او می‌گوید: «سرگردان و گریان دنبال بچه‌مان می‌گشتیم به امید اینکه بچه ما یا بین این زخمی‌ها باشد یا از آن معرکه خارج شده و خودش را سالم تا خانه رسانده باشد. در سردخانه بیمارستان یکی از شهدا را آنجا دیدم شهد متین قنبرزهی که او هم ۱۴ سال داشت و بعد خبردار شدیم که پیکر محمداقبال در مصلای مسجد مکی است».

مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، گفته است که نیروهای یگان ویژه، علاوه بر شلیک به جوانانی که مقابل ساختمان کلانتری تجمع کرده بودند، نمازگزاران مسجد مکی، کسانی را که در حال ادای نماز بوده‌اند را نیز هدف قرار دادند و هم در قسمت زنان و هم مردان، گاز اشک‌آور پرتاب کردند.

او همچنین با تأیید استقرار افراد مسلحِ لباس شخصی روی پشت‌بام خانه‌ها گفته است که آن‌ها علاوه بر جوانان معترض و نمازگزاران، به مردمی که در حال بازگشت به خانه‌های خود بودند نیز تیراندازی کردند و بیشتر قربانیان را از ناحیه سر و قلب مورد هدف قرار دادند که نشان می‌دهد این کار توسط تک‌تیراندازها انجام شده است.

برادر محمداقبال نائب‌زهی به رادیو فردا می‌گوید: «راه افتادیم سمت مسجد مکی، شهر به شدت ناامن بود. جلوی خود ما داشتند ملت را تیر می‌زدند و به رگبار می بستند. یک بچه زیر ۱۵ سال را جلوی ما سوراخ سوراخ کردند. وضعیت شهر آن لحظه این شکلی بود. وحشتناک بود. ما هم ترس بر جان‌مان افتاده بود فقط می خواستیم برادرم را ببینیم. پدرم با من بود. رفتیم خیابان خیام که مسجد مکی آنجا است. هلی‌کوپترهای جنگی داشتند می‌گشتند و شلیک می‌کردند. این صحنه را در فیلم‌های هالیوود هم ندیده‌ام. هلی‌کوپتر جنگی کبری داشت به ملت شلیک می‌کرد. به یک خانم بین تقاطع خیابان مدنی و خیام جلوی چشم من شلیک شد».

احسان نائب‌زهی، نائب‌زهی وضعیت شهر را ترسیم کرده و می‌گوید که پدرش از آنها بیرون خواسته نروند: «دعوا کرد که نرو من یک بچه را از دست دادم و نمی‌خواهم یکی دیگر پشت سرش برود و از دست بدهم. دست پدرم را کشیدم و خودم را به در ورودی مسجد رساندم».

او از شلیک گاز اشک‌آور در زمانی که به داخل مسجد مکی وارد شده می‌گوید: «آنجا هم گاز اشک‌آور می‌زدند ملت هم ریخته بودند توی خیابان و ما هم در عالم خودمان بودیم. یک قسمت حوزه علمیه دارد که مختص تدریس طلاب است آنجا رفتیم توی یک اتاق حول و حوش ده پیکر شهدا بود ما هم آنجا بچه‌مان را دیدیم».

خانواده محمداقبال نائب‌زهی پیکر او را از مسجد مکی تحویل گرفته‌اند و پیکر این نوجوان ۱۶ ساله به گفته برادرش به مدت ۲۴ ساعت در اتاق پذیرایی پدرش بود: «سردخانه تحویل ندادیم. گفتیم شهید شده و نیازی به کالبدشکافی و چنین چیزهایی نیست، در غم خودمان بودیم».

رسانه‌های حکومتی مدعی هستند که به یک کلانتری حمله تروریستی شد و مأموران نیروی انتظامی برای دفاع از خود در برابر افراد مسلح، اقدام به تیراندازی کردند. برادر محمداقبال نائب‌زهی اما می‌گوید: «شبکه ملی و شبکه استانی نمک به زخم ملت می‌پاشد. گفته‌اند که همه گروهک تروریستی بودند این بچه برای صدهزار تومان صبح تا بعدازظهر کارگری می‌کرد. با سجاده‌ای که دستش بود داخل مصلا شهید شده است».

او توضیح می‌دهد: «روبه‌روی مصلا یک کوه بلند است و ساختمان‌های بلندی اطراف مسجد است که تک تیراندازها آنجا مستقر بودند. روی خود کلانتری هم بودند با لباس شخصی و لباس بلوچی که در فیلم‌ها هم مشخص است و این بچه‌ها را زدند. نمی‌دانم چه قصد و غرضی از این جنایت داشتند اما خواسته ما فقط این است که قاتلان بچه‌های ما در همان محل و در همان جایی که خون‌شان ریخته شده مجازات شوند. از نظام چیز دیگری نمی خواهیم».

تاکنون هویت ۱۲ نوجوان زیر ۱۸ سال که در جمعه خونین زاهدان کشته‌ شده‌اند، مشخص شده است و مولوی گرگیج و مولوی عبدالحمید، دو روحانی بانفوذ اهل سنت، کشته‌شدگان جمعه خونین زاهدان را «شهید» خوانده‌اند. کشته‌شدگانی که جز تعدادی معدود، حتی عکسی هم از آن‌ها منتشر نشده است.