Friday, Dec 2, 2022

صفحه نخست » ولایت مطلقه فقیه؛ روان‌پریشان بر اریکه قدرت، منصور فرهنگ

Mansour_Farhang.jpgتاریخ گواه است که قدرت مطلق در حریم سیاست فساد و خشونت همراه دارد. آنچه در یک قرن گذشته روان‌شناسان به این بلای مهلک افزوده‌اند مبتلا شدن رهبران بلامنازع به روان‌پریشی و از دست‌دادن توانائی تشخیص واقعیّت از خیال است. تجربه نشان می‌دهد که با گذشت زمان نفی حقایق، توهّم توطئه و خودشیفتگی رهبران روان‌پریش به حدّی می‌رسد که با منطق و فهم عام بیگانه می‌شوند و حاکمیّت آنان برای رفاه و امنیّت و حیثیّت ملٌی فاجعه به بار می‌آورد.

رهبران روان‌پریش چنان به قلب واقعییات و دروغگوئی عادت می‌کنند که گوئی به آنچه می‌گویند باور دارند. اینگونه رهبران خود را افرادی استثتائی و آرمان‌گرا می‌دانند و از دولت‌مردان و مسئولین رسانه‌ها می‌خواهند که در توصیف شخصیت آنان از صفت‌هائی استفاده کنند که برای معرفی هیچ عضو دیگر جامعه به کار گرفته نمی‌‌شود.
در چهل و سه سال گذشته خمینی و خامنه‌ای، دو رهبر روان‌پریش، قادر به کنترل جزئیات تصمیمات خود در عمل نبوده‌اند ولی نمونه رهبری آنان مدلی بوده برای همه ستون‌های هرم قدرت. لذا دروغ، توهّم، هذیان و استفاده از فرافکنی برای توجیه خشونت وحشیانه علیه مخالفین و منتقدین از رِأس تا پایه هرم قدرت، خصوصاً در نهادهای امنیّتی و اطّلاعاتی و رسانه‌ای، مستمر بوده است. سخنان ذیل نمونه‌هائی از ادّعاهای روان‌پریشانه خمینی، خامنه‌ای و شرکا هستند:

خمینی: «ملی‌گرائی خلاف اسلام و دستور خداست: ملی‌گرایی بر خلاف اسلام است. این بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجید است.... من مکرّر عرض می‌کنم که این ملّی‌گرائی اساس بدبختی مسلمین است.... خیانت مصدق و ملی‌گراها و کشتار طلبه‌ها توسط دولت مصّدق.»
خمینی: «خطرناکتر از بمب خوشه‌ای دانشگاه است. هر چه فساد توی این مملکت پیدا شد از این اشخاصی بود که در دانشگاه تحصیل کرده‌اند. هر چه متخصّص‌تر بدتر. دانشگاه بدترین مرکزی است که ما را به تباهی بکشد.»
خمینی: «اگر انقلاب اسلامی در ایران هیچ دستاوردی نداشته باشد با حجاب کردن زنان این بخودی خود برای انقلاب ما کافیست.»
خامنه‌ای: «باید به گونه‌ای عمل کنیم که در آینده ایران منبع علم جهان شود و هر کسی برای دسترسی به جدیدترین یافته‌های علمی ناچار به یادگیری زبان فارسی شود.»
خامنه‌ای: «آن روز را خواهید دید که این دنیای متمدّن غربی از نبود معنویّت دچار هلاک و نابودی خواهد شد.»
خامنه‌ای: «کرونا نباید ما را از توطئه غرب غافلگیر کند. ورود واکسن آمریکائی و انگلیسی ممنوع است. اگر واکسن بلدند درست کنند خودشان مصرف کنند که اینقدر مرده و کشته نداشته باشند.»
خامنه‌ای: «دامن کوتاه زن خطرناکتر از ارتش آمریکا است.»
خامنه‌ای: «یکی از بزرگترین خطاهای تفکّر غربی در مورد مسئله زن همین عنوان برابری جنسی است.»
احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد: «تا ظهور امام دوازدهم شیعیان دو مرحله باقی است - تشکیل دولت اسلامی و جامعه اسلامی. زمان تشکیل تمدّن اسلامی فرا می‌رسد و حضرت مهدی در آن زمان فرا می‌رسد.»
یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش: مطالبات آزادی‌خواهانه مردم ایران را «غریزه و مظاهر مشترک میان انسان و حیوان» نامید و مدعی شد که «استکبار و نظام امپریالیسم» با این وسیله مردم را «تحریک» می‌کنند تا اقتصاد خود را به حرکت دربیاورند.
سید مهدی خاموشی رئیس اوقاف: «بر کسی پوشیده نیست که امام زمان در طول ۱۱۶۶ سال غیبت از سنّت پسندیده ازدواج چشم‌پوشی نکرده است. قطعاُ نوادگان ایشان نیز در زمره امام زادگان قرار دارند. منابع مالی سازمان برای این امر کافی نیست. انتظار می‌رود سازمان‌های مرتبط با ما همکاری لازم راداشته باشند و دولت بودجه برای شناسائی قبور متبرّکه در نظر بگیرند.»
امام جمعه أصفهان: «علّت خشک شدن زاینده رود قدم زدن زنان بی‌حجاب در کنار رودخانه است.»
ادّعاها و اوهام فوق بیانگر دروغ‌های عوام‌فریبانه یا روان‌پریشی متاٌثر از مطلق‌اندیشی و خودبزرگ‌بینی‌اند که می‌توان آنها را طنز غم‌انگیز ولائی نامید. خامنه‌ای و شرکا، به پیروی از مرشد خود، ملّی‌گرائی را ضداسلام و «امّت‌سازی» را راهبرد سیاست خارجی خود می‌دانند. روان‌پریشی این او در عمل جمهوری اسلامی را به صورت ابزاری در خدمت توسعه‌طلبی پوتین در سوریه و اوکراین قرار داده است.
مطلق‌اندیشان سیاسی و فرهنگی که به معنای عام واژه می‌توان آنان را فاشیست نامید هر جا به قدرت می‌رسند برای توجیه مواضع و رفتارخود از خرافات، أوهام و افسانه‌های بومی استفاده می‌کنند و وجه مشترک ساختاری آنان ضدّیّت با حقوق بشر و آزادی شهروندان در حریم خصوصی زندگی است. خامنه‌ای، مثل خمینی، فاشیست عمّامه ‌به‌سری است که خود را مالک کشور می‌داند و با دیگر مستبدّین تفاوت کیفی و ساختاری دارد. لذا روان‌پریشی او نه تنها با منافع ملّی ایران در ستیز است بلکه برای صلح و امنیّت منطقه نیز خطری بی‌سابقه محسوب می‌شود.
در ۴۳ سال گذشته صاحبان قدرت در ولایت مطلقه فقیه برای توجیه اعمال خود از زبان، افسانه‌ها و اوهام و خرافات مذهب استفاده کرده‌اند حال آنکه اولویّت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان بیانگر ماهیّت فاشیستی آنان است. پاسخ روان‌پریشان به طنین پر شکوه «زن، زندگی، آزادی» روضه، خشونت و خرافات است. لذا بحث منطقی با آنان مثل اشعار فروغ فرّخزاد خواندن برای دانلد ترامپ است. در اوایل انقلاب وقتی به خمینی گفتند که ایرانیان تحصیل‌کرده و متمکّن دارند ایران را ترک می‌کنند پاسخ داد که «اینها بدرد نمی‌‌خورند. هدف نظام تربیت اسلامی کودکانی است که در گهواره‌اند.» ۴۴سال است که نهادهای رسانه‌ای و آموزشی رژیم برای اسلامی کردن زندگی نسل‌های بعد از انقلاب تلاش کرده‌اند، نسل‌هائی که امروز با جنبشی تاریخ‌ساز و شکوهمند شعار مرگ برخمینیسم را به خیابان‌های سراسر کشور آورده‌اند.
این تحوّل امیدوارکننده نباید آزادی‌خواهان را نسبت به تمایلات ضددمکراتیک در ایران بعداز فروپاشی رژیم بی‌توجّه کند. آنچه ما باید از فاجعه خمینیسم بیاموزیم این است که مبارزه برای دمکراسی و عدالت اجتماعی در ایران محدود به تغیرات سیاسی نیست بلکه چالشی فرهنگی نیز هست. در جامعه‌ای که قرنها زیر سلطه استبداد زیسته نهادینه کردن فرهنگ دمکراتیک یعنی برابری حقوقی شهروندان، احترام به رقبای سیاسی و مدارا در برابر بینش‌های متنوّع حتّی در شرایط مساعد پیشرفتی تکاملی خواهد بود که نیاز به کوشش مداوم و شکیبائی فعّالین آزادی‌خواه دارد.
در حریم سیاست اختلاف منافع، عقیده، تحلیل و اصطکاک شخصیّت حضور دائمی دارند. دمکراسی این واقعیّت را می‌پذیرد و رقابت قانونی و محترمانه را تنها راه نهادینه کردن مدنیّت و هم‌زیستی مسالمت‌جویانه می‌داند. حال آنکه ایدئولوژی‌های مطلق‌گرا، چه زمینی و چه آسمانی، تکثّر اندیشه و تحلیل را انحراف فکری یا خودخواهی طبقاتی دانسته و نوید ایجاد مدینه فاضله یا اتوپیائی می‌دهند که مخالفین و منتقدین آن دشمن محسوب می‌شوند.
آخوندهای روان‌پریش که اوهام، خرافات و افسانه‌های قبیله‌ای قرون وسطی را معیار و توجیه تصمیمات خود می‌دانند پیرو اصل فاشیستی هدف وسیله را توجیه می‌کنند نیز هستند. لذا در عمل با اخلاق و معنویّت بیگانه‌اند و هرم قدرت را، از رأس تا پایه، در اختیار جلّادان فاسد و فرصت‌طلب می‌گذارند. سیاست خارجی رژیم چنان با واقعیّات روابط بین‌المللی بیگانه است که ایران را گرفتار انزوای سیاسی و تحریم‌های بی‌نظیر اقتصادی، تجاری و بانکی کرده. رژیم برای «امّت‌سازی» در منطقه و نابودی إسرائیل صدها میلیارد دلار به عناصر نیابتی در خاور میانه کمک کرده و نتیجه آن به حاشیه راندن مردم ستمدیده فلسطین و همکاری اسرائیل با مستبدّین عرب علیه ایران بوده است. تبلیغات آخوند‌ها که «اسرائیل سرطان است و باید نابود شود» کمک تبلیغاتی برای دست‌راستی‌های اسرائیل و مسئاله‌ساز برای یهودیان مدافع حقوق فلسطینیان است. آیت‌الله منتظری در باره اشغال سفارت آمریکا در تهران گفت «امام با این گروگانگیری رفته توی چاه زمزم شاشیده و حالا خوشه که دنیا بهش توجّه داره.» این استعاره که مقبول حوزه علمیه قم است نه تنها روان‌پریشی خمینی بلکه ماهیّت ضد مردمی سیاست خارجی ولایت مطلقه فقیه را افشا می‌کند.
ولایت مطلقه فقیه ضد ملّی و مخالف تجدّد یا ارزش‌های عصر روشنگری است. لذا ماهییتاُ اصلاح‌پذیر نیست ولی تجربیّات تاریخی، منطق و فهم عام به بن‌بست رسیدن آن را یقین می‌کند. ما نمی‌‌دانیم که این اجتناب‌ناپذیری کی و چگونه به‌وقوع خواهد پیوست. چالش تاریخی که در برابر جمهوری‌خواهان متعهد به دمکراسی، عدالت اجتماعی، حقوق بشر، برابری جنسیتی و جدائی دین از حکومت قرار دارد این است که وقتی فروپاشی فاشیسم آخوندی فرا رسید ما چگونه می‌توانیم از نظر تشکیلاتی، مواضع سیاسی، روابط بین‌المللی و برنامه‌های اقتصادی و فرهنگی و آموزشی آماده رقابت با نیروهای رقیب باشیم. افراد و گروه‌ها و پژوهشگران حامی اینگونه دمکراسی در داخل و خارج کشور فعّال هستند. موٌثر بودن مبارزات این عناصر در گرو ائتلاف آنان است، یعنی پذیرش این امر که تکامل ارزش‌ها و اولویّت‌های دمکراتیک، از موارد استثنائی که بگذریم، با سیاه و سفید و خوب و بد دیدن راه‌کارها میسّر نیست و ضروری است که فعّالین متعهد به دمکراسی تعریف شده در فوق برای پیشبرد اهداف و اولویّت‌های خود چالش‌ها، احتمالات و امکانات پیش رو را با چشم‌انداز بهتر و بدتر و کمتر و بیشتر مورد بررسی قرار دهند.
افشای توحّش خمینیسم و فروپاشی یوتوپیاهای فرامرزی دکّان مطلق‌اندیشی و وعده بهشت زمینی و آسمانی را ورشکست و واقع‌گرائی و بومی اندیشیدن را تقویت کرده است. لذا ائتلاف مورد بحث در فوق برای اوّلین بار در تاریخ مبارزات آزادی‌خواهان ایران از منطق و جذّابیّت بهره مند شده است. جای بحث و مناظره در باره این ائتلاف داخل کشور و افراد و گروه‌های شرکت‌کننده در آن فعّالین و پژوهشگرانی هستند که روزانه از جهل و خشونت ولایت مطلقه فقیه رنج می‌برند. فاشیسم حاکم بر ایران این امکان را به علاقمندان مقیم وطن نمی‌‌دهد. لذا چالشی که در برابر فعّالین و دگراندیشان مقیم خارج که معتقد به ائتلاف پیشنهادی هستند این است که بدون ادّعای حزب یا رهبر بودن با ایجاد تشکیلاتی دمکراتیک و گسترش بحث و مناظره در باره ضرورت ائتلاف موردنظر برای ایران رها شده از استبداد نقش نمادینی ایفا کنند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy