چینی ها رفتاری با کشورهای جهان سوم دارند که از رفتار کشورهای استعماری بسیار بدتر است.
نظام وام دهی آنها به شکلی است که معمولا شرایط دادن وام مخفی است و شرایط را به وام گیرنده اطلاع نمی دهند در نتیجه اگر مشکلی پیش بیاید وامگیرنده برای حل اختلاف فقط باید به خود چینی ها مراجعه کند.
سرمایه داران چینی ضمانت دسترسی به حساب های ارزی کشورهای وام گیرنده را قبل از دادن وام طلب می کنند.
وام را به کشورهایی واگذار می کنند که هیچ بانک غربی جرات وام دادن به آنها را ندارد و حتما روی پروژه های خیلی بزرگ دست می گذارند.
اگر اقساط عقب بیافتد یا تادیه نشود کشور بدهکار اجازه ندارد به هیچ مرجع دیگری جز خود چینی ها مراجعه کند و کشورهای ورشکسته و فقیر معمولا شرایط چینی ها را می پذیرند. چینی ها با کمی صبر مالک بخشی از اراضی یا مثلا بنادر کشورهای وام گیرنده می شوند که أقساط آنها عقب افتاده است. این اتفاق در سریلانکا به این شکل رخ داد که چینی ها برای صد سال صاحب بندر استراتژیک هامباتونا مشرف به اقیانوس هند شدند و ان را به اجاره خود در آوردند، زیرا سریلانکا نتوانست اقساط وام هایی را که از چین گرفته بود پرداخت کند.
اما شاید مهمترین شرط چین برای سرمایه گذاری این است که تا چند سال بتوانند آینده آن کشور و منطقه را پیش بینی کنند . در مورد ایران آنها اعتقاد دارند که کسی نمی داند در آینده نزدیک در ایران چه رخدادی معادلات را تعیین می کند . در نتیجه از ایران بریده و به سمت اعراب رو آوردند.
***