ویژه خبرنامه گویا - آرتمیس دانه کار
من هم مثل رعنا رحیمپور هر روز با مادر ۸۶ ساله ام تلفنی صحبت می کنم. چندین سالی است که فیس تایم هم می کنیم. مادر من هم بشدت فردی سیاسی است و نظراتش را همیشه گفته و خرده برده هم از کسی نداشته است. مادرم، بزرگ شده بازارچه قوام الدوله و گذر قلی و مهدی موش است و کلی از خاطراتش از گذشته با وقایع سیاسی مربوط به روحانیت و بازار گره خورده است. در سالهای بعد از انقلاب هم که دیگر همه سیاسی شدند و این فقط به مامان من و مامان رعنا محدود نمی شود.
در شور و حال انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که با مادرم صحبت می کردم همیشه می گفت، «این کلاس شیشی انگاری رییس جمهور می شه.» بعد هم که رییسی انتخاب شد گفت «دیدی گفتم کلاس شیشی رو کردنش رییس جمهور. این از احمدی نژاد کاسه لیس تره انگار.» مراسم تحلیف رییسی بود که کلی من رو سوال پیچ کرد و خلاصه آخرش هم گفت این «مردک آینه اش پاک نیست.»
در این گفتگوهای ما جدا از حرف و حدیث های فامیلی بگیر که فلانی خودشو لاغر کرده، فلانی زایید، فلانی طلاق گرفت، فلانی مرد، فلانی مریض است و غیره، بحث های سیاسی همیشه بخشی از گفتگوها بوده است. این بحث و گفتگو های من و مامانم راجع به سیاست از سال ۸۸ بیشتر شده بود. در این سالها راجع به هر اتفاق سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی همیشه او روایت های خودش را با من در میان می گذاشت چون او نگاه و نظر و برداشتش از وضعیت موجود ایران را بهتر و واقع بینانه تر از نظرات من می داند.
صدای مادر بزرگوار رعنا که علاقمند به موضوعات سیاسی هم هست واقعا شنیدنی است. او با صدای مردد و وا رفته بعد از جملات مضحک رعنا راجع به تجزیه طلبی و اینکه تعدادی بچه مدرسهای و دانشجو قرار است ایران را تجزیه کنند و نقش ایران اینترنشنال در حالی که رعنا باید احتمال شنود مکالمات را می داده واقعا شنیدنی است.
رعنا بعد از گفتن کلی کلید واژه ها که ما در این ۵۰ و چند روز فقط از سوی جمهوری اسلامی شنیدیم مکالمه را تلگرافی و رمزآلود می کند: «باید بفهمی چی می گم». مادر با صدای یخ زده ( از صدای تخت او کاملا قابل حس است) می گه: «بله فهمیدم.»
من فقط برای لحظه ای دیالوگ رعنا با مادر گرامی اش را در سر گذراندم:
رعنا: چه خبر
مامان رعنا: هیچی رفته بودیم ملاقاتی حاج حسین آقا بنده خدا پروستاتش را عمل کرده کلی در ترافیک سنگین گیر کردیم. اینجوونا ریخته بودند بیرون شعار می دادند مرگ بر دیکتاتور و زن ، زندگی ، آزادی. خدا پشت و پناهشون باشه. دلم همه اش پیش مادراشون بود. این جوونا خیلی زندگی براشون سخت شده. خدا از کسانی که به مردم ایران این همه ظلم میکند نگذره. والله حق دارند بیایند این جوری جلوی گلوگه بایستند. خیلی هاشون بیکارند و گرونی بیداد می کنه. میدونی بنده خدا دختر گوهر خانم که طلاق گرفته بود، خوب شوهرش معتاد بود و دادگاه حضانت بچه ها را داده بود بهش. اسمش چی بود؟ خدایا نوک زبونمه ...
رعنا: مریمو می گی اون همسن من است. ولی جدیدا عکس هاش دیدم در اینستاگرم خیلی پیر شده
مامان رعنا: آره مریمو می گم، مامانش رو سر سفره حضرت رقیه دیدم، سفره حضرت رقیه کوچک است فقط خرما و نون نذر می کنند و دعاشو می خونند. خلاصه می گفت مریم باید دو جا کار کنه تا بتونه این بچه ها رو بگردونه و اجاره خونه بده. خوب معلومه این فشارها اینجوری می زنه بالا دیگه. جوون هستند آینده درستی با این وضعیت برای خودشون نمی بینند. راستی عروسی پسر حاج ناصر بود خیلی خرج کرده بودند. دختر هم اصلا قشنگ نبود پسره خیلی سر بود.
رعنا : می دونی خبرهایی هست که شبکه ایران اینترنشنال روساش دستور دادند فقط با رهبران احزاب «لر» مصاحبه کنند داره می ره به سمت تجزیه. اصلا این فیلم هایی که جوونها بسیجی رو میزدند و خشونت میکردند من رو پنیک کرد... باید بفهمی نکته من چیه.
مامان رعنا: اره فهمیدم
رعنا رحیم پور یا نادان است یا شیطان. اگر نادان است که فبها. ولی اگر شیطانه خوب دو حالت داره. اگر شیطنت هاش بخاطر حماقتشه که فبها. ولی اگر شیطان و دغل باز سیاسی است دو حالت داره. اگر شیطنت های سیاسی او برای رقابت های حرفه ای است که خوب فبها. ولی اگر شیطنت هاش برای منویات مالی و شخصی است و نتیجه آن ضررهای جبران ناپذیر جانی برای عده ای داره اونجاست که باید خفتش را گرفت و دیگر دو حالت نداره.
رعنا ادعا داره که حرف هاش راجع به تجزیه طلبی معترضان، سران تجزیه طلب حزب «لر»، و جوانان معترض که بسیجی رو زدند و ایران اینترنشنال که معترضان را به تجزیه طلبی تشویق می کند از مکالمات تلفنی متفاوتش با مامانش بهم چسبانده شده است. یکی به رعنا بگه به این در فارسی می گویند عذر بدتر از گناه و در انگلیسی هم میگویند بهانه ی شل و ول. رعنا رحیم پور باید با دلیلی محکمتر از این حرکت غیر مسولانه که رنگ و بوی شیطانی دارد دفاع کند.
رعنا رحیم پور از کل مردمی که جانشان را کف دست می گذراند و به خیابانهای خاش و بانه و راسک و رشت و شاهین شهر و نازی آباد و جوادیه می آیند و یکصدا یک خواسته را فریاد می زنند یک عذر خواهی بدهکار است.
بی بی سی فارسی برای پاک کردن تصور عمومی که بی بی سی را در خدمت جمهوری اسلامی می بیند باید رعنا رحیمپور را اخراج کند. گرچه رعنا به ظاهر گفتگوی خصوصی با مادرش داشته ولی جنس حرفهاش بخصوص وقتی داره می گه « نکته مو باید بفهمی » گویی داره گرا می ده و خلاصه در نقش یک ایجنت عمل می کند. البته بی بی سی چون با بودجه ی دولتی اداره می شود من بشدت بعید می دانم از این اتفاقات کک اش هم بگزه.
***
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و الزاماً بازتاب دیدگاه خبرنامه گویا نیست