۱
"محمد مرادی، ۳۸ ساله، دانشجوی دکترای تاریخ، کنشگر سیاسی و فرهنگی، که پرشور و فعال در حرکتهای اعتراضی علیۀ حکومت " فاشیستی" اسلامی شرکت میکرد در اعتراض به رفتار جنایتکارانه این حکومت خود را در رودخانه " رون" لیون فرانسه غرق کرد. محمد پیش از اقدام به خود کشی، در ویدئویی که در شبکه اجتماعی منتشر کرده بود اعلام کرد که قصد دارد خود را به رود "رون" بیندازد تا بدینوسیله خشونتها و رفتار ضد انسانیِ حکومت اسلامی در ایران را محکوم کند و اعتراضاش را نسبت به وحشیگریهای حکومت اسلامی به مردم جهان، و همدلی و همدردیاش را به مردم میهنمان برساند. "
چنین حادثهای تلخ و دردناک نخستین بار نیست که در میان تبعیدیان ایرانی رُخ میدهد. بارها شاهد خودکشی اعتراضی- سیاسی عزیزانمان در خارج از کشور بودهایم. رخدادی که باور و پذیرش آن آسان نبوده و نیست. شعلههای خاموش نشدنیِ جسم و جان نیوشا فرهی، نویسنده و منتقدی که در اعتراض به ورود علی خامنهای رئیس جمهور وقت به نیویورک برای سخنرانی در سازمان ملل، خود را در برابر ساختمان فدرال لوسآنجلس، به آتش کشید، پیشاروی ماست. جان شیفتهای که سال ۱۳۴۸ عضو گروه روزنامهنگاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد و به کار نوشتن و نقد پرداخت و درتبعید، در امریکا به فعالیتهای ادبی و سیاسی خود ادامه داد.
انگیزهها و علتهای خودکشی در تئوریها، تعریفهای کلی از چرائیِ خودکشی و نگاههای پدیدارشناسانه و کند و کاوهای مفهومی از این پدیده نهفتهاند. عدهای " امپدوکلس" واربا اقدام به خودکشی در درون شعلههای آتشفشان جاودانگی خویش جستجو کردند، عدهای خودکشی را نوعی" خلاقیت" و خلق اثری هنری پنداشتهاند، بسیارانی ناشی از رنجهای انواع بیماریهای روانی و عصبی و جسمی، عدهای ناشی از مشکلات خانوادگی و اجتماعی، و برخی نوعی اعتراض به زندگی و ناملایمتهایش دانستهاند
واقعیت این است که تا کنون هیچ تعریف، تئوری، نظر پدیدارشناسانه و کند و کاو مفهومی یافت نشده است که به روشنی مُهر این راز بگشاید تا کس یا کسانی بتوانند با پی بردن به رمز و راز این پدیدۀ منکوب کننده، از پس توضیح جامع و کامل انگیزهها و علتهای وجود و بروزش برآیند.
در رابطه با چرائی و ریشه یابی بروز خودکشی روی دو تعبیر و تفسیر کلی و متفاوت مکث و کار شده است، یکی روانشناسانه و دیگری جامعه شناسانه، این دو رویکرد هر کدام تحلیلها و تبیینهای گونه گون برای خودکشی ارائه دادهاند، اما آنچه مورد توافق بیشترین صاحبنظرها است، تعامل و ترکیبی از دو عامل، یعنی عامل فردی (روانشناسانه و روانکاوانه) و اجتماعی (جامعه شناسانه) است.
۲
تقسیم بندیهای متعدد و متنوعی از انواع خودکشی به دست دادهاند. در همه تقسیم بندیها یک نکته محور توجه و تاکید است که خودکشی در شرایط عادی و" طبیعی " رخ نمیدهد و میباید عوامل روانی - فردی و یا عوامل محیطی - اجتماعی، یا تلفیق این دو عمل کند تا اقدام به خودکشی یا خودکشی رُخ دهد.
در نوعی تقسیم بندی یکی از انواع خودکشیها، "خودکشی اعتراضی" ست، در این تقسیم بندی عوامل محرکِ خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ِخودکشی برجسته میشوند.
خودکشی را پدیده و یا واکنشی اعتراضی نیز دانستهاند، اعتراض برخی از انسانها به نابسامانیها و ناهنجاریهای زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی، اعتراض به ناملایمتی هائی که قادر به تحمل آنها نیستند. این پرسش نیز مطرح شده است که: با توجه به این که اعتراض مفهوم و اقدامی آگاهانه و هدفمند است، آیا خودکشیهای ناشی از بیماریهای مختلف که میتوانند گاه در شرایطی نا آگاهانه وغیرهدفمند، و به دلیل ویژگیها و پیامدهای بیماری صورت گیرند هم نوعی " اعتراض " و در زمرۀ " خودکشی اعتراضی" تلقی میشوند؟ پاسخها به پرسش فوق متفاوت بودهاند. صاحب نظرانی این معنا را نپذیرفتهاند که همه انواع خودکشیها یک واکنش اعتراضی، ارادی و هدفمند است.
پدیدهای که امروزبا عنوان "خودکشی اعتراضی" شناخته شده است، اقدام به خودکشی در واکنش و اعتراض به وضعیت و شرایط خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی است. بدون تردید افسردگیهای آشکار و پنهان، و دیگر پیامدهای اختلالهای روانی و جسمی، وضعیت و شرایط زندگی فردی و اجتماعی نیز به عنوان عامل این نوع خودکشی میتوانند، مطرح باشند.
خودکشیهای اعتراضی شاید در مواردی تاثیرهای سیاسی و اجتماعی و تغییرهای سیاسی بر جای گذاشته باشند اما در اکثر موارد تاثیرهای روانی متناقض، ونیز از دست رفتن سرمایههای جنبشهای آزادیخواهانه و عدالت جویانه را بهمراه داشتهاند. بهر گونه، این روش الگوی مبارزاتی قابل پذیرشی از سوی آزادیخواهان و عدالت جویان نمیباید تلقی شود.
تلخ و ناباورانه است اما زندگی نشان داده که انسانها در برابر رنجها و ناملایمتیها یکسان واکنش نشان نمیدهند، به ویژه در برابر "رنجی که زندگی ست و زندگیای که رنج است"، حتی آنان که همچون نیوشا و محمد به گفته و نوشتۀ خودشان " سرشار از زندگی" بودند.
نمونههای خودکشیهای اعتراضی - سیاسی در ایران و جهان فراوانند، خودکشی هایی که پس از حادثه، بازماندگان و اطرافیان قربانی چرا گویان و حتی پاره هایی سرزنش کنان گردِ حادثه میگردند، حادثهای ناباورانه، تراژیک و هنوز رازی سر به مُهر.
واقعهای تکان دهنده و میخکوب کننده که هرکس در پی دلیل بروزش، برداشتها و قضاوت هایی گونه گون و متنوع دارد. آنچه پس از فاجعه میماند در کنار تاسف و درد، پیام فاجعه است:
".... قصد دارم خودم را به رود "رون" بیندازم تا بدینوسیله خشونتهای جمهوری اسلامی در ایران را محکوم کنم و اعتراضام را به رفتار وحشیانه حکومت اسلامی به مردم جهان، و همدلی و همدردیام را به مردم میهنم برسانم. "
و محمد جان! اما با رفتن دردناک و ناباورانهات، هم سرمایه ارزشمندی را از جنبش آزادیخواهانه و عدالت جویانه گرفتی، و هم دل ما را شکستی!