انتشار سخنرانیهای پیاپی علی خامنهای در دیدار با گروههای مختلف و متعهد به سیستم جمهوری اسلامیسبب گمانهزنیهای متعددی شده است. او پس از یک وقفه طولانی در روزهای اول انقلاب مردمی ۱۴۰۱ با برگزاری نشستها وسخنرانیهای متعدد نشان داد احساس نگرانی شدیدی نسبت به رخدادهای اخیر در ایران دارد.
سخنرانیهای خامنهای پس از وقایع ۸۸ شکلی دیگر به خود گرفت و تلاش کرد آنچه در متن سخنرانیهایش اشاره میکند تحت عنوان«فصلالخطاب» شمرده شود و پس از آن، مسیر و اجرای امور به سمت خواستههای حاکمیت پیش برود. سخنرانی او پس از کشتارآبان ۹۸، مرگ قاسم سلیمانی و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی با شلیک موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله سخنرانیهایبسیار مهم او تلقی میشد. او در اولین واکنش به خیزش ملی در ایران تلاش کرد اهمیت این رویداد سیاسی در کشور را کاهش دهد و بهنقل از مقامات انتظامی و امنیتی، حوادث اخیر را فروکششده قلمداد کرد. آمدن رهبر جمهوری اسلامی پشت تریبون و ادعای فروکشکردن خیزشهای مردم با جواب تندی از سوی جامعه روبرو شد و با وجود تلاش او جهت جلوگیری از تشدید و تداوم خیزش، خواستههایاو بینتیجه ماند.
تلاش او به باور طرفدارانش همیشه نتیجهبخش خواهد بود اما همزمان با سخنرانی خامنهای در جمع شماری از فرماندهان ارشد وچهرههای نزدیک به حاکمیت در سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، هیچ نتیجهبخش نبود و مردم در شهرهای مختلف به خیابان آمدند.
او که از خیزش همزمانی مردم با سخنرانی خود، ظاهرا اطلاع نداشت، بدون اشاره به کشته شدن مهسا امینی مشخصا گفت « دشمناگر حضیضی وجود داشته باشد بزرگ میکند».
شاید کلیدیترین نکته خامنهای در اولین سخنرانی پس از وقایع خیزش ملی اشاره وی به مقاومت در مقابل «دشمن» است که تاکید کرد« صیانت از کشور با مقاومت به دست میآید و نه تسلیم».
رهبر جمهوری اسلامی در تمامی سخنرانیها خود را در جایگاه مظلوم و مورد ظلم قرار گرفته مینشاند و فرمان خود را از زبان مردمیمطرح میکند که نگران آینده کشور هستند و به همین دلیل بجای پوزش و پذیرش شکست همواره از تهدید و حمایت از نیروهای سرکوبگرمیگوید.
رهبر جمهوری اسلامی در چند سخنرانی دیگر دوباره با خط و نشان کشیدن تلاش کرد ترس و نگرانی در دل مردم ایجاد کند اما هربارخواستههای او با واکنش تند مردم روبرو شد.
در این میان، صدای او هربار با لرزش بیشتری شنیده میشود و در هر سخنرانی رادیکالتر میشود که نشان از عدم اعتماد به نفس اودارد. اعتماد به نفس خامنهای طی سالهای اخیر به دلیل قدرت سرکوب سرکوبگران به قدری بالا رفت که پیش از وقایع اخیر هر شنونده ومطلع از وقایع ایران میدانست که سخنرانی او میتواند خیزش ملی را دچار بحران کند اما همانطور که پس از سخنرانی اول او مردمدوباره به خیابان بازگشتند، پس از سخنرانیهای دیگر او نیز اعتنایی به وی نکردند و در نتیجه آن اعتماد به نفس موهوم که ناشی ازسرکوب عمیق بود دیگر دیده نشد و به همین دلیل عصبانیت در گفتار رهبر جمهوریاسلامی هر روز بیشتر میشود.
خطاب خامنهای در تمام سخنرانیهایش مرتبط با «دشمنان داخلی» و «دشمنان خارجی» است. تار و پود ذهنیت و باور او نشأتگرفته از هیولایی به نام «دشمن» است. «دشمنی» که میتواند به گفته او «عروسکگردان» سپهر سیاسی ایران باشد! اما آنچه امروزدر پاسخ خامنهای از پشت پنجرهها تا کف خیابان شنیده میشود، خواست سرنگونی خود اوست و این ندا دقیقا از زبان مردم ایران وایرانیان در سراسر جهان شنیده میشود و نه کسانی تحت عنوان «دشمن ایران»!
هرچند خامنهای در آخرین سخنرانی خود بار دیگر به معترضان حمله کرد و آنان را «فریبخورده» دانست اما آنچه در ایران امروزشاهد هستیم، سیاسی شدن کل ایران برای نجات کشور است. امروز آنچه در فریاد مردم از زاهدان و کردستان تا بندرعباس و رشتشنیده میشود، دشمن بودن خامنهای و کل نظام علیه سرزمین ایران است. اکثریت مردم ایران دیگر توجهی به سخنرانیها و ادعاهایخامنهای ندارند و دقیقا برخلاف دستگاه پروپاگاندای رژیم که تلاش میکند از خامنهای شخصیتی کاریزماتیک ارائه دهد، هیچ شخصشاخصی در وجود رهبر فرتوت جمهوری اسلامی دیده نمیشود.
زمان بازنگری! ابوالفضل محققی