در مبحث همبستگی ساختاری در اپوزیسین، تقی رحمانی، مبارز و تحلیلگر شناخته شده بهم ابتدا پاسخ میدهد: "من نمیدانم مفهوم "ساختاری" چیست. از جمله عدهای در اپوزیسین خودشان را رهبر میدانند. ما در این امر به یک پروسهای احتیاج داریم. نباید در حالت اظطراری قرار بگیریم. ما در یک دو صد متر نیستیم بلکه یک دو ماراتون در پیش داریم. "
منجمله "ساختاری" به معنی استروکتورال (۱) است. به عبارت دیگرهمبستگی ساختاری به معنای همبستگی استراتژیک و پایدار در دراز مدت است. ان نوع همبستگی که از حال حاضر تا بعد از انقلاب یا تغییرات، همچنان پایدار و محکم بماند و توان این را داشته باشد که در سیر انقلاب یا تغییرات، کشور و مردم را در یک سیر طولانی راهبری کند.
البته در این بخش، باید یاد آورشد که "اغلب نخبگان و رهبران دیکتاتورزده، خود دچار چنان خود محوری و تئوری پیوری طی دو نسل ظلم و خفقان میشوند"، که حتی دور میز گرد بحث و تبادل نظرحقیقی با مخالف، تقریبا هیچگاه ننشستهاند، چه رسد به تن دادن به پروسهای پیچیده و نا آشنا، که منجمله توسط فردی نا آشنا هم مدیریت شود!
اینجاست که دکتر نوربخش، محقق، در این مورد در ادامه توضیحاتم ادامه میدهد: "من هم همبستگی "ساختاری" را نمیفهمم یعنی چه مگر اینکه برای ساخت اجماع و همبستگی درون جنبشهای اجتماعی باشد، برای تعیین نظام آینده و پایداری از طریق مذاکرات باشد. " "در جهت چارچوب سازی و محل اجماع سازی باشد. "
"ما باید اهداف را مشخص بکنیم که نتایج ملموس داشته باشند و باعث اعتماد سازی در جامعه بشوند. اگر بفکر گذار به یک دمکراسی هستیم و اینطور فکر کنیم که این جنبش انقلابی فقط به یک قشر اجتماعی تعلق دارد، بنظر من این گذار به یک دمکراسی نخواهد رسید. در روند حاضر، من روز بروز مایوس تر میشوم... "
تقی رحمانی در اینمورد ادامه میدهد: "ما باید حدود همبستگی را مشخص کنیم. تحمل را هم باید در خودمان بیشتر بکنیم. شعارها و تفکرات رادیکالی را باید کنار گذاشت. خیلی جناهها دارند مخالف نظام میشوند و ما باید همه را جذب کنیم. باید بجای دعوا، جذب حداکثری داشته باشیم. "
اینجاست که به یاد اوری کانتکستوئل (۲) جهت عملگرایی میپردازم: "من با گوش فرا دادن به سخنان شما اینطور نتیجه میگیرم که برای شما هیچگونه فوریتی وجود ندارد. آیا کشور در خطر نیست؟ در چنین شرایطی آیا احتیاج به یک همبستگی داریم یا خیر؟ "
جواد خادم، مبارز سیاسی با تجربه دیرینه پاسخ میدهد: "من به این جنبش زن زندگی ازادی با یک نگاه عجولانه نگاه نکردم. به این جنبش زیاد امیدوار نبودم. ما ایرانیان فکر میکنیم فوری باید کاری را انجام بدهیم و تشکیلات تشکیل بدهیم. اینها زمان میبرد و من قبول دارم ولی عجلهای ندارم. "
دکتر روشندل، محقق دیپلماسی و دیپلمات پیشین در اینباره میگوید: "من در بعضی موارد با جناب رحمانی هم نظر نیستم. در جامعه ما ۳ مرحله از ۴ مرحله اعتراضی انقلابی طی شده است. بخش چهارم شبیه دو ماراتون نیست بلکه شبیه دو امدادی است که اپوزیسیون خارج از کشور این نقش را میتواند ایفا کند. و دل آن یک نظام ساختاری و کارآمد باشد تا فشار بین المللی و رهبری اعتراضات را بدست بگیرد. گیرایی تایتل نشان از احتیاج ما به "ساختار" منسجم و طرحی نو دارد. بله این زمان میخواهد. ولی انقلاب محصول تصمیم توده هاست که منتظر یک رهبری هوشمند است. رئیس قوه قضایی گفته احکام قطعی را اجرا بکنید! تا اینجا ۵۰۰ کشته و ۱۸۰۰۰ دستگیری داشتهایم. میبینیم که واکنش جهانی بیشتر و واکنش مردم رادیکال تر خواهد شد. آیا اپوزیسیون باید منتظر گذشت زمان باشد؟ ما اگر بصورت ساختاری یک نظام بسیار قدرتمند ایجاد نکنیم قطعا به سمت تئوری هایی مثل مبارزات مسلحانه و دفاع مشروعانه خواهیم رفت. و این عیب اپوزیسیون هست که نتوانسته یک ساختار منسجم ایجاد بکند و بتواند مقابل نظام بایستد. اپوزیسیون اگر در داخل کشور شکل بگیرد یک سر آن ممکن است به جریان اصلاح طلبان ختم بشود که شاید با حاکمیت وارد مذاکره بشود که این هم خواست مردم نخواهد بود. "
در اینجاست که جواد خادم در پاسخ به بیانات هیجان زده معترضین ادامه میدهد: "نرسیدن به اهداف لازم در این جنبش عدم وجود تشکیلات است و بسیار ناراحتم از گفتن این... بله، باید فقط یک سازمان همبستگی وجود داشته باشد. این سازمان باید همگان را در بر بگیرد. یک هماهنگ کننده یا یک تیم ۲ یا ۳ نفره داشته باشد. بگردید و پیدا کنید. مطمئن باشید حکومت نمیتواند در این صورت مقاومت کند و مجبور میشود شکست بخورد یا حتی پای میز مذاکره بنشیند. "
از جمله، میز گرد یک تمرین دمکراسی است. ما ایرانیان هنوز در گفتگوی دمکراتیک مشکلات زیادی داریم. بحث ساختاری یعنی نتیجهای ملموس بسازیم که کاری بس پیچیده است. ولی میبینیم که با تبادل نظریات مخالف به این سو میرویم. در سیرایجاد همبستگی ساختاری در اپوزیسین و آلترناتیو فوری، ما همگی باید از خود گذشتگی داشته باشیم زیرا میخواهیم ایران را از قعر قرون وسطی دینی بیکباره به قرن بیست و یکم بیاوریم. به عبارت دیگر به ایرانی جدید و نوین پای بگذاریم. به همین دلیل هم در یک سیر فوری قرار داریم. باید از خود گذشتگی کنیم چون باید پای میزهای گرد بزرگی بنشینیم تا سریعا به نتیجههای بزرگی برسیم. نمیتوانیم چندین سال دیگر صبر کنیم. ما باید همگی با هم ایران نوین را بسازیم: نباید کسی را کنار جادهها رها کنیم. نباید فقط سخن از دمکراسی زد بلکه باید تفکراتمان و عملهای کاربردیمان را هم دمکراتیک بکنیم. "رهبران" اپوزیسیون هم باید از خود گذشتگی داشته باشند.
در کشورهای دمکراتیک نقش رهبر یا مقام اول یا شاه را رئیس جمهور ایفا میکند.
در پروسه مورد نظر، باید یک همبستگی ساختاری ساخت: تا نه تنها تمام این زمانه گذار را اداره کند بلکه تا انتخابات ازاد و دمکراتیک ادامه یابد، تا زمانی که منتخبین زمام امور را بدست بگیرند
۱: Structural
۲: Contextual
Ref:
- Structure et dynamique des organisations، Henry Mintzberg
کتاب ساختار و پویایی سازمانها
- Savoir Manager Les Paradoxes Du Management Moderne، Michel Nekourouh،
کتاب دانش مدیریت پارادوکسهای مدیریت مدرن
تصویر ایران آینده (بخش پنجم)، اکبر کرمی
از جنبش مسالمتجو تا رادیکال، علی طایفی