*
*
تراای سروِ ایران دوست دارم
که همره بودهای با هر تبارم
به گردِ دامنت گر لاله روید
ز خونِ هر جوان افسانه گوید
سحر بر شاخِ توخوشخوان نشیند
فغانی سر کند شور آفریند
تو که عمرت رسد تا عهدِ کوروش
به چشمت دیدهای این سان توحش؟
مغول آیا بِزَد افزون خسارت؟
ز آنچه میکند با ما اسارت؟
سکندر آمد و آتش بپا کرد
عنادی بدتر از اهلِ عبا کرد؟
کسی تیری بزد بر قلبِ کودک؟
و یا رهبر بشد با عقلِ اندک؟
نخواهم از خزان یابی زیانی
نباشد فکرِ من جز باغبانی
گر آید اهرمَن نزدیکِ این باغ
جوابش میدهم با آهنی داغ
به زودی برفِتد این شیخ سفاک
که خون جاری کند هر دم برین خاک
*
*
*
اهداف جنبش انقلابی ۱۴۰۱ چیست؟ نیما بن امین
رعنا، مامانش و بحث های سیاسی، آرتمیس دانه کار