Sunday, Dec 18, 2022

صفحه نخست » نماز نخوانید، قرآن نخوانید، شاد باشید، جلال ایجادی

Jalal_Eijadi_6.jpgفرزند پهلوان و شجاع ما، مجید رضا رهنورد، پیش از اعدام در وصیت‌نامه اش چنین گفت: برسرمزارم نماز نخوانید، قرآن نخوانید، دوست ندارم گریه کنید، برسر مزارم شادی کنید، آهنگ شاد بگذارید.

آی جهان شاهد باش و ببین چگونه عزیزانی که مخالف رژیم اسلامی هستند و مخالف قرآن و اذان محمدی هستند را می کشند. آی جهان ببین چگونه فرزندان رستم فرخزاد و گَردآفرید و کاوه و حلاج توسط طرفداران رسول الله و علی ابن ابی طالب و حسین و مهدی، به جوخه اعدام سپرده می‌شوند. آی جهان ببین، چگونه خمینی و خامنه ای و حاکمان اسلامی فرزندان ایرانزمین را به هلاکت می‌رسانند. آی جهان ببین، انقلاب ایرانیان در جریان است و در آن شگفتی ها بسیارند.

در نوشته هایم گفته ام این انقلاب بیان یک گسست فرهنگی و تاریخی و فلسفی است. این انقلاب فقط خواستار تغییر قدرت سیاسی، واژگونی حکومت اسلامی، دستیابی به دمکراسی و برابری حقوق زن ومرد نیست. این انقلاب خواهان بازگشت و بازسازی به هویت ایرانی است. این انقلاب سرآغازی برای گسست از اسلام است. ما با تجاوز اسلام و خشونت های روانی ناشی از آن و استبدادهای تابع آن، از خود بیگانه گشتیم و برده استعمار ایدئولوژی قرآنی شدیم. فکرما، احساس ما، عاطفه ما، ناخودآگاه ما، سخن ما، ارزش های ما، اخلاق ما، با توتالیتاریسم روانی قرآنی آسیب های ساختاری مهلکی متحمل شدند. ما بخش مهمی از هویت خود را با اسلام ویران ساختیم و فرهنگ اسلامی منحط را از آن خود ساختیم. ولی لایه هایی از هویت دیرینه ما مقاومت کرد. رستم فرخزاد و رودکی و فردوسی و روزبه پور دادویه ابن مقفع و رازی و خیام و حافظ و سهروردی و میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و احمدکسروی و صادق هدایت و علی دشتی و مسعود انصاری و عبدالحسین زرین کوب و فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی و آرامش دوستدار، تجلی روح مقاومت در برابر اسلام، بیان روح شورشی و هوشمند ایرانی است. اندیشه ها و هنر آنها بیانگر همان رگه های ایرانیت ما می باشد.

مجیدرضا رهنورد با وصیت نامه اش چه می گوید؟

یکم، طرد آئین و احکام اسارت بار و اجباری اسلامی در زندگی اجتماعی و دینی. در واقع اعلام عدم وفاداری به نماز بمثابه یکی از اصول اسلام، بمعنای عدم اطاعت از الله است. این الله که فرمان به آدمکشی می دهد، انسانها را به دوزخ می افکند، قابل ستایش نیست. علیه این الله باید شورش و عصیان نمود.

دوم، طرد فرهنگ قرآنی برای دفاع از فرهنگ آزادگی و ایرانیت. فردی که روانش به قرآن وفادار است در اسارت و بردگی روانی می باشد. نقد و طرد قرآن بمعنای آزاداندیشی و توجه نمودن به فرهنگ ایرانشهری و فرهنگ مدرنیته و آزادی شهروندانه می باشد.

سوم، روزهای دردناکی است زیرا ضحاک نوجوانان و جوانان پرشماری را به قتل رسانده است ولی در ضمن روزهای انقلاب است و انقلابیون به رژیم فاشیسم اسلامی ضربه های اساسی وارد ساخته و تناقض های حکومت به اوج رسیده است. جوانان دختر و پسر با امید هستند و اسلامگرایان در ایران و جهان، آبروباخته و منفرد شده اند. برای عزیزان از دست رفته سوگواریم ولی با اراده و مصمم هستیم.

چهارم، مجیدرضا گفت بر مزارم شادی کنید. بله این گفته خیام است. زندگی برای شادی و زیستنی شادمانه، یعنی همان زندگی خوبی که رژیم اسلامی و فرهنگ مرگ آفرین شیعه بر ما تباه کرده است. در جهان دمکراسی، انسان آزاد و انسان عاشق و انسان شاد فراوانند و ایرانیان می خواهند از دروغ منکوب کننده عاشورایی بدرآیند و شادمانه به رقص و آواز بپردازند.

پنجم، مجیدرضا گفت موسیقی را دوست بدارید و با آهنگ شاد، ظلمت اسلامی را ویران کنید. با آهنگ شاد انرژی و نیرو بگیرید و انگیزه خود را برای ادامه انقلاب و برای یک زندگی پرشکوه محکمتر نمایید.

جوانان ما با گرایش های فکری و اعتقادی گوناگون هستند و گرایش رهنورد یکی از رنگ هاست. ما پیچیدگی و تنوع جامعه را می شناسیم. اما در دل جامعه ایران یک تحول بزرگ روی داده است.

واکنش رهنورد در پس زدن قرآن و نماز بیسابقه است. اینگونه واکنش در جامعه امروزی ایران که مذهب باوری در حال فروریزی است فراوانند. اگر یکی از پیامهای این انقلاب حکومت لائیک و زندگی عرفی است بی سبب نیست. خشونت دینی در ساختار حکومت جایگزینی شده و کارش فقط خفه کردن و نابودی استعدادهاست. بنابراین زنان بیشماری حجاب نمی خواهند و آنان ستم حکومت دینی و ظلم آخوند را دیده اند. پس بخش فزاینده جامعه، دین و احکام آنرا نمی خواهد و نزد شهروندان آگاه مانند مجیدرضا رهنورد، نماز و قرآن ضدارزش است. نزد این انسانها قدسیت دین و نماز و قرآن از بین رفته است. این دستاورد بزرگی برای جامعه است. بله بخشی از جامعه سنتی به دین وفادار است ولی در جامعه یک رویداد روانشناختی و جامعه شناختی و آنتروپولوژیک اتقاق افتاده و بخش بزرگی از جامعه از سنت دینی و اجبارات دینی جدا شده است.

پهلوان رهنورد وصیت می کند که مسلمان نباشید و از درد و رنج ناشی از اسلام بیرون بیایید و زندگی شاد داشته باشید. در این واکنش ساده، یک تاریخ قرار دارد. از یکسو تاریخ همه سرکوب های دینی و حوزوی و تاریخ نظام آموزشی مذهب زده علیه جامعه و تاریخ مغزشوئی نسل های جوان است. از سوی دیگر تاریخ آنهایی است که به اسلام «نه!» گفتند. تاریخ همه مبارزه ضد استعماری ضد اسلامی در طول 1400 سال گذشته است. تاریخ تمام تلاش های فرهنگی و فلسفی و جامعه شناختی نخبگان ایرانی در دهه های اخیر در نقد قرآن و اسلام محمد و شیعه گری و تحریف و حذف تاریخ واقعی ایران است. تاریخ مبارزه فکری ما روشنفکرانی است که علیه قرآن و دین محمد نوشتیم، علیه دروغ و جعل شیعه گری تحلیل علمی ارائه کردیم و در برابر فشار و ناسزاگوئی رژیم آخوندی و افراد حوزه و سوداگران نواندیش و روزنامه نگاران ملی مذهبی تبلیغاتچی و چپ های اسلاموفیل و ملی گرایان عافیت طلب، کوتاه نیامدیم. ما در راستای مدرنیته و خردگرایی و انسان خودمختار نوشتیم.

جلال ایجادی

جامعه شناس دانشگاه فرانسه

جلال ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. از این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیب‌ها و دگرگونی‌های جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزی‌ها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy