دیشب در جلسه ای از فعالین قدیمی سیاسی که بیش حدود ۴۰ سال است که کوشش در سرنگونی رژیم خیانت، جنایت و فساد دارند و هیچگاه از هدف دور نشده و در اوج غلبه گفتمان اصلاح طلبی، استبداد را اصلاح ناپذیر و تنها روش اصلاح را نبود کردن آن اعلام و اینگونه به حاشیه رانده شده و سانسور، شرکت داشتم. در ضمن گفتگوها «تویت گیت» دومی بدستمان رسید که پنج نفر از سلبریتی ها، که تقریبا همه اشان قبلا از اصلاح طلبان بوده اند، خواستار قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستها شده اند.
اولین چیزی که در خاطرم آمد سخن آقای فرید انصاری بود که در رابطه با تویت اول اینها در بعد از سال نوی میلادی که نوشت:
«انقلاب، با سلبریتی ها به فرجام نمی رسد.»
بعد گفتگویی در این باره انجام شد که خلاصه نظرات مطرح شده در آنجا را در اینجا می آورم:
اول پاسخ خود به تویت دیشب را ذکر کردم:
« آقای اسماعیلیون خوشبختانه متوجه بازی خوردن خود شدند و وارد نشدند. کاش از همان اول متوجه شده بودند که به بازی گرفته شده اند.»
دیگری گفت:
«اتحادیه اروپا بر اساس منافع خود تصمیم می گیرد و نه تبلیغات رسانه های وابسته. اینکه این چند نفر تویت می کنند، سعی در فرصت طلبی دارند و اینکه اگر اتحایده چنین رایی را صادر کرد بگونید که ما به خاطر کوششهای تویتی! ما بود.»
دیگری گفت:
«از این پنج نفر، دو نفرشان فاقد درایت و سواد سیاسی لازم هستند و بر خلاف آقای اسماعیلیو هنوز نفهمیده اند که به بازی گرفته شده اند و بقیه آنها فرصت طلبهای بی وطن حرفه ای می باشند.»
دیگری گفت:
«سپاه پاسداران نیرویی ضد مردمی و سرکوبگر بوده است و می باشد وجنایت کم نکرده. ولی مخالف قرار دادن سپاه در لیست تروریستها هستم. از جمله به این دلیل که در فعالیت سیاسی که برای مردمسالاری در ایران آزاد و مستقل انجام می شود، اخلاق باید رعایت شود و اینگونه نمی شود که یک بام و دو هوا عمل کرد. اگر قرار است که سپاه در لیست تروریستها قرار گیرد، همانطور که یانیس واروفاکیس وزیر سابق یونان و از نمایندگان اتحادیه اروپا گفت، ارتش اسرائیل و ارتش عربستان و ارتش آمریکا و سازمان سیا که بسیار بیشتر مرتکب جنایت شده اند هم باید در لیست تروریستها قرار بگیرند. آنگاه عدالت رعایت خواهد شد.»
دیگری گفت:
«اگر فرماندهان سپاه و مسئولان سرکوب مردم را در لیست قرار بدهند من موافق هستم. ولی با بدنه آن را در لیست قرار دادن من مخالف هستم. این بدنه شامل صدها هزار نفر و با به حساب آوردن خانواده اشان میلیونها نفر می باشد. ما چگونه بپذیریم که گفته شود که میلیونها ایرانی تروریست هستند؟»
دیگری گفت:
«از دید من سلطنت طلبها قصد به قدرت رسیدن در ایران را دارند ورسانه های وابسته دنبال آلترناتیو سازی قدرتهای خارجی برای ایرانند. پروژه وارد کردن اسم سپاه به لیست گروههای تروریستی توسط اروپا ،کمکی به جنبش نیست هیچ بلکه کمکی است برای تهیه مقدمات آن اجماعی که بین اروپا و امریکا برای حمله به افغانستان وعراق بدست آمد . اکنون همان سناریورا دارند برای ایران برنامه ریزی می کنند. دقت کنید در توییتهایی که سلطنت طلبها بطور دسته جمعی می گذارند دارند مساله حمله نظامی به ایران را توجیه می کنند که مگر چند نفرمی میرند فوقش با بمباران 250 هزار نفر بمیرند ولی بقیه ایران ازاد میشه ورضا شاه دوم به قدرت می رسد !
دیگری گفت:
« من مخالف این نظر هستم و سپاه تروریست است چرا که اینگونه مردم را سرکوب کرده است. پاسخ داده شد که در زبان حقوقی بین المللی، هر جنایتی و کشتاری، بطور اتوماتیک لقب تروریست را نمی گیرد.»
دیگری گفت:
«اگر اتحادیه اروپا هم چنین تصمیمی بگیرد پیش در آمد حمله نظامی به وطن و روش بعث زدایی را که آمریکا بعد از اشغال آمریکا پیش گرفت خواهد بود. اضافه کرد که برنامه بعث زدایی که هم ارتش عراق را از بین برد و هم در تمامی نهادهای اداری و آکادمیک اگر فردی و استادی و دانشجویی کوچکترین اشاره ای به صدام کرده بود اخراج شد و اینگونه ارتش ویران و نخبه ها و متخصصان اخراج و بلایی بر سر عراق آورد که داعش از ان سر در آورد و می بینم که هنوز این کشور سر بلند نکرده است.»
دیگری گفت:
«که رسانه های وابسته از خشم شدید مردم بر علیه سپاه سرکوبگر سوء استفاده می کنند و «فکر جمعی جبار» ایجاد می کنند تا بسیاری بدون در نظر گرفتن تبعات مخرب در لیست تروریستی قراردادن همه پرسنل سپاه برای وطن، سوت بزنند و هورا بکشند. این درست همان کاری بود که با تیم ملی فوتبال کردند که با بی بصیرتی کامل، بازی رژیم را خوردند و تیم ملی را انداختند توی بغل رژیم و اینگونه دست رژیم را از زیر پتک به خیابان ریختن دهها میلیون نفر و شعار بر ضد رژیم، بیرون آوردند و نجاتش دادند.»
دیگری گفت :
«رفسنجانی زمانی به کمک همین سپاه در لبنان گروکان گرفت . منافع آمریکا ایجاب می کرد با آنها وارد زد و بند و معامله شوند. درماجرای مفتضح ایران کنترا نیز امریکایی ها اسلحه اسراییلی به ایران فروختند و دولت ریگان پول آنرا به کنتراهای نیکاراگوئه داد که افتضاح ایران کنترا بوجود آمد. آیا این امریکا که مک فارلین را میفرسته ایران و با مقامات این نظام در همه دنیا ملاقات می گذارد دلش برای جنبش مردم ایران سوخته !؟ هر وقت منافع آنها ایجاب کند که با معالمه به منافع خود برسند سپاه را بر مردم ایران ترجیح می دهند و هر وقت با تروریست خواندن سپاه منافعشان ایجاب کرد که حمله نظامی کنند، باز جان مردم زیر بمباران ایران برایشان ارزشی ندارد بلکه نوکر خود را میخواهند به قدرت برسانند. مگر مردم هند که با دست خالی علیه استعمار پیر انگلستان ایستادند از قدرتهای خارجی کمک خواستند؟ خود یک تنه با باور به توانایی های خود مبتکر شدند و انگلستان را از هند بیرون کردند. تنها وابستگان هستند که مردم ایران را ناتوان فرض می کنند و به انها القا می کنند که شما از سرنگونی این نظام جانی ناتوانیدو حتما به حمله نظامی و حمایت قدرت خارجی نساز دارید . یادشان میرود که ملتها به حمیات افکار عمومی نیاز دارند نه قدرتهای خارجی که بدنیال منافع خودند. »
دیگری گفت:
« کسی در این شکی ندارد که سپاه هم علیه مردم ایران جنایت کرده و هم در خارج از کشور عملیات تروریستی انجام داده.و نزد مردم ایران منفوره . سازمان سیا هم در سطح دنیا بسیار ترور کرده و چون امریکا ابر قدرته هیچ کشور اروپایی جرات نمیکنه تقاضا کند سیا را در لیست گروههای تروریستی قرار دهد ! تفاوت اینه که تغییر سیاستهای سیا و یا حذف کن یا تروریست خواند آنرا کار مردم امریکا میدانند اما نوبت ایران که میرسه مردم ایران هیچ کاره اند و حرف اول را قردتهای خارجی میزنند! از اینرو حرف اصلی این است که کی متصدی براندازی و خلع ید از این سپاهه؟ مردم ایران یا قدرتهای خارجی؟ باید مواظب بود دست قدرتهای خارجی را در دخالت در امور داخلی ما مردم ایران باز نگذاریم .فردا کشور را اگر اشغال میکنند به بهانه دفاع از جنبش بعد کی تاوان پس میدهد جز مردم ایران ؟ چند تا سلطنت طلب خوش نشین میایند زجری را که کشور اشغالگر از نیروهای خارجی می کشد را تحمل کنند؟»
دیگری گفت:
« وقتی که ترامپ، سپاه پاسداران را در لیست تروریستها قرار داد، یکی از اقوام دور آنها که چند ماهی از دوران خدمت وظیفه اش را در سپاه گذرانده بود و خواسته بود برای ادامه تحصیل به آمریکا برود، به همین علت ویزا نداده و او را تروریست خواندند. میدانیم که رفتن به سربازی در اختیار آدم نیست و اینکه به سپاه فرستاده می شودی و یا ارتش. این بلایی که بر سر میلیونها نفر ایرانی و خانواده های آنان خواهد آمد.»
دیگری گفت:
«و در تایید آن، با خنده، اضافه کرد که یکی از اقوام آنها در ایران هم طرفدار رژیم است و سعی کرده نظر او را بر گرداند. بعد گفت که او را انسانی ساده و دگم و یافته ام و البته او سعی در جذب من را دارد ! ولی این آدم تروریست نیست و بسیاری از اینگونه آدمها در سپاه وجود دارند و با سپاه را در لیست تروریستها قرار دادن، امکان جذب آنها از بین می رود.»
دیگری گفت:
« که هیچ جنبش انقلابی بدون جذب نیروهای مسلح و یا بیطرف کردن آنها پیروز نشده است و یکی از اصلی ترین روشهای ما برای سرنگونی مافیای خیانت، جنایت و فساد باید تمرکز بر بدنه نیروهای سرکوب باشد و از طریق روشنگری آنها را آگاه کرد. این همان روشی بود که بطور خود جوش در انقلاب بهمن بکار بردیم و به همین علت تعداد کشته شدگان بسیار کمتر از آنی بود که می توانست بشود. مثالی از پادگان خود زد که هر روز حدود 100 نظامی برای سرکوب به اصفهان فرستاده می شد، ولی فقط دو نفر از آنها به مردم شلیک می کردند و این در حالی بود که همه دستور شلیک داشتند، ولی تیرها را یا هوایی یا در آسفالت می زدند.»
دیگری گفت :
«که سپاه پاسداران را به پیشنهاد دکتر یزدی، و با وجود مخالفت بنی صدر، دولت موقت ایجاد کرد. این سپاه گروه های ترور دارد و دست به ترور زده است و فرماندهانی که ترورها را سازماندهی کرده اند. ولی نمی شود آن را بسط داد و صدها هزار سپاهی را تروریست خواند.»
دیگری گفت :
«رسیدگی به جنایات سپاه کار ملت است و نه کار دولتهای خارجی که خود در ترور دست داشته و در حملات به افغانستان و عراق دست داشته اند و همین اخیرا پرنس هاری انگستان گفت که شخصا در افغانستان 25 افغان را به قتل رسانده است و خود مفصل بخوان از این مجمل.»
دیگری گفت :
«آیا آمریکا اجازه می دهد که ایران، سازمان سیا را سازمانی تروریستی بخواند و این در حالیست که این سازمان بیشمارعملیات تروریستی در خارج از آمریکا انجام داده است؟ البته که نه مردم امریکا این کار را دخالت در امور خود میدانند. ما نیز نباید اجازه دخالت قدرتهای خارجی را در امور ایران بدهیم.»
دیگری گفت:
«از دید من سلطنت طلبها قصد به قدرت رسیدن در ایران را دارند ورسانه های وابسته دنبال آلترناتیو سازی قدرتهای خارجی برای ایرانند. پروژه وارد کردم اسم سپاه به لیست گروههای تروریستی توسط اروپا کمکی به جنبش نیست بلکه کمکی است برای تهیه مقدمات آن اجماعی که بین اروپا و امریکا برای حمله به افغانستان و عراق بدست آمد . اکنون همان سناریورا دارند برای ایران برنامه ریزی می کنند . دقت کنید در توییتهایی که سلطنت طلبها بطور دسته جمعی میگذارند دارند مساله حمله نظامی به ایران را توجیه میکنند که مگر چند نفرمی میرند فوقش با بمباران 250 هزار نفر بمیرند بقیه ایران ازاد میشه ورضا شاه دوم به قدرت می رسد !
دیگری گفت:
«در ادامه گفت که در زمان رفسنجانی، آمریکا بر سر گروگانهای آمریکایی با رفسنجانی معامله کرد و این در حالی بود که می دانست که سپاه در گروگانگیری دست داشته است. چرا اینکار را کرد و سپاه را سازمان تروریستی معرفی نکرد؟ چون منافعش اینگونه اقتضا می کرد.»
دیگری گفت:
«که آنها که کوشش می کنند تا سپاه در لیست تروریستی قرار گیرد، در واقع طرفدار حمله نظامی بوطن می باشند ولی جرئت صریحا گفتن آن را ندارند. اگر نداشتند به کنفرانس هالیفاکس در حضور افسران نظامی ناتو نمی رفتند.»
در آخر کار دوباره باز می گردم به سخن آقای آقای فرید انصاری که گفتند:
«انقلاب، با سلبریتی ها به فرجام نمی رسد.»
و به آن اضافه کنم که بخصوص زمانی که این سلبریتی ها یا فاقد حداقل درایت سیاسی لازم می باشند و یا بیوطنانی که کوشش دارند تا چلبی ها و حمید کارزای های ایران باشند و این بی درایت ها را بکار گرفته اند برای باز سازی استبداد در شکل «پهلوی سوم». به اینها باید مثل آروزی شتر و پنبه دانه را یاد آور شد. اینها در واقع از موانع اصلی اوج گرفتن جنبش می باشند.
هشدار به هموطنان و اینکه واکنش سونامی تبلیغاتی رسانه ها و سلبریتی های وابسته و یا فاقد بصیرت لازم سیاسی نشده و اجازه ندهند تا بی وطن ها و اشک تمساح ریختن هایشان سبب شود که قدرتهای خارجی را که جز بر اساس منافع خود عمل نمی کنند و هر وقت که باید بین منافع خود و حقوق انسان یکی را انتخاب کنند، همیشه و حتی بدون یک استثناء منافع خود را انتخاب کرده اند در امور وطن ما دخالت کنند.
ایرانیان! نگاهی کوتاه به تاریخ وطن خود و دیگر کشورها بیاندازید. هیچگاه هیچ قدرت خارجی دلش بیشتر از شما برای وطن شما نسوخته است و اینکه این تنها و تنها ما هستیم که مسئولیت سرنگونی استبداد تبهکار حاکم و جایگزینی آن با جمهوری شهروندان ایران را بر عهده داریم. فقط نگاه کنید که جنبش ۴۰۱ که با وجودی که هنوز گسترش لازم را پیدا نکرده و حال در مرحله «جزر» و «تامل» و «تعقل» بسر می برد، چگونه تابوهایی را که استبداد در طول دهها سال ساخته بود به یکباره ویران کرد و زلزله ای در درون رژیم ایجاد.
از تاریخ اسطوره ای خود بیاموزیم. فردوسی به ما آموزد زمانی که جمشید از پادشاهی عادل به پادشاهی ستمگر تبدیل شد، ایرانیان برای رهایی از او رو به قدرت خارجی آورده و از ضحاک پادشاه یمن یاری جسته و او را به ایران دعوت کردند. سپاه جرار ضحاک، جمشید را سرنگون کرد، ولی جای او را در ستمگری گرفت و از او چنان پیشی گرفت تا به کار از بین بردن استعداهای ایران (خوردن مغز جوانان) مشغول شد تا کار به قیام کاوه آهنگر و درفش کاویانی او رسید.
بی علت نیست که فردوسی را نه شاعر که حکیم خوانده اند. حکیم دینداری که هزار سال قبل، از جمله، با درس گرفتن از تجربه ساسانیان، هشدار داده بود که دین را با دولت در نیامیزید و اگر آمیختید، جز فساد از آن بر نخواهد خواست. آن درس را فراموش کردیم و شد آنچه که شد. حال از آن فراموشی درس گرفته و این درس فردوسی را آمیزه گوش کنیم و فقط و فقط به توانایی های خود تکیه کرده و افکار عمومی جهان. داستان برزگر و بلدرچین از جمله درسهایی است که فردوسی وارد وجدان تاریخی ایران کرده بود. آنرا بکار گیریم.
[email protected]
اعدام؟ یا قتل و اسیرکشی؟ علی حسین نژاد