یکی از بازندگان جدی بروز جنبش انقلابی در ایران لابی جمهوری اسلامی در ایالات متحده بوده است. کودک کشی و کور کردن معترضان و کشتار بیش از ۵۰۰ نفر و اعدامهای انجام شده یا در فرایند انجام دفاع یا مماشات با این رژیم تروریستی در لباس میانه روی و صلح طلبی را برای برخی از همکاران اقتصادی و مالی و مشاطه گران آن دشوار ساخته است. این جنبش به خوبی اطلاعات قبلا آشکار شده در مورد پادویی نایاک برای جواد ظریف و ماله کشی اعضای سابق و لاحق نایاک برای جمهوری اسلامی در جنایات آن (مثل ساقط کردن هواپیمای اوکراینی) را عمومی ساخته است. در این حیطه از ترانهی جاودانهی «سوراخ موش بخر» توماج صالحی نباید غفلت کرد. توماج (که بر اساس رپ اعتراضیاش از سوی مماشات گران با رژیم «تندرو» تلقی میشود و اتهام وی محاربه است) در این ترانه نایاک را به درستی در کنار ماشین سرکوب و تبلیغات رژیم پلشت اسلامی و حامیان بقایش به فرار از خشم مردم ایران دعوت میکند.
لابی جمهوری اسلامی یک شبکهی گسترده در امریکای شمالی و اروپاست و هر روز گوشهای از آن بیرون میزند (مثل الدار ممدوف، مشاور چپها در پارلمان اروپا و شبکهی وی تا حد معاون پارلمان). اما بارزترین چهرهی آن نایاک است. نایاک فقط یک موسسهی لابی نبوده و نیست بلکه یک مشی و جهان بینی است: استفاده از شعارهای ظاهرا مشروع برای دفاع از رژیمهای تمامیت خواه و قصاب/کودک کش و ایجاد شغل برای ببو/شارلاتانهای ساکن کشورهای غربی. بنابر این نایاک را نباید به کارکنان سابق و لاحق آن محدود کرد. همهی کسانی که به نحوی با نایاک در ارتباط بودهاند با این مشی همراهی داشتهاند. در این زمینه باید از فضای اطلاعاتی امروز قدردانی کرد که اطلاعات در آن پاک شدن نیست.
نایاک چندین لایهی حمایتی بیرون از سازمان خود داشته است:
لایهی مشاوران
مشاوران آن که اخیرا نایاک اسامی آنها را از سایت خود برداشته است (مثل ماز جبرانی، احمد صدری، احمد کریمی حکاک، رضا اصلان و فریده فرهی). اینها از میان دانشگاهیان یا هنرمندان ایرانی الاصل و غیر ایرانیان انتخاب شده بودند تا به نایاک مشاوره بدهند. نمیشود کسی با مشی یک سازمان همراهی نداشته و مشاور آن باشد. این چهرههای مشهور در میان ایرانیان چرا در خدمت نایاک به عنوان پادوی ظریفِ «میانه رو» از منظر رسانهها (کار نایاک در ژنو در سال ۲۰۱۵) قرار گرفتند؟ به سه دلیل: باور به اصلاح پذیر بودن رژیم و تصور اصلاح طلب بودن جواد ظریف و حقه بازهایی مثل وی، گول خوردن از صلح طلب بودن چپ بین المللی که تنها به مماشات به جریانهای ضد امریکایی و ضد اسرائیلی جنگ طلب انجامیده است، و همراهی با جریان ووک که اسلامگرایی و شریعتمداری را بخشی از دیگ تنوع طلبی میداند و در طول تاریخ حیات خود با تحمیل سبک زندگی روحانیت بر یک ملت مخالفت نکرده است. از همین جهت آنها به عادی سازی نظام کودک کش و جلاد میپرداختند. برخی از این افراد (مثل احمد صدری) در فضای انقلاب ۱۴۰۱ خود را در مقام نظریه پرداز انقلاب هم مطرح کردهاند (نگاه کنید به سخنرانی وی در کلابهاوس).
لایه تامین کنندگان مالی
همهی تامین کنندکان مالی نایاک و سازمانهای مانند آن مثل بیتا دریاباری به سمت چپ، ووک و اسلامگرای سیاست در ایالات متحده تعلق دارند. تامین کنندگان مالی این گونه گروهها را به سه دسته میتوان تقسیم کرد. کسانی که عاشق ویترین امثال نایاک یعنی دفاع ظاهری و ادعایی از حقوق ایرانیان امریکایی (که هرگز اتفاق نیفتاده است) و مخالفت با حملهی نظامی بوده و به این سازمانهای بدنام کمک کردهاند، نهادهای دولتی امریکا که نایاک و مانند آن را نهادهای مدنی تصور کرده و به خاطر همراهی با چپ امریکایی از آن حمایت مالی کرده و میکنند، و معامله گران با جمهوری اسلامی (دلالان اسلحه و تجهیزات نظامی و پولشویان نظام) که در داخل و خارج ایران با انواع روشها مثل ارز مجازی یا سیستم حوالهای میتوانند به این گروهها دلار انتقال دهند بدون این که رد پایی بگذارند. دلار چمدانی برای اعمال نفوذ ابداع مقامات جمهوری اسلامی بوده است اما آن را به ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی نسبت میدادهاند.
کشوری که با درست کردن شرکتهای قلابی میتواند هواپیمای ایرباس بخرد یا قطعات پهپاد را از سراسر عالم تهیه کند و با مافیاهای مواد مخدر در دنیا همکاری میکند از انتقال چند میلیون دلار به یک نهاد رسانهای یا سازمان لابی عاجز نیست. وقتی سایت المانیتور کل بخش ایران خود را به نایاک و نزدیکانش میسپارد و با آگهی هم اداره نمیشود تصور میکنید هزینههایش از کجا میآید؟ حتما قطر (قبلهی آمال چپهای دانشگاه کلمبیا که فقط با الجزیره همکاری دارند) یا جمهوری اسلامی.
لایه حامیان جدی
به عنوان نمونه به بیانیهای نگاه کنید که عنوان آن این است: «ما در کنار نایاک ایستاده ایم» (صادر شده در ۱۷ ژانویه ۲۰۲۰؛ این بیانیه در سایت نایاک موجود است). در متن نیز به این ایستادگی در کنار نایاک افتخار میکنند.
ذیلا فهرست آن را کپی میکنم. نخست به فهرست سازمانها و نهادهای ایستاده در کنار نایاک «با افتخار» نگاه کنید:
اینها همه گروههای چپ و اسلامگرا در ایالات متحده هستند. بسیاری از آنها مثل کودپینک افتخار رسیدن به خدمت جواد ظریف در وزارت خارجهی ایران را داشتهاند. اینها اگر دشمن دمکراسی یا حقوق بشر برای ایرانیان نباشند (با خوشبینی مفرط) حتما دوست آنها نیستند.
حال به فهرست اسامی طولانی افراد ایستاده در کنار نایاک «با افتخار» نگاه کنید:
چنان که میبینید نایاک با منابع و نیرویی که داشته توانسته تقریبا اکثر چهرهای چپ و اسلامگرای خاورمیانهای را که در کنار رژیمهای تمامیت خواه و اقتدارگرا ایستادهاند و در عین حال با دورویی از صلح و دمکراسی و گاه حقوق بشر هم حرف میزنند در کنار هم قرار داده تا از آن با قدرت حمایت کنند. کسانی که فکر میکنند با عدم آگاهی از نقش نایاک در این فهرست قرار گرفتهاند یک توضیح به معترضان ایرانی کف خیابان (توماج صالحی) بدهکارند. این پرسشگری برای شرمسار کردن به نحو بیانی نیست (که آن نیز در چارچوب آزادی بیان قابل دفاع است) بلکه شفاف کردن تغییرات فکری است که در عالم واقع رخ میدهد.
لایهی همفکران
در این مورد به همهی کسانی که بیانیههای نایاک را امضا کرده یا در کارزارهای آن در کنارش ایستادهاند نگاه کنید. همهی اطلاعات آنها موجود است. بیانیه هایی هست که نام نایاک در زیر آن نیست اما توسط نایاک تهیه و منتشر شده (بدون امکانات مالی نایاک این بیانیهها در یک صفحه در نیویورک تایمز منتشر نمیشد) و قصد این بوده که همفکران را جذب کند مثل این بیانیه در دفاع از برجام. در این بیانیهها از افرادی که گرایشهای ضد امریکایی، ضد اسرائیلی و اسلامگرا داشتهاند دعوت شده و آنها نیز بر اساس همفکری ایدئولوژیک آن را امضا کردهاند. به عنوان مثال محسن کدیور، ارواند آبراهامیان، شیرین هانتر، حمید دباشی، محسن میلانی، محمود صدری و محمد سهیمی افرادی مستقل (غیر حزبی-سازمانی)اند اما در مبانی فکری (سه گرایش ذکر شده) به نایاک نزدیکاند و نامشان مکررا در کنار مشاوران رسمی و مدیران نایاک در بیانه هایی مرتبط با کارزارهای آن آمده است. کسانی که در یک برنامه تلویزیونی در کنار منتقدانشان نمینشینند نمیتوانند بیانیهای را بدون پذیرش ذهنی مواضع امضا کنندگان دیگر امضا کنند.
بر همین اساس است که وقتی از نایاک صحبت میشود آن را نباید به تریتا پارسی و برادرش یا جمال عبدی تقلیل داد. نایاک یک هیولای هزار پاست که از خون ملت امریکا و ایران مکیده و در خدمت همهی زشتیهای این دو ملت بزرگ قرار گرفته است.
شک نکنید که همهی نهادهای فوق همچنان در کنار نایاک ایستادهاند. ممکن است برخی از افراد فوق پایشان کمی خسته و شل شده باشد اما غیر از رضا اصلان (که به مشاوره دادن به نایاک هنوز هم افتخار میکند) و ماز جبرانی از آن امر فاصله نگرفتهاند. برخی از افراد در انقلاب ۱۴۰۱ طرف معترضان را گرفتهاند (مثل ناهید سیام دوست) اما یکی در میان به پمپئو و ترامپ هم بد و بیراه میگویند تا نان گرفته شده از چپ در استخدام در دانشگاه را حلال کنند.
مجید محمدی