به نظر میرسد که خشم تهران علیه بشار اسد تنها بعد اقتصادی ندارد، بلکه ناشی از انگیزههای سیاسی مربوط به پروندههای منطقهای است
امل عبدالعزیز الهزانی - ایندیپندنت فارسی
مداخله و تاختوتاز رژیم جمهوری اسلامی ایران در سوریه که حدود یک دهه از آغاز آن میگذرد، بدترین رخدادی بود که برای سوریه و مردم آن کشور اتفاق افتاد. بر هیچکس پوشیده نیست که رژیم ایران هر جا پا گذاشت، تخریب، غارت و فساد به همراه آورد و مهمتر اینکه مذبوحانه تلاش کرد تا به دلایل ایدئولوژیک یا اقتصادی، هویت ملی مردم و وابستگی آنها با کشورهایشان را ریشهکن کند.
هرچند در حال حاضر گروههای وابسته به رژیم ایران، داعشیها، روسها و کردهای ترکیه در سوریه حضور دارند و هریک هم آنها اهداف و منافع مشخص خود را دنبال میکنند، حضور ایرانیها، با توجه به روابط همکاری که تهران را با سایر طرفهای متجاوز پیوند میدهد، بیشترین آسیب را به مردم سوریه میرساند.
در همین حال، روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در مورد موضع جدید و تند ایران علیه رژیم سوریه نوشت: «عرضه نفت ارزان و بدون پیشپرداخت از ایران به سوریه پایان یافت.» اکنون این پرسش مطرح میشود که دلایل و انگیزههای این اقدام که رژیم سوریه را با شرایط دشواری روبرو میکند، چیست؟
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
ایران در گذشته نفت خود را به قیمت ۳۰ دلار، یعنی یکسوم بهای نفت در بازار جهانی، و با روش پرداخت انعطافپذیر و فروش اعتباری به رژیم بشار اسد ارائه میداد اما آن موضع نرم تهران در برابر دمشق اکنون به موضعی سخت و قاطع تبدیل شده است. هرچند در اتخاذ این تصمیم انگیزه اقتصادی نقش قابل ذکری دارد، تاثیر اختلافنظر میان دو کشور در پروندههای منطقهای را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
تداوم فشارهای اقتصادی بر ایران، بحران جهانی انرژی، جنگ اوکراین، کمرنگ شدن امید به حلوفصل پرونده هستهای ایران و نگرانی جامعه جهانی از فقدان تضمین پایداری عرضه انرژی، ایران را که هماکنون با چالشهای ناشی از تحریمها دستوپنجه نرم میکند، تحت تاثیر قرار داده است. علاوه بر این، اعتراضهای مردمی در ایران هم که ماهها است ادامه دارد، فشار بر تصمیمگیرندگان در تهران را افزایش داده است.
ایران هر ماه دو میلیون بشکه نفت به سوریه میدهد اما مقدار یادشده نمیتواند نیازهای این کشور را بهویژه در فصل زمستان، براورده کند و هر کمبودی در میزان نفت عرضهشده عواقب دشواری برای دمشق در پی دارد. بنابراین، اعمال هرگونه فشار علیه رژیم دمشق به عنوان متحد تهران، نشاندهنده شکاف در روابط بین دو متحد تاریخی است. سوریه از سالها قبل و حتی پیش از روی کار آمدن بشار اسد در کنار ایران قرار داشت و در شرایط دشواری همچون جنگ صدام حسین و خمینی که هشت سال طول کشید، از ایران علیه عراق حمایت نظامی و رسانهای کرد. دمشق بر اساس راهبرد حافظ اسد که معتقد بود آنچه دیگران در رژیم ایران نمیبینند، او میبیند، از رژیم ایران حمایت میکرد.
تردیدی نیست که هیچ وضعیتی برای همیشه پایدار نمیماند و ناگزیر دستخوش تغییر و دگرگونی میشود. درست همانگونه که سخنان حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در سفر اخیرش به دمشق برای بشار اسد خوشحالکننده نبود. او گفت تهران ارسال محمولههای نفتی ماهانه به سوریه را متوقف میکند، مگر اینکه پیشپرداخت داده شود. نفت هم از این پس دو برابر قیمت قبلی یعنی حدود ۷۰ دلار در هر بشکه به سوریه عرضه خواهد شد.
به نظر میرسد که خشم تهران علیه بشار اسد تنها بعد اقتصادی ندارد، بلکه ناشی از انگیزههای سیاسی مربوط به پروندههای منطقهای است. نزدیکی اخیر ترکیه و سوریه موردتایید تهران قرار نگرفت؛ علاوه بر این، آنکارا و دمشق قصد دارند پس از خصومت درازمدتی که به نفع مردم سوریه نبود، با هم آشتی کنند؛ بهویژه اینکه شمال سوریه مدتها است به میدان جنگ کردها و ترکها تبدیل شده است و دمشق به این وضعیت فاجعهبار هیچ توجهی نمیکرد.
رژیم ایران در هر کشوری که مداخله میکند، در گام اول، حاکمیت آن را سلب میکند و دولت آن را در وضعیتی قرار میدهد که قادر به تصمیمگیری نباشد؛ درست همانگونه که یمن، لبنان و عراق در باتلاق این بحران فرو برد و آنها را به نمونههای بارزی در این زمینه تبدیل کرد.
اکنون بشار اسد در تلاش برای حفظ وضعیت فعلی و جلوگیری از فروپاشی بیشتر نظام است و سعی میکند با میانجیگری روسیه، با ترکیه به توافق برسد و در نتیجه، زمینه مبارزه با دشمن مشترک دمشق و آنکارا (نیروهای کرد تحت حمایت ایالات متحده) فراهم شود. البته همگرایی بین سوریه و ترکیه میتواند بیانگر این واقعیت باشد که تغییرات ژئوپلیتیکی و اقتصادی باعث شده است در روابط دو کشور که از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه به سردی گراییده بود، بازنگری شود.
همچنین نباید فراموش کرد که روسها و ایرانیها هنگام تقسیم کیک قدرت در سوریه روابط دوستانهای نداشتند. هرچند مسکو در آن زمان، رژیمهای ایران و سوریه را از سقوط حتمی نجات داد، امروز روابط روسیه و ایران با توجه به جنگ اوکراین شکل دیگری به خود گرفته است. تهران پهپادهای جنگی در اختیار مسکو قرار میدهد، در حالی که مسکو به دنبال یافتن خریدار برای هواپیماهای سوخو است و تهران بهرغم شرایط دشوار اقتصادی، قصد دارد هواپیماهای یادشده را بخرد.
اکنون اگر تهران تهدید خود را عملی کند و فروش نفت ارزان به دمشق را متوقف کند، چه گزینههایی برای بشار اسد وجود دارد؟ آیا دمشق در جستوجوی منبع دیگری در منطقه از جمله از کشورهای ترکیه، الجزایر و مصر برخواهد آمد؟ کشورهای مزبور برای صدور انرژی منابع دارند اما اقتصاد آسیبدیده آنها آماده فداکاری نیست. کشورهای حوزه خلیج فارس تنها کشورهاییاند که ثبات و پایداری دارند و میتوانند در برابر فشارهای اقتصادی مقاومت کنند. بنابراین شاید امارات متحده عربی که برای بهبودی روابط با بشار اسد ابتکار عمل را به دست گرفته است، گزینهای نسبتا مناسبی برای ارائه همکاری در این زمینه در نظرگرفته شود. با این حال، برای تهران نیز رضایتبخش نیست که در بحبوحه سردی روابط بین دو کشور، رژیم بشار اسد را به قطع صادرات انرژی تهدید کند.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط
پرچم اختصاصی هادی خرسندی