیلم دارد. فیلمتان را سیاسی میدانید؟
برای من بیشتر مسئله این رابطه مهم بود، اما شما نمیتوانید درباره این رابطه حرف بزنید بدون آنکه به شرایط اطراف آنها توجه کنید و این که این اتفاقها چه تاثیری بر آنها دارند. همه اینها به شرایط سیاسی ارتباط دارد. مسائل سیاسی بر همه چیز تاثیر میگذارد. من نمیخواستم یک درام سیاسی بسازم، اما سیاست در فیلم هست، برای اینکه ما داریم آن را زندگی میکنیم. همه تصمیمهای روزانه ما تحت تاثیر سیاست است. بدون داشتن این مایهها در این داستان، شما نمیتوانستید یک داستان واقعی را روایت کنید.
سعی کردید به واقعیت وفادار بمانید؟
هر چه که میتوانست در این رابطه واقعی به نظر برسد برای من مهم بود، در عین حال که سعی کردم به درون پدر نفوذ کنم تا از دید او جهان را ببینیم.
با بازیگران چطور کار کردید؟ امکان بداهه بازی کردن داشتند؟
من از دنیای بازیگری میآیم و بازیگری را خیلی دوست دارم و میدانم که چقدر مهم است که بازیگر احساس رهایی داشته باشد و فکر نکند که دستوبالش با دیالوگها بسته شده است. البته همیشه فیلمنامه آنجا هست و باید به دنبالش رفت، اما برخی مواقع میتوان آن را تغییر داد و بنا به حسوحال، چیزهایی به آن اضافه یا کم کرد. اگر بازیگری چیزی به من بگوید و ببینم که جالب است، حتما آن کار را انجام خواهم داد. قبل از فیلمبرداری تمرین داشتیم و درباره شخصیتها با هم بحث میکردیم. البته که تصمیم نهایی را من میگرفتم، اما این همیشه خوب است که به حرفهای دیگران گوش بدهیم.