ویژه گویا
این هم یکپاسُخِ روشن
این هم یک پاسخ روشن به چرایی ماندگاری ۴۴ ساله حکومت کودککش و تبهکارِ اسلامی! ببینید در باره یک موضوعِ ساده چه هیاهویِ بیهودهای بپاشده است!
شماری از هممیهنان از سویِ خود به آقایِ رضاپهلوی به شکل سمبلیک وکالت دادهاند که بنا بر خواستِ آنان کارِ مبارزه با حکومتِ اسلامی را پیشببرد. ببینید چه هیاهویی بهراه افتاده است! آیا نباید در برابرِ نام ِما به عنوانِ مخالفانِ حکومت یکنشانه پرسش قرارداد؟ هنگامیکه پیشپا افتادهترین مورد که حقِ گزینش است را به چنین جنجالی مبدل میکنیم، چگونه در آینده و پس از فروپاشی این حکومت، در برابرِ کارهایِ بزرگ و سختی که درپیش خواهدبود و همراهی و همپشتی همه مردم را میخواهد، میتوانیم درکنار یکدیگر کار دشوار سازندگی میهن ویرانشده را بهپیش بریم؟
پرسش و پاسخی ساده
پرسشِ سادهای در میان است که پاسخِ آن نیز ساده است. از این هیاهو و جنجالی که برپاشده چه کسی یا کسانی بیش از همه خشنودند و سود میبرند؟ پاسخ بسیار ساده و روشن است: حکومت تبهکار اسلامی و وابستگان اندکِ آن. فراموش نکنیم که با این هیاهو چه زمینه مناسبی برای جاسوسانِ خودفروش و میهنفروشِ حکومت در بیرون از ایران فراهم شده است.
مگر فرار نیست
هممیهن مگر قرار نیست ما به آزادیِ دیگران احترام بگذاریم؟ مگر قرار نیست ما همه حق رای داشته باشیم؟ شماری از ما مردمِ مخالفِ حکومت، به آقای رضاپهلوی بیشازهمه اعتماد دارند و با این وکالت سمبلیک (که ثبت و سندی جز نشانی از اعتماد ندارد) خواستارِ کوشش ایشان در راهِ رهایی ایران شدهاند. چه ایرادی در اینکار هست؟ مخالفان این ایده نیز بروند آن کاری را که درست میدانند انجامدهند. چرا ناسزاگویی و پردهدری و هتاکیِ دشمن شادکن؟
شما ببینید کسی نشسته است کلی وقت گذاشته و برگهایی سیاه کرده است که با حودبزرگبینی و در نقشِ دانایِ کل برای ما روشنکند که "وکالت" چه معنایی دارد و به کسانی گه به آقایِ پهلوی وکالت سمبلیک دادهاند توهینها کرده است. این آدمها خود را از رهبر پایینتر هم نمیبینند و زیرِ هر نوشته هم آدرسِ وبسایت، تلویزیون، سخنرانی و مقاله میدهند که نکند کسی از این دریایِ دُر و گُهر بیبهره بماند. اینها خود از سرچشمههایِ گمراهی، کجراهی و کجاندیشیاند و به این هیاهوها دامن میزنند.
باور من
به عنوان یک ایرانی که وابستگی به گروه و سازمانی نیز ندارد، بارها خواستار این شده و همچنان میشود که آقایِ رضاپهلوی در یک شورایِ "راهبَری" (راهبَری به جایِ رهبری را از آقایِ حسن شریعتمداری وام گرفتهام) شرکتکنند زیرا هم هوادارانِ ویژه خود را در درون و بیرون ایران دارند و هم میتوانند در پیوند با تماسهایِ بینالمللی بسیار سودمند باشند. من ولی هیچ مشکلی در اینکه شماری از هممیهنان کارزارِ وکالت به ایشان را سازمان دادهاند، ندارم.
امیدوار باشیم که هردو سویِ این ماجرا، دوباره آرامش خود را بازیافته و شکنی در همبستگی تاریخی میانِ ایرانیان پدید نیاورند.
در ایران مردم و جوانان جانانه و جانبرکف در کفِ خیابانها جنگیده، کشته، زخمی و زندانی بسیار دادهاند. آنان چشمِ امید فراوانی به یاری همه ما ایرانیان در بیرون از کشور دارند. بیشازاین نباید گردِ دلسردی و اندوه بر امیدِ آنان بنشیند. خواهش میکنم این هیاهو را پایان دهید چون تنها بهسودِ حکومت است!