Sunday, Dec 18, 2022

صفحه نخست » دو ماراتون انقلاب بزرگ ایران، خسرو خدیوی تهرانی

Khosro_Khadiv_Tehrani.jpgنتایج خجسته فداکاریها و جانفشانیهای آزادیخواهان ایران، به خصوص دختران و پسران جوان شجاع مبارز، پس از سه ماه تظاهرات و اعتراضات خیابانی در داخل و خارج، اعتصابات و تعطیل کسب و کار در کارخانه ها و بازارها، مقاومت مدنی و کارزار های دنیای مجازی اندک اندک نمایان می شود:

- شکاف و بلاتکلیفی در هیات حاکمه پیر و فرتوت که آشکارا از خیزش انقلابی جوانان کشور وحشت زده است عمیق تر شده و اعراض و نافرمانی از دستورات در دستگاه های حکومتی و ماشین سرکوب رژیم بیشتر شده است،

- ضعف و ناتوانی دستگاه قضایی در بازی کردن نقشی که خامنه ای شرور با حاکم کردن عناصر امنیتی و بازجو ها بر آن برای کشتن و زندانی کردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه داشت آشکارتر شده است. او با تاکید بر حضور خدای دهه 60 در شرایط حاضر و لزوم داغ گذاشتن بر زخمهای نا سور در صدد آماده کردن دستگاه قضایی برای اعدام شمار زیادی از متهمان اعتراض ها در دادگاه های انقلاب بود تا حتی شده برای یکی دو سال جو ملتهب کنونی را فرو نشانده و خیابانها را آرام کند تا نقشه های دور و دراز خود برای تبدیل جمهوری به حکومت اسلامی و زمینه سازی برای رهبری مجتبی را عملی کند که خوشبختانه تا کنون شکست خورده است؛ زیرا پس از ارتکاب جنایات قتل زنده یادها محسن شکاری و مجید رهنورد با چنان فشاری از افکار عمومی داخلی و محکومیت های بین المللی روبرو شد که فعلا از اعدام های بیشتر دست نگه داشته است. قبول کفالت شماری از دستگیر شد گان تظاهرات اخیر توسط نمایندگان مجالس کشورهای اروپای غربی به پیچیدگی محاکمه و مجازات این متهمان اضافه کرده است.

- روابط سیاسی بین المللی بر علیه رژیم چرخش کرده است. انتشار قراردادهای چین کمونیست با کشورهای عربی و موضع گیری آن کشور علیه ایران در این قرارداد ها، که صدای اصول گرایان را هم درآورد، محکومیت و اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل، تصویب قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل در درخواست از ایران برای قطع فوری خشونت علیه تظاهر کنندگان و معترضان مسالمت جو، محکومیت های پی در پی و گسترش تحریم ها علیه مقامات و نهادهای رژیم از سوی اتحادیه اروپا، کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی برای نقض حقوق بشر توسط مقامات رژیم او را در انزوا و ورشکستگی اخلاقی در سطح جهانی قرار داده است.

- اعلام برائت نزدیکان و طرفداران سابق از خامنه ای، نامه پراکنی روحانیون حوزه های دروس دینی در انتقاد از اقدامات خامنه ای و دستگاه قضایی، انتقاد صریح هنرمندان و چهره های فرهنگی و اجتماعی از رهبری سیاسی کشور، درخواست برای تجدید نظر در قانون اساسی و روند فزاینده مطالب انتقادی در مطبوعات کشور و رسانه های اجتماعی از نا کارایی سیستم اداری و سیاسی کشور که مشروعیت رهبری خامنه ای و رژیم را بطور کلی از بین برده است.

از سوی دیگر تشدید بحران اقتصادی با تورم تازنده، رکود عمیق فعالیتهای اقتصادی، فرار سرمایه و مهاجرت گسترده ایرانیان و پرواز نرخ های ارز و قیمت طلا به نارضایتی عمیق و گسترده مردم دامن زده و چون زامبی های حاکم بر تهران با آن نوابغ تیم اقتصادی مانند سردار دکتر محسن رضایی و شرکاء هیچ ایده و برنامه ای غیر از چاپ ریال برای پرداخت مخارج خود ندارد انتظار می رود این نارضایتی ها هر روز تشدید شود.

حال در شرایطی که:

- رژیم و شخص علی خامنه ای مشروعیت و حقانیت حکومت خود را از دست داده است،

- مردم از ایدئولوژی ورشکسته رژیم فاصله گرفته اند و نسل جوان و تحصیل کرده خواهان استقرار دموکراسی در کشور است،

- رژیم دچار انزوای بی سابقه بین المللی شده است،

- شکاف های درونی بین هیات حاکمه عمیقتر و آشکارتر شده و

- بحران مالی اقتصادی کشور را فرا گرفته و موجبات نارضایتی عمیق مردم را فراهم آورده است،

پیروزی انقلاب دموکراسی خواهی ایرانیان که شعار زیبای "زن زندگی آزادی" را به خود گرفته است به عملکرد اپوزسیون و در واقع به پیدایش یک بدیل با پایگاه مردمی و رهبری سیاسی توانمند و قابل اعتماد بستگی پیدا کرده است.

زیرا در حالی که رژیم توان سرکوب قطعی مخالفان، خالی کردن خیابانها از تظاهر کنند گان و برقراری سیطره ترس و ارعاب اهریمنی و سکوت گورستانی (شرایط دهه 60 مورد نظر خامنه ای) بر جامعه را نداشته است، اپوزسیون نیز قادر نبوده است که با برگزاری راه پیمایی های میلیونی در داخل کشور، سازماندهی نافرمانی های مدنی گسترده و اعتصابات سرتاسری فلج کننده رژیم را وادار به عقب نشینی و پذیرش شرایط اپوزسیون کند. پذیرشی که راه را برای حرکت برنامه ریزی شده به سوی گشایش واقعی سیاسی از طریق سلسله قدم هایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی بیان و مطبوعات و احزاب سیاسی، لغو نظارت استصوابی، برگزاری انتخابات آزاد مجلس و ریاست جمهوری، تشکیل مجلس موسسان قانون اساسی، همه پرسی قانون اساسی و شکل حکومت باز کند. مسیری که نهایتا به استقرار دموکراسی و انحلال بدون آشوب و کشتار رژیم جمهوری اسلامی منتهی میشود.

سئوالی که پیش می آید آنکه چگونه میتوان به این مهم دست یافت؟ برخی از فعالان سیاسی اظهار نظر کرده اند که در این شرایط خطیر لازم است علیرغم هر ایده و مرام سیاسی بر علیه ضحاک زمان علی خامنه ای و مزدورانش متحد شده یک جبهه سیاسی بزرگ ایجاد کرد و سپس با ایجاد پایگاه وسیع مردمی در داخل کشور و سازماندهی هموطنان مخالف رژیم انقلاب را به پیش برد. خوشبختانه اخیرا شمار زیادی از فعالان سیاسی بیانیه ای کم و بیش با همین مضمون منتشر کرده اند که در آن اسامی بزرگی از فعالان و شخصیتها و رهبران اجتماعی-سیاسی به چشم میخورد. هم چنین دو شورای مهم سیاسی اپوزسیون در خارج از کشور شورای مدیریت گذار (به دبیر کلی جناب مهندس حسین شریعتمداری) و شورای ملی تصمیم (به سخنگویی جناب دکتر مسعود نقره کار) شروع به همکاری سازمانی و در واقع ایجاد ائتلافی سیاسی کرده اند که آنهم مبارک و شایسته است و آرزوی موفقیت برای این عزیزان داریم. شاهزاده رضا پهلوی نیز اخیر با انتشار بیانیه ای نخبگان سیاسی کشور را که به تمامیت ارضی ایران، دموکراسی سکولار، و حق مردم برای تعیین شکل نظام سیاسی از طریق یک انتخابات آزاد پایبندند، به همکاری با یکدیگر برای سرنگونی جمهوری اسلامی و قرار دادن دوباره کشور بر ریل ترقی و تمدن دعوت کرده اند. البته بنظر می رسد همه اینها از برکات خیزش انقلابی جوانان و مبارزان در داخل و مبارزات پیگیر ایرانیان خارج از کشور باشد (چون تا قبل از خیزش انقلابی اخیر علیرغم اظهار علاقه های مختلف خبری از این تحرکات نبود)، با اینحال امید می رود که این همگرائیها بیشتر بشود؛ که البته میتواند قدمی بزرگ در راه رهایی کشور از حاکمیت رژیم ارتجاعی ولایت فقیه باشد.

حال فرض کنیم تمام شخصیتها و تشکل های سیاسی اپوزسیون در خارج از کشور شرایط پایه ای شاهزاده رضا پهلوی را قبول کرده و همه تحت یک ائتلاف سیاسی بزرگ گرد هم آمدند. حتی فرض کنیم اپوزسیون برانداز داخل کشور هم شخصیتها و رهبران خود را، اعم از آنهایی که در زندان هستند و آنهایی که بیرون از زندان به سر می برند، به این ائتلاف بزرگ سیاسی معرفی کرد؛ آیا این ائتلاف بزرگ به خودی خود و در همین وضعیت میتواند معضل انقلاب بزرگ "زن زندگی آزادی" را حل کرده و دموکراسی را در ایران مستقر کند؟ متاسفانه خیر. این ائتلاف با شکوه بدون یک سلسله اقدامات که در زیر بر می شماریم حتی نمی تواند قدم اول از سلسله قدمهای استقرار دموکراسی در ایران را که در بالا آمد یعنی آزادی زندان سیاسی و عقیدتی را تضمین کند.

در واقع این ائتلاف سیاسی تنها موقعی موفق به این کار شود که بتواند به ایجاد یک رهبری سیاسی مورد اعتماد و توانمند نایل آید بطوریکه مثلا با یک فراخوان بطور همزمان میلیونها نفر را در تهران و صدها هزار نفر را در شهرهای بزرگ کشور به خیابانها بیاورد و این اقیانوس انسانی شعار آزادی زندانیان سیاسی بدهند. (به تاثیر تظاهرات بزرگ برلین و تورنتو و ونکوور ... در موضعگیریهای دولتهای غربی توجه شود). یا با یک فراخوان اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی کشور را به معنی واقعی فلج کند بطوریکه تمام ادارات و خدمات دولتی و حمل و نقل عمومی به حالت تعلیق و تعطیل درآید، و اعلام کند که تا آزادی زندانیان سیاسی نافرمانیهای مدنی و اعتصابها ادامه دارد. آن زمان است که رژیم با دستپاچگی و عذرخواهی های ساختگی ناگزیر از آزادی زندانیان سیاسی (از جمله جوانان عزیزی که در تظاهرات اخیر بازداشت شده اند) خواهد شد. چون هزینه سرپیچی از این خواسته اپوزسیون بسیار بیشتر از آزادی زندانیان فداکار ما خواهد شد. احتمالا یکی دو قدرت نمایی در این سطح کافی خواهد بود که زامبی های حاکم بر تهران صحبت از اصلاحات قانون اساسی و گشایش واقعی سیاسی کنند اما اگر اینکار را نکردند و مثلا خامنه ای به لجاجت و شرارت خود ادامه داد رهبری ائتلاف سیاسی اپوزسیون، که اکنون با آزادی زندانیان سیاسی و احتمالا پیوستن شماری از روحانیون بزرگ در قم و نجف و سایر گروه های مرجع اجتماعی مانند نمایندگان اتحادیه های کارگری، اساتید دانشگاه ها، حقوق دانان و غیره تقویت شده است، میتواند فراخوان میلیونی راه پیمایی برای لغو نظارت استصوابی و انتخابات آزاد مجلس را بدهد. یک راه پیمایی باشکوه میلیونی در تهران و شهرستانها همراه با اعتصابات فلج کننده سرتاسری برای سر عقل آوردن خامنه ای شرور و اطرافیانش کفایت خواهد کرد. به همین ترتیب تا آخر.

سئوال آن است ک چطور میتوان چنین رهبری سیاسی قوی و تاثیر گذاری در اپوزسیون ایجاد کرد؟ برای پاسخ به این سئوال ناگزیر از دو نقل قول هستم. اول، توصیه های یک مبارز سیاسی و فعال مدنی تحصیل کرده سوریه ای بنام "ابراهیم الاصیل" در آمریکا به انقلابیون ایرانی که در فضای مجازی منعکس شده است. بنظر من در توصیه های او موارد زیر اهمیت بیشتری دارند:

- انقلاب را نه یک دو سرعت بلکه یک دو ماراتون بدانید،

- برای پیروزی آن برنامه ریزی بلند مدت کنید،

- راهبرد (استراتژی) مناسبی برای پیروزی انقلاب تدوین و اجرا کنید.

دوم آنچه در سایت های مختلف ایرانی از قول نهادهای امنیتی اسرائیل نقل شده که گفته اند اعتراضات کنونی ایران فاقد 3 عامل مهم برای سرنگونی نظام است:

- فقدان رهبری برجسته و فراگیر که رژیم توانایی ساکت کردنش را نداشته باشد،

- فقدان پشتیبانی مالی از روند این اعتراضات،

- پیوستن روحانیون‌ برجسته به مخالفان که با اعتراضات همراهی کنند.

هر چند این نکات با تعابیر مختلف بارها توسط صاحبنظران ایرانی هم گفته و هم نوشته شده است اما بنظر می رسد تکرار مجموعه آنها در اینجا بی مناسبت نباشد. در واقع به نکات نهادهای امنیتی اسرائیل در مقاله آقای ف. م. سخن هم که دیروز در خبرنامه گویا منتشر شد اشاره شده بود. در هر حال، واضح است که آنکه باید برای پیروزی انقلاب "زن زندگی آزادی" برنامه ریزی کرده و یک راهبرد (استراتژی) برنده تدوین کند رهبری سیاسی برجسته و فراگیر انقلاب است که رژیم توانایی ساکت کردنش را نداشته باشد. همین رهبری نیز باید موضوع پشتیبانی مالی از انقلاب را حل کرده و زمینه پیوستن نه تنها روحانیون مخالف رژیم بلکه سایر گروه های مرجع اجتماعی مانند سیاستمداران و دیپلماتهای شناخته شده مخالف رژیم، اساتید دانشگاه ها، معلمان، حقوقدانان، هنرمندان، رهبران اتحادیه های کارگری، ورزشکاران، خانواده های شهدای و سایر تاثیر گذاران اجتماعی را که مخالف این رژیم ارتجاعی ایران برباد ده هستند به رهبری اپوزسیون را فراهم کند. سئوال آن است که آیا ایجاد چنان رهبری سیاسی در اپوزسیون امکان پذیر است؟

پاسخ آن است که این مهم عملی است بشرطی که رهبران سیاسی اپوزسیون انگیزه ای قوی و عزمی جزم برای پیروزی انقلاب "زن زندگی آزادی" و استقرار دموکراسی در ایران داشته باشند. من در اینجا تنها قدمهایی را که بنظرم باید برداشته شود تا به چنان رهبری اپوزسیون توانمندی برسیم می آورم. چنانچه این کلیات مورد توجه قرار گرفت میتوان جزییات آن را هم طرح و به بحث گذاشت.

- قدم اول، تشکیل ائتلاف سیاسی بزرگ یاد شده در بالا بر اساس شرایط پایه مورد قبول همه مبارزان و انتخاب سخنگو یا سخنگویان مناسب برای آن که طبعا باید شخصیت های توانمند، فعال، فرهیخته و الهام بخش و مورد شناسایی جهانی باشند،

- قدم دوم، تماس سخنگویان این ائتلاف بزرگ اپوزسیون با رهبران سیاسی مخالف رژیم در داخل و خارج کشور و رهبران میدانی که تظاهرات تهران و شهرهای مختلف را سازماندهی می کنند (از طریق مجاری مناسب) و جلب عضویت و مشارکت آنها به ائتلاف بزرگ انقلاب "زن زندگی آزادی" و ایجاد رهبری هم دلانه و هماهنگ مبارزات ایرانیان در داخل و خارج از کشور،

- قدم سوم، راه اندازی پارلمان در تبعید از طریق انتخابات آنلاین تحت نظر سازمانهای بین المللی برای ایجاد یک پایگاه مردمی و مشروعیت برای اپوزسیون برانداز رژیم از جانب ملت ایران. این پارلمان میتواند مبارزان داخل و خارج از کشور را که با رای مردم دارای پایگاه مردمی و رسالت انقلابی شده اند کنار هم قرار دهد،

- برگزاری جلسات پارلمان در تبعید بصورت آنلاین و فراهم کردن امکان شرکت هموطنان در جلسات پارلمان بصورت مجازی،

- قدم چهارم، تشکیل هیات اجرایی و یا "دولت در تبعید" توسط پارلمان در تبعید متشکل از نمایندگان مردم و یا متخصصان و سیاستمدارانی که از پارلمانن در تبعید رای اعتماد میگیرند.

تا اینجا با تشکیل پارلمان و دولت (هیات اجرایی) عملا رهبری سیاسی اپوزسیون دارای پایگاه مردمی و دارای مشروعیت سیاسی ایجاد شده است. با ایجاد این رهبری قوی سیاسی اکنون راه برای هدایت صحیح انقلاب بزرگ دموکراسی خواهی مردم ایران "زن، زندگی، آزادی، باز شده است. این رهبری میتواند در این ماراتون انقلابی قدمهای بعدی را بردارد. قدم های بعدی مانند:

- تدوین و انتشار راهبرد (استراتژی) و نقشه راه پیروزی انقلاب "زن زندگی آزادی" و استقرار دموکراسی در ایران شامل از کار انداختن دستگاه سرکوب رژیم و نیز دعوت به همکاری مدیران میانی دستگاه های اداری در داخل کشور برای اداره کشور در زمان فروپاشی رژیم،

- انتشار اوراق قرضه انقلاب "زن زندگی آزادی" توسط پارلمان در تبعید و هیات اجرایی انقلاب برای تامین پشتیبانی مالی مبارزات تداخل و خارج از کشور،

- ایجاد رسانه بزرگ و بین المللی اپوزسیون برای اطلاع رسانی تحولات انقلاب به هم میهنان از جمله پخش جلسات پارلمان در تبعید، اعلام فراخوانهای رهبری و یا سخنگویان پارلمان در تبعید به هموطنان در داخل و خارج از کشور و انعکاس وقایع ایران در جهان،

- ایجاد صندوق مالی حمایت از مبارزان و زندانیان سیاسی و خانواده های مجروحان و شهدای انقلاب،

- انتشار یک برنامه با قابلیت اجرایی نجات ایران شامل احیاء اقتصاد کشور و عادی سازی روابط کشور با دنیا بلافاصله بعد از انحلال جمهوری جور و جهل آخوندی،

- جلب همکاری و هماهنگی جنبش های مدنی و صنفی در کشور مانند جنبش زنان، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، پزشکان، هنرمندان، کارگران و غیره و ارائه پشتیبانی مالی برای توانمندی این جنبش ها در اعتصابات و نافرمانیهای مدنی،

- تشکیل هیات دیپلماتیک انقلاب "زن زندگی آزادی" برای مذاکره با پارلمانها، دولتها و شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی کشورهای بزرگ برای جلب حمایت آنها از انقلاب دموکراسی خواهی ایرانیان،

- .....

برای تمام قدم های یاد شده مانند:

- تشکیل پارلمان در تبعید، که میتواند در وهله نخست تنها با رای گیری از هموطنان خارج از کشور و برای یک تا دو سال تشکیل شود تا مقدمات برای شرکت همه هموطنان در داخل و خارج از کشور در انتخابات پارلمان در تبعید فراهم شود،

- تدوین راهبرد برنده انقلاب و از کار انداختن ماشین سرکوب رژیم، برقراری ارتباط با هزاران نفر از مدیران میانی مخالف رژیم برای ایجاد آمادگی برای اداره کشور در زمان انحلال جمهوری اسلامی،

- انتشار اوراق قرضه پارلمان در تبعید و که با توجه به براوردهای موجود از دارایی های ایرانیان خارج از کشور (که به دو هزار میلیارد دلار میرسد) میتواند صدها میلیون دلار اگر نگوییم میلیاردها دلار در اختیار پارلمان در تبعید قرار دهد

- و دیگر موارد جزییاتی وجود دارد که در صورتیکه کلیات این طرح مورد توجه قرار گرفت میتواند طرح و مورد بحث قرار گیرد.

بدون تردید مبارزان و آزادیخواهان جوان ایرانی در داخل و خارج از کشور نیز ایده های دیگری دارند. ائتلاف بزرگ سیاسی میتوان همه این پیشنهادها را دریافت و بررسی و در یک چارچوب عملیاتی بزرگ مورد استفاده قرار دهد. مسلما این قدمها را نمیتوان یک روزه برداشت اما فراموش نشود که این یک دو ماراتون پیروزی انقلاب مدرن ایران است و یک دو صد متر نیست. خون پاک مهسا امینی و صدها دختران زیبا و جوانان رعنای ایرانی همه ما را متعهد می کند با کمک هم این قدمهای انقلابی را برداشته و انقلاب بزرگ "زن زندگی آزادی" را محقق کنیم. در آن صورت هم ایران، هم منطقه بلا خیز خاورمیانه و شمال آفریقا و هم دنیا مکان بهتری برای زندگی خواهد شد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy