هرگاە بحث تحول و تغییر بنیادی در ایران نظیر انچە کە امروزە در ایران در جریان است، بمیان می اید تمام نگاهها معطوف بە تهران و اینکە مردمان پایتخت کی و چە زمان بیدار و بە مسئولیت سیاسی و ملی خود عمل میکنند اما متاسفانە اینگونە نگاه بە تهران، انتظاری بیش نبودە است. چون تهران بیشتر در کنترل هیئت حاکم و بیشتر بعنوان سر مار و اینکە باید سر مار را پهن کرد تعبیر شدەاست. بنابراین سر مار را تنها با پایان دادن بە این پایتخت بی تفاوت و همسو با دیکتاتور و انتقال ان بە مکانی دیگر محقق ساخت.
با تشکیل دولت مدرن در ایران و تمرکزگرایی وحشتناک مرکزی در یک قرن اخیر، تجزیەوتحلیلهای بسیاری پیرامون بافت اجتماعی، فرهنگی، جمعیتی، انباشت ثروت و ساختار سیاسی شهر تهران بویژە در سالهای اخیر انجام گرفتە اما همچنان نکات مجهولی در رفتار سیاسی اجتماعی ان شهر بچشم میخورد کە تهران را از دیگر شهرها مجزا میکند. بە عبارتی کە این روزها اکثر مردمان ایران بویژە کردها، اذریها، بلوچها، عربها سمت راست تاریخ ایستادەاند پایتخت فارس زبان ایران تا این لحظە سمت راست تاریخ قرار نگرفتەاست. انچە از تهران میدانیم این است کە تهران پل پیروزی چپاولگران و غارتگران مملکت هست، چپاولگران و غارتگران با مفهوم عدالت بیگانە و خود کانون بی عدالتی هستند.
بررسی های تاریخی انگونە نشان میدهد کە روستاییان بە شهرها سرازیر و در زاغەها و حلبی ابادهای حاشیە شهر تهران زندگی میکردند نقش مهمی در سرنگونی رژیم داشتند. در حالیکە تا سقوط رژیم سابق در سال هزاروسیصدو پنجاە و هفت ٦٠% جامعە ایران همچنان روستانشین و تنها ٤٠% شهرنشین بودند اما در حال حاضر ٧٢% جامعە ایران شهرنشین و ٢٨% روستانشین ماندەاند. سوال اینجاست کە با وجود رشد ٣٠ درصدی مهاجرت بە شهرها بویژە پایتخت چرا این روزها کە ایران ابستن حوادث است اما فضای سیاسی پایتخت بە مانند پایتخت سالهای انقلاب ٥٧ نیست؟
بدون تردید مجموغە عوامل دیگری در بی تفاوتی و کم رنگی اعتراضات تهران دخیل هستند کە میتوان مواردی را برشمرد. اول اینکە حاشیە نشینان امروزی کە اغلب باکگراوند دینی دارند تضاد دینی با هیئت حاکم ندارند، دوم اینکە اعتراضات دانشگاهی را نتوان بحساب تهرانیها نوشت چون دانشجویان از سراسر کشور بە دانشگاهها رفتەو اعترضات دانشجویی را باید مجزا حساب کرد. سوم اینکە محلات فقیر نشینی چون نازی اباد کە در تب و تاب بودە بیشتر کوردها و تورکها در انجا ساکنند همچنانکە بیشتر شهدای تهران متعلق بە ملتهای غیرفارس بودەاست. بە اضافە مواردی دیگر کە از نگاە من غایب هستند.
تهران پایتخت ثروت اندوزی و لیاقت پایتخت بودن را دارا نیست. در جاییکە پول حرف اول را میزند انسانیت و مسئولیت اجتماعی حرف اول را نمی زنند. قدرت و ثروت نیز یار هم و از هم تغذیە میکنندو مافیاهای حکومتی با بازاریان در زدو بند و دهها نهاد مذهبی همچون هیئت امنا و انجمن اسلامی اصناف بر بازار سایە افکندە و انان را مدیریت میکند. بنابراین بازار تهران کە علیە رژیم شاە با اخوندها همگام بودند اینک خنثی هستند. چرا پایتخت ایران، اهواز نباشد کە ٩٠% ثروت ایران از انجا بدست می اید ؟ چرا پایتخت ایران شهر سکولار اورمیە نباشد؟ چرا پایتخت ایران شهر کرماشان کە مهد تمدن و شهر همزیستی اقوام و ادیان هست نباشد؟
برخیزای ایران زمین، ویدا فرهودی