بعد از اینکه کار تحقیق غارت و غارتگری در حکومت مطلقه فقیه و صعود و افول ضحاک و رهنمود و یا روشهائی که حکیم فردوسی برای رهائی از چنگال رژیمهای ضحاک منش در هر زمان و مکان ارائه داد، تقریباً به پایان رسیده بود که، جرقه جنبش انقلابی ملت ایران با کشتن مهسا امینی در بازداشتگاه وزارت ارشاد زده شد و از این زمان به بعد هم مقاله هائی در تکمیل مطالب گذشته و در ارتباط با «جنبش زن، زندگی، آزادی» و حول و حوش آن کار ادامه یافت. در مقاله «نباید گذاشت که خامنهای و رژیم مطلقه غارتگر نفس راحت بکشد» (۱) کوشش شد که عصاره سلسله مقاله هایی که در مورد حکومت مطلقه غارتگر نوشته و انتشار پیدا کرده است (۲) بطور مختصر و مفید که در حقیقت حکم حاصل سخن را داشت (۳) در اختیار خوانندگان و علاقه مندان قرار گیرد.
نیک میدانید که برای درمان وعلاج هر بیماری چه جسمی، روحی و یا اجتماعی، ابتدا باید آن درد و بیماری را درست تشخیص داد و سپس برای مداوا وعلاج آن بیماری داروی مناسب آن بیماری را جستجو کرد. مسلم است که اگر بیماری درست تشخیص داده نشود، هر داروئی که تجویز شود، آن دارو، دردی بر درد قبلی افزوده و چه بسا ممکن است باعث هلاکت بیمار شود. دقیقاً در بیماریهای اجتماعی هم چنین حالتی صادق است. وقتی جامعهای هم دچار بیماری میشود، ابتدا و مهمترین قدم برای علاج آن باید، نوع بیماری را درست تشخیص داد، و بعد داروی مناسب آن بیماری اجتماعی را جستجو کرد. با تشخیص درست هر بیماری چه جسمی و چه اجتماعی، اگر نگویم بیش از هفتاد در صد راه علاج بهبود یافته، حد اقل پنجاه در صد بیماری درمان شده است. انقلاب ۵۷ ملت ایران که دارای اهداف مشخص و معین بود، از زبان آقای خمینی در نقش سخنگوی ملت ایران و رهبری حرکت، آشکارا و در انظار جهانیان خواستههای ملت را که به «بیان انقلاب» و یا «بیان پاریس» مشهور، شد، بیان کرد. (۴) و بدین خاطر مردم در انقلاب شرکت کردند و در نتیجه انقلاب به پیروزی رسید. اما وی وقتی پایش به ایران رسید و رهبریش تثبت گشت به ضرس قاطع پشت پا به همۀ خواستههای ملت ایران و بیان پاریس زد و به مرور و به نحوی مزورانه و حیلگرانه که کمتر کسی متوجه شود، مکنونات قلبی خود را آشکار کرد و به تصاحب و غصب کامل و انحصاری انقلاب و حذف ملت ایران برآمد و حکومت مطلقه غارتگر را بر ملت ایران تحمیل کرد.
همچنانکه در سلسله مقالههای غارتگری بر من روشن شد که نیروی جانشین بعد از پیروزی انقلاب در ایران نه یک حکومت جمهوری، و یا جمهوری استبدادی که اینجا و آنجا وجود داشته و دارد، بلکه بنا بر نظر و عمل آقای خمینی و جانشینانش ایران به دست سربازان اسلام فتح شده - گوئی که مردم در ایران مسلمان نبوده و به دست آقای خمینی مسلمان شدهاند - و آنچه هم که به دست آمده از غنائم اسلام و غنیمت گیری هم در کشوری که فتح شده محصول و پاداش پیروزی در حمله است. و همۀ اموال منقول وغیرمنقول و امکانات مادی و معنوی آن به اذن ولی امر باید بین خودی برای حفظ حکومت تقسیم و غارت شود. چنین حکومتی هر نام و یا عنوانی که داشته باشد، حکومتی است فاتح و اشغالگر. پس دردی که ایران و ملت ایران گرفتار آن شدهاند، درد فتح شدن و اشغالگری است. اگر شما هم در تشخیص بیماری که ملت ایران دچار آن شده است با من هم نظر و متفقید که درد و بیماری کشور ما دردِ فتح شدن و اشغالگری است. لاجرم بر این نظر هم هستید که راه علاج چنین دردی هم تنها و تنها انحلال و بیرون راندن اشغالگران از سر ایران و ملت ایران است و هر راه علاج دیگری به غیر از انحلال چنین حکومتی ما را به کجراهه میبرد. من فکر میکنم کسانی که این و یا آن راه حل و یا دوا را تجویز میکنند، درد را به دلایلی که جای بحث آن اینجا نیست نشناختهاند و یا حتی شناختهاند اما چون به اشکال مختلف منافعی دارند، و احتمالاً آن را در خطر میبینند و یا ترس از اعمال گذشته خود دست به توجیههای مختلفی میزنند که مثلاٌ راه حل اصلاحات است و یا با مرگ خامنهای میتواند همه چیز بهبود حاصل کند و یا سپاه باید کودتا کند و روحانیت را کنار بزند، اینان غافلند و یا خودرا به تجاهل میزنند، زیرا مسئله، مسئله خمینی، خامنهای و یا این شخص و آن شخص نیست. هر کس دیگری هم که در رأس این سیستم مطلقه و با این قانون اساسی - که دقیقاً حکم دستورالعمل منویات رهبری را دارد - و حکومت در حکومت قرار بگیرد، با شدت و ضعف همان نتیجه را خواهد داشت و در به همان پاشنه خواهد چرخید. لاجرم راه حل نهائی انحلال و کنار گذاشتن این سیستم و رسیدن حق به حق داران یعنی ملت ایران است. راه حل هم در داخل کشور و در دست توانای زنان و مردان ایران از هر قوم و قبیله و نژادی است و نه در خارج از کشور که بعضی از افراد معلوم الحال دخیل به غربیها و در رأس آن کاخ سفید بستهاند که او رژیم را عوض کند و یحتمل سرنوشت کشور را به دست اینان بسپارد که این خیال باطلی است و اینجانب بارها به توضیح آن پرداختهام. (۵) جنبش «زن، زندگی، آزادی» که جرقه آن با کشتن مهسا امینی دختر۲۲ ساله کردستان ایران در۲۵ شهریور۱۴۰۱ در تهران در بازداشتگاه وزارت ارشاد زده شد، دنباله و ادامه دهندۀ جنبشهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و تکامل یافته آن به لحاظ شرکت اقشار مختلف مردم، جوانان دختر و پسر و بویژه زنان و دختران ایران زمین و هم به لحاظ هدف و تاکتیک. و تا به امروز بخش مهمی از راه رفته شده است.
با اندکی دقت در وضعیت جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» که ما با آن روبرو هستیم، به ما میگوید که درد شناخته شده است، و داروی علاج پذیر درد هم بر خلاف خیزشهای گذشته، به حیطه شناسائی در آمده است. و آن جنبش همگانی مردمی است که عنقریب وارد پنجمین ماه خود میشود. و اکنون که ظاهراً جنبش انقلابی کمی فروکش کرده است، و شاید آقای خامنهای مغرور به نیروهای قتاله بسیج و سپاه و لباس شخصیها و قتلگاههای سیستم بنام دادگاه، کمی آرامش و ترسش فرو ریخته، از یکطرف لحن سخنش در مورد ججاب و کم حجابی و اینکه در قضایای اخیر کشف حجاب نکردند، عوض کرده و میگوید: «... حجاب یک ضرورت شرعی است، تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد و این را همه باید بدانند، جای شبهه هم ندارد و یک واجب شرعی است... کسانی که حجاب کامل ندارند را نباید متهم به بیدینی و ضد انقلابی کرد... در قضایای اخیر امید دشمن این بود همینهایی که حجاب نیمهکاره دارند به کلی کشف حجاب کنند؛ نکردند؛ یعنی زدند توی دهان آن فرستنده فراخوان» (۶) و از طرف دیگر ۵ روز بعد در سخنرانی خود در رابطه جنبش انقلابی ملت ایران که آن را باز هم اغتشاش خواند چون کمی خیالش راحت شده که بر جنبش انقلابی ملت فائق آمده است، به چهار نکته اشاره کرد و گفت:
۱-در این اغتشاشات هم ناکام ماندهاند،
۲- دست دشمن خارجی در این حوادث عیان بود،
۳- عدهای دشمن خارجی را انکار میکنند و میگویند این حوادث تقصیر شما است، صحیح نیست و
۴- اینها بلاشک خیانت بود مسئولین هم برخورد جدّی و عادلانه میکنند با خیانت و باید هم بکنند. (۷)
با تمام اینها که وانمود میکند که بر جنبش انقلابی ملت ایران فائق آمده و آن را در هم کوبیده است، اما وقتی میگوید: «و اینکه تا گفته میشود دخالت دشمن خارجی، عدهای آن را انکار میکنند و میگویند این حوادث تقصیر شما است، صحیح نیست.» ترس و وحشت از وَجنات و گفتههایش آشکار و هویدا است و دقیق فهمیده و میداند که مردم او و رژیم مطلقه غارتگرش که نامِ جمهوری اسلامی را یدک میکشد، مقصر اصلی این جنایات و غارتگریها میدانند، به این علت از خود سلب تقصیر میکند و میگوید که این صحیح نیست و این حکایت از ترس و وحشتی است که براو مستولی شده است و آن را بدین صورت بیان میکند. حسین شریعتمداری هم در یادداشت کیهان اذعان کرد که: «... این بار هم زن، زندگی و آزادی را بهانه حمله به کانونهای قدرت ایران و در رأس آن رهبری معظم انقلاب اسلامی قرار داده است.» (۸) یعنی اینکه چه خودی و چه غیر خودی و حتی آن قشر خاکستری جامعه که هنوز پا به میدان نگذاشتهاند، میدانند که مسبب اصلی همۀ جنایتها و غارتگریهای رژیم مطلقه غارتگر و در رأس آن شخص آقای خامنهای است.
افزون بر اینها ترس و وحشت آقای خامنهای این است که اگر این رژیم تغییر کند چه بر سر خانوادهاش خواهد آمد زیرا نیک میداند که خودش چه بر سر احمد آقا خمینی و هاشمی رفسنجانی و خانوادههایشان آورده و با تغییر رژیم ممکن است که خیلی بدتر از اینها بر سر خانوادهاش بیاید. بدین علت او به هر قیمتی میخواهد تا زنده است تمامی قدرت به نوعی به مجتبی واگذار شود و قبل از رفتن، مجتبی سوار بر قدرت و خر مراد شده باشد.
حال که جنبش انقلابی مردم کار را بدینجا رسانده که ترس و وحشت در چهره آقای خامنهای و دیگر سردمدارن نظام مطلقه غارتگر با وجود سرخ کردن صورت با سیلی آشکار شده است، ملت ایران باید بیش از پیش به خود و نیروی لایزال خود متکی باشد و نگذارد که جنبش به خاموشی گراید و آقای خامنهای نفس راحتی بکشد. نباید نگران این بود که جنبش انقلابی کمی فروکش کرده است. پیروزی جنبش انقلابی خطی نیست و بشدت افت و خیز و بالا و پائین رفتن دارد. اما همچنانکه بارها گفته ونوشته شده، موفقیت آن در گرو پایداری و تداوم جنبش انقلابی است و نه افت و خیز آن. موفقیت این جنش انقلابی زن زندگی آزادی بدون شرکت قشر خاکستری که به هر دلیلی از جمله: چه آینده و سرنوشتی در انتظارشان است، نگران اینکه اگر این رژیم ساقط شود، چه سیستم و رژیمی جایگزین آن خواهد شد، چه بر سر دین و آئین آنها خواهد آمد، خارجیها چه رژیم جانشینی برای ما تدارک دیدهاند و... هنوز به جنبش نپیوستهاند، بسیار بعید به نظر میرسد. برای برطرف کردن نگرانیها و شرکت بیش از پیش مردم و موفقیت این جنبش لازم است که:
۱-هدف جنبش زن، زندگی، آزادی چیست؟، تنها به این شعار اکتفا کردن بدون روشن بودن هدف، مردم به بدان نخواهند پیوست. دستگاههای مختلف تبلیغانی رژیم مطلقه غارتگر هم تبلیغ میکند که جنبش اخیر که آنها شورش مینامند: بی هدف، بی صاحب، بی جایگزین، بی اندیشه، مردم ستیز، وابسته به دشمن، و خواهان زن برهنهاند (۹) برای گرفتن حربه از دست رژیم باید هدف و نیروی جانشین و یا جایگزین مشخص شود. باید برای آحاد ملت ایران مشخص باشد که بعد از سقوط رژیم، چه نوع رژیمی جایگزین آن میشود. آیا میخواهیم به گذشته سلطنت و به ارتجاع گذشته برگردیم؟ و یا میخواهیم در دنیای امروز رژیم تجربه و عمل شده، دموکراسی و مردم سالاری بر اساس برابری همه آحاد کشور وشرکت فعال در سرنوشت خود و انتخاب آزاد نمایندگان و رئیس جمهور خویش است برگردیم؟ به عبارت دیگرآیا ما میخواهیم به ارتجاع گذشته برگردیم؟ یا خواهان جمهوری دموکراتیک ملی که همه از حقوق برابر برخوردار باشند و در آن بنیاد و یا ساختار سیاسی و اداره کشور از بنیاد و یا ساختار دینی دینی جدا باشد و هر کدام به کار خود بپردازند، هستیم؟
۲- مشخص شدن هدف و نوع رژیمی که در آینده و بعد از موفقیت خواهان آن هستیم بدون سازماندهی و دستگاه رهبری امکان پذیر نیست. هیچ جنبش همگانی و یا خود جوشی همگانی که سازماندهی و سیستم رهبری کنندهای نداشته باشد و یا در خود ایجاد نکند، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، خلق و ایجاد سازماندهی و دستگاه رهبری امری اجتناب ناپذیر است. در این مورد قبلا توضیح آمده است (۱۰) اما کاملاً روشن است که سازماندهی و خلق و ایجاد دستگاه رهبری باید متاسب زمان و شرایطی که در آن قرار داریم باشد، در شرایطی که رژیم مطلقه غارتگر به احدی رحم نخواهد کرد و هر کسی را که احساس کند منشأ اثری است، او را از هستی ساقط میکند، باید دست به خلق و ایجاد سازماندهی ودستگاه رهبری مخفی و پنهان زده شود و این گرچه سخت و پیچیده است اما غیر ممکن هم نیست و تا به حال هم کم و زیاد عمل شده است. ممکن است کسانی بگویند وقتی سازماندهی ودستگاه رهبری مخفی است مردم از کجا بدانند که اینها چه کسانی هستند؟ البته این مخفی بودن موقتی است و در ثانی برای اینکه در چنین شرایطی جامعه تا حدودی اطمینان پیدا بکند، لازم است که سازماندهی ودستگاه رهبری تبلور بیرونی داشته باشد و این تبلور بیرونی هم بدون منشوری که متضمن هدف و خواستههای جنبش انقلابی باشد، غیر ممکن است. پس رفع کمبود،
۳- برای آینده روشن و دلگرمی اقشار مختلف مردم، دستگاه رهبری باید منشور و خواستههای خود را صاف و زلال منتشر کند و به اطلاع عموم ملت ایران برسانند. که تنها شعار آزادی، آزادی و یا «زن، زندگی آزادی» کفایت نمیکند. پیوستن اقشار مختلف به جنبش انقلابی در حال حاضر در گرو انتشار این منشور که متضمن هدف و خواستههای به حق این جنبش انقلابی است، میباشد. در چنین حالتی تا حدودی مخفی بودن سازماندهی و دستگاه رهبری را جبران میکند.
باید دانسته شود که هدف، دستگاه رهبری و نیروی جانشین و یا جایگزین رژیم مطلقه غارتگر، باید توسط ملت ایران، در داخل کشورو نیروهای شرکت کننده در جنبش انقلابی مشخص و معین شود و اگر این در دخل حاصل نشود و جنبش هم با حدت و شدت ادامه پیدا کند، وضعی که پیش میرود به یک اجماع و یا اتحاد جهانی علیه ایران منتهی شود، باید بدانید که نیروی جانشین و آلترناتبو توسط خود فروختهها و کسانی که به پابوس کاخ سفید میروند، به شما تحمیل میشود و یحتمل چیزی شبیه به آنچه در افغانستان، عراق و یا سوریه پیش آمد؟ پیش خواهد آمد و یا پیش خواهند آورد. لاجرم و برای جلوگیر از هر نوع آلترناتیو سازی وابستگان خارجی، انتشار منشوری که متضمن هدف و خواستههای به حق این جنبش انقلابی ضروری و حیاتی است. نکته آخر اینکه:
۴-باز برای اینکه جنبش انقلابی به موفقیت و پیروزی برسد و از خطرهایی هم که در کمین آن است مصون و محفوظ بماند لازم است همچنانکه بارها گفته شد و در ادبیات ما هم جای رفیعی دارد، «سه ایدون» دارنده سه نیرو و قدرت و پیروزی، و کسانی که رفتارشان توٲم با عدل و داد است. و یا کسانی که «توان رزمی» و هنر «زدودن خرافات وافسونگری» و «نجات دهندهای با پیشه عدل و داد» است وارد جنبش انقلابی شوند و آن را حمایت کنند (۱۱). این سه نیرو عباتند از: کاوهها که مظهر و یا راز و رمز لباس ترس از تن به در آوردن است که این به نحو بی سابقهای در این جنبش حاصل شده است. دوم، فریدونهای هر زمان یعنی کاردانان، متخصصان، مدیران لایق، مدبّران، جامعه شناسان ملی و آزادیخواه و سازماندهندگان و روشنفکرانی که دلشان برای وطن میتپد و از توانائی و استعدادی که لازمه پیروزی است برخوردارند و سوم، مردم کشور هستد که همگی گرفتار در چنگال چنین رژیم مطلق غارتگری شدهاند. با وارد شدن فریدونها به جنبش انقلابی اقشار مختلف و یا قشر خاکستری، مردم با دلگرمی و امید به آینده در جنبش شرکت خواهند کرد و در این صورت است که موفقیت حاصل خواهد شد. بنابر این فریدونهای کشور وظیفه سنگین و مهمی بر دوششان نهاده شده است، انکه چگونه به کمک این جنبش انقلابی و ملت مظلوم ایران میشتابند، بستگی به توان، استعداد و امکانات نظری و عملی آنها دارد. اما اگر دیر بجبند و این جنبش انقلابی حد اقل برای مدتی متوقف شود و یا شکست بخورد، این رژیم مطلقه غارتگر و دستگاه سرکوبگرش و دستگاه قتالهاش بنام دادگاه به سراغ تک تک شما خواهد آمد، مگر اینکه مطیع و فرمانبردار باشید. قبلاً هشدار داده شده بود که سه دسته اصلاح طلبان، مجاهدین و سلطنت طلبان به ظاهر مخالفی اپوزیسیون رژیم ولایت مطلقه غارتگرند اما در حقیقت چوب لای چرخ حرکت مردم گذاشته و آب به آسیاب رژیم میریزند. (۱۲) اما امروز عیان و آشکار شده است که از اول سال نو میلادی سلطنت طلبان و معدود افرادی دیگر با جوسازی در فضای مجازی و تلویزیونهای حامیشان در صدد ساخت نیروی جانشین و مصادره کردن جنبش انقلابی ملت ایران هستند. در نوبت دیگر به این مسئله و همچنین وظایف و یا کمکهای کسانی که در خارج از کشور هستند میتوانند و یا باید به این جنبش انقلابی اقتدا بکنند، پرداخته خواهد.
محمد جعفری
mbarzavand@yahoo.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت و نمایه:
۱- https://news.gooya.com/2023/01/post-71980.php
۲- این تحقیق در قالب مقالههای پیوسته انتشار آن از ۶ شهریو ر۹۹ شروع و تا زمانی که در۲۵ شهریور۱۴۰۱ جرقه جنبش انقلابی ملت ایران با کشتن مهسا امینی دختر۲۲ ساله کردستان ایران در۲۵ شهریور۱۴۰۱ در تهران در بازداشتگاه وزارت ارشاد زده شد، ۲۰ قسمت آز آن انتشار پیدا کرده بود و از این زمان به بعد هم مقاله ائی در تکمیل مطالب گذشته و در ارتباط با «جنبش زن زندگی آزادی» و حول و حوش آن کار ادامه یافت که اگر عمری باقی بود تمام آن یکجا بصورت کتاب منتشر خواهد شد.
۳- https://news.gooya.com/2023/01/post-71980.php
۴- خلاصه «بیان انقلاب» و یا «بیان پاریس» به قرار زیر است:
«ولایت با جمهور مردم است»، «میزان رأی مردم است»، «جمهوری نظیر همین جمهوری فرانسه»، «باید اختیارات دست مردم باشد»، «من برای خودم نقشی جز هدایت ملت و حکومت بر نمیگیرم»، «علما خود حکومت نخواهند کرد.»، «از نظر حقوق انسانی تفاوتی میان زن و مرد نیست زیرا هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد» و نیز «و زنان ما حق رأى دادن و حق انتخاب شدن دارند»، «همه گروهها در بیان عقاید خود آزادند»، «بنظر من رادیو و تلویزیون و مطبوعات باید در خدمت ملت باشد و دولتها حق نظارت ندارند. ملت را نمىشود تحمیق کرد»، «ملت رهبرند و نهضت ما قائم به شخص نیست» و «مردم در رهبری امور خویش شرکت میکنند».
۵- از جمله نگاه کنید به مقاله: استقلال چیست و چرا نباید به بیگانگان مراجعه کرد؟
https://news.gooya.com/2022/05/post-64163.php
و نیز مقاله:
آیا مقاصد و شعارهای مختلف و متفاوت میتواند ما را به نتیجه برساند و یا رژیم از آن بهره میبرد؟
https://news.gooya.com/2022/10/post-69625.php
۶- سخنرانی خامنهای در چهارشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۱ درجمع زنانه محض و بانوان دستچین و حساب شده، در این جمع وی یکساعت و چند دقیقهای سخنرانی کرد، اما رسانهها در خارج از کشورفقط آن چند جمله آخر سخنرانیش را برای مخاطبان خود منتشر کردند...
۷- چهار نکتهای که آقای خامنهای در سخنرانی خود در ۱۹ دی ۱۴۰۱ در مورد جنبش انقلابی ملت ایران که باز هم آن را اغتشاش خواند بدین شرح است. «... همچنانکه در این اغتشاشات هم مشخص شد ناکام ماندهاند و ملت بزرگ ایران و مسئولان کشور به فضل الهی، با همت به کارهای بزرگ و تحولی، به رفع نقاط ضعف و شتاب بیشتر در مسیر تحقق اهداف و خواستهها ادامه میدهند... دست دشمن خارجی در این حوادث کاملاً عیان بود و اینکه تا گفته میشود دخالت دشمن خارجی، عدهای آن را انکار میکنند و میگویند این حوادث تقصیر شما است، صحیح نیست. عدهای اینطور وانمود میکردند که افراد حاضر در اغتشاشات مخالف ضعفهای مدیریتی و اقتصادی کشور هستند، در حالی که بر عکس، هدف آنها برطرف کردن ضعفها نبود بلکه هدفشان از بین بردن نقاط قوت کشور بود..... نقاط قوّت را میخواستند متوقف کنند و الّا بله ما مشکل اقتصادی داریم شکّی نیست، مشکل معیشتی مردم را داریم آیا مشکل اقتصادی با آتش زدن سطل آشغال حل میشود؟ با آمدن و اغتشاش کردن در خیابان حل میشود؟ اینها نمیخواستند نقاط ضعف را از بین ببرند اینها میخواستند نقاط قوّت را از بین ببرند. خب اینها خیانت بود بلاشک خیانت بود و دستگاههای مسئول هم برخورد جدّی و عادلانه میکنند با خیانت، و باید هم بکنند.»
۸- کیهان ۲۷ دی ۱۴۰۱ در یادداشت میهمان:
https://www.pishkhan.com/Archive/1401/10/14011027/KayhanNews759797104121504855171513.pdf؛ «همان تفکر شروری که تقلب را در انتخابات ۸۸ بهانه میدانست و اصل نظام را نشانه رفته بود، این بار هم زن، زندگی و آزادی را بهانه حمله به کانونهای قدرت ایران و در رأس آن رهبری معظم انقلاب اسلامی قرار داده است. نشانی غلط است اگرریشه اصلی اغتشاشات را سیاسی و اقتصادی بدانیم، در حالی که هیچ شعار سیاسی له یا علیه سیاسیون شنیده و هیچ شعار اقتصادی روی دیوار نوشته نشد.»
۹- کیهان ۲۷ دی ۱۴۰۱ در یادداشت میهمان:
https://www.pishkhan.com/Archive/1401/10/14011027/KayhanNews759797104121504855171513.pdf؛ «اغتشاش اخیر، بی هدف و بی صاحب و بی جایگزین و بی اندیشه و مسلح بی رحم و بی ضابطه و بی حیاء و فحاش و مردم ستیز و کشورسوز و دروغگو و ظالم و وابسته به دشمن و مجازی و... که زن را برهنه و در حد زاییدن و شیردهی متنزل کرد.»
۱۰-https://news.gooya.com/2022/12/post-71034.php
باید دانسته شود که سیستم و دستگاه رهبری هم به غیر از آقا بالا سر و شخص واحدی است، بلکه جمعی است که از اتصال شبکهها و گروهها و صنفهای مخلتف و در داخل جنبش انقلابی و نه برون از آن پدید میآید. خلق و ایجاد سیستم و دستگاه رهبری هم در گرو سازماندهی و همآهنگی و ابتکار نیروی جوان است و کاری است بسیار سخت و پیچیده ولی غیر ممکن نیست و باید راه حلی به سرعت برای این سختیها پیدا کرد.
۱۱-https://news.gooya.com/2022/02/post-61659.php
۱۲- https://enghelabe-eslami.com/index.php/component/content/article/19-didgagha/maghalat/47344-2022-06-15-06-05-22.html