این روزها بحث های فراوانی مجددا بر سر منافع ایران، منافع و حقوق مردم ایران و معترضین سرکوب شده، منافع جمهوری اسلامی، نایاک و اقدامات آن در امریکا "بنام ایرانیان" شکل گرفت. با توجه به گفته ها، لزوم دادن توضیحاتی در مورد لابی گری قبل از هر چیز، محسوس میباشد.
در جهان مدرن خصوصا در دمکراسی ها، ابر شرکت ها، ابر سرمایه داران و دول خارجی، جایی بس کوچک در ارای مردم هر کشوری دارند. در چنین وضعیتی، برای اعمال مقام و رای خود و دفاع از حقوق و منافع خود، اینان راه های جدیدی اندیشیدند از جمله نزدیک شدن به نمایندگان منتخب مردم و اعمال فشارهای همه جانبه و از همه نوع. این اعمال نفوذ، در مراحل اولیه، به طور نامناسبی به فساد و نفوذ های پایه ای و رد و بدل پول مرتبط شد، چیزی که با پیشرفت قوانین مردمی سخت تر شد. در مراحل بعدی، لابی گری به راه های قانونی و فرا قانونی رجوع کرد. و از جمله سازمان های مردمی هم به این مهم و به این ابزار واقف شدند و در سدد استفاده کم و بیش اخلاقی از آن بر آمدند.
در عمل، لابی گری با سوء استفاده های مکرر برای اعمال منافع اقلیتی، اکثرا با عملکردهایی مخفی، فرا قانونی و غیرقانونی، به واژهای بس منفی و حتی کثیف تبدیل شده است. و اغلب بدون نقد کامل مورد تحقیر قرار میگیرد و به ندرت تجزیه و تحلیل میشود تا تبدیل به ابزاری مردمی هم بگردد. از جمله، "لابی گری"(۱) و "گروه های ذینفع" (۲) موضوعاتی هستند که به استثنای چند محقق آوانگارد (۳) در دانشگاه های پیشرفته چندان مورد استقبال قرار نمی گیرند. از دلایل دیگر این ناآگاهی ، میراث تاریخی و فرهنگی و ایدیولوژیک جوامع است. در چنین شرایطی، مقامات دولتی، چه از چپ چه از راست، خود را، پشت پرده سپید "منافع عمومی"، همچنان بصورت اسطوره ای و راز آلود، پنهان میکنند، تا به نوعی، به چشم پوشی از منافع جامعه مدنی ادامه دهند. و جامعه مدنی، خود، هنوز در تلاش است تا با آرام کردن هیجانات، به مشخصات و مختصات این راهکرد پیچیده فهیم شود. با این حال، همانطور که سازمان او.سی.ای.دی. (۴) بدان اشاره کرده : «در یک دموکراسی مدرن، مداخله منافع خصوصی که به دنبال تأثیرگذاری بر تصمیمات، قوانین و مقررات عمومی است، بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند تدوین سیاست هاست». (۵)
بدین طریق، لابی گری جهت بیان مواضع جامعه مدنی و مواضع ملی، و گفتگوی ممتد آن با مقامات دولتی در قلب شیوه های مدرن گاورنانس حکومتی (۶) در دموکراسی های لیبرال قرار میگیرد.
به منظور اصلاح طرز تفکرات، ضروری است که تعریف روشنی از مفهوم لابی اتخاذ کنیم : لابی را می توان به عنوان رشته فعالیت هایی تعریف کرد که شامل مداخلات و تداخلات، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در فرآیند، توسعه، بکارگیری یا تفسیر اقدامات قانونی، استانداردها و مقررات میشود. به طور کلی هرگونه مداخله در تصمیمات و اقدامات مقامات دولتی و دستگاه حاکم، لابیگری میباشد.
لابیست میتواند در عوض پول به فعالیت های لابی بپردازد. یا مجانا به آن بپردازد.
بنابراین، لابیست ها یا نمایندگان منافع افرادی هستند که به این نوع فعالیت ها میپردازند و درآمد یا سودی از آن به دست میآورند. از جمله سازمانهای مختلف، شرکتها، گروههای حرفهای، عمومی یا نیمه عمومی ، انجمن های غیردولتی (۷)، انجمنها، شرکت های مشاوره متخصص در امور عمومی، شرکت های حقوقی، دفاتر وکلا یا اتاق های فکر به چنین فعالیت هایی میپردازند.
برخلاف شرکتها، انجمن ها این کار را بدون انگیزه سود مالی، اکثرا بدون تقلب و همچنین با منابع مالی و انسانی بینهایت کمتر انجام میدهند. تعداد بسیار کمی از انجمن ها می توانند ادعا کنند که بر تصمیمات یک رئیس جمهور یا وزیر به نفع پیشنهادات خود اثر گذارده اند.
از جمله، سازمان نایاک، در همه زمین ها بازی میکند تا همگان را با وکلای خبره خود بسیار روباهانه فریب دهد و با استدلال های بعضا پوپولیستی و حتی استناد های ناکافی، سر همه را کلاه بگذارد جز آنان که به ایشان پول های هنگفت واریز میکنند. اسم هایی که نایاک پخش نمیکند!
در عین حال، شایسته است جامعه را از وقایع امربیشتر آگاه کرد و ایده ال سازی نکرد چنانچه ژاک شوالیه در انتشارات دانشگاهی فرانسه، در کتاب «سراب جامعه مدنی»، هشدار میدهد : «مفهوم جامعه مدنی [...] بیشتر شبیه یک عملگر ایدئولوژیک شده [...] که قادر به بیان واقعیت نیست چرا که واقعیت امر بطور منحصر به فردی پیچیده شده است». (۸)
همچنین، «با محدود کردن جامعه مدنی به بازیگرانی که اهداف عالی را دنبال میکنند، مفهوم جامعه مدنی تبدیل به یک مفهوم "عالی"، در حد "الهیاتی"، میشود که دیگر مربوط به علوم سیاسی یا جامعهشناسی نیست.(«جامعه مدنی: دوباره فکر کن»، مجله سیاست خارجی (فارین پالیسی))(۹)
البته لابی گری، هنوز حرفه ای در حال ساخت و ساز و تغییرات فراوان است. در عین حال حاکمان تمایل زیادی به گفتگو با جامعه مدنی ندارند.
بنا بر این داده های جدید، نیاز به گفتگو در مورد لابیگری، که در دموکراسی های بزرگ به رسمیت شناخته شده، ضروری است. اساس آن باید اصلاح نهادها و چارچوب های عمل گرا باشد. در این زمینه جدید، همگان، حتی لابیگران (که اکثرا به نقش تخریب برای دفاع از مواضع حد اقلی خود ادامه خواهند داد)، باید تلاش کنند تا اطمینان حاصل شود که این گفت و گو هم از نظر محتوا (تخصص و استدلال) و هم از نظر شکل (اخلاق و اتیک) کیفیتی باشد. به عبارت دیگر به کیفیت ها اضافه کند نه به کمیت ها. زیرا این مباحث تا اینجا به پیچیدگی افزوده اند، پروسه ای که باز به نفع لابی گر های حرفه ای غیر دمکراتیک و غیر شفاف است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 : Lobbying
2 : groupes d'intérêt (fr)
3 : Avant-garde
4 : OCDE / ODEC
5 : Lobbying, pouvoirs Publics et Confiance, vol. 1, OCDE, 2011
6 : Governance
7 : ONG / NGO
8 : Jacques Chevallier, « Le mirage de la société civile », Libéralisme, société civile, État de droit, PUF 1989, p. 49.
9 : T. Carothers, "Civil society : Think Again", Foreign Policy Magazine, 1999-2000, p. 20.
Ref.:
- Livre blanc sur la gouvernance européenne, COM(2001)
- L'article 11 du Traité sur l'Union européenne
- O. Debouzy, « Le rôle du lobbying dans la démocratie technicienne », Après-demain, Revue de la Ligue des Droits de l'Homme, n° 460, printemps 2004
آیندە ایران چگونە رقم خواهد خورد؟ هادی صوفیزاده