موسوی گفته بود من قماربازم نه ورق باز/ خاتمی دنبال براندازی نرم است و موسوی دل در گرو سخت/ موسوی قمارباز از ترس قطع ارتباط با آمریکاییها به خودفروشی افتاده است
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ ارگان رسانهای نزدیک به محافل امنیتی در گزارش خود «مدعی شده» که جلسه میرحسین موسوی و مشاورانش پس از راهپیمایی روز قدس سال ۸۸ را شنود کرده و نوشته است:
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ این ارگان رسانه ای نزدیک به محافل امنیتی در ادامه نوشت: موسوی که انتظار شنیدن این جملات را از جانب مشاور خود نداشت با تحکم به این فرد میگوید که جنبش برای جذب حداکثری نیاز به آن دارد که رادیکالتر شود، نخستوزیر سابق برای آنکه فضای جلسه را تغییر دهد با تمسخر و لحنی لودهوار میگوید که تازه اول عیش است.
حاضران در جلسه که انتظار چنین پاسخی را از جانب لیدر فتنه نداشتند، کمی جاخورده و سعی میکنند واقعیت صحنه را برای موسوی شرح بدهند. یکی از مشاوران که سابقه حضور در وزارت کشور را نیز داشته و مهندسی رأی برای سران فتنه میکرد وارد دیالوگ با موسوی شده و به او میگوید که یک ورقباز همه برگهایش را برای رقیب رو نمیکند، بهتر است شما کمی آرام تر رفتار کرده و بر اساس واکنش حریف و وضعیت زمین قدمبهقدم بهپیش بروید، قرار نیست یکشبه هواداران شما نظام را تغییر بدهند؛ موسوی با شنیدن این جملات از کوره دررفته، از جای بلند شده و به سمت در خروجی برای ترک جلسه میرود، اما در لحظه آخر دوباره بهسوی میز گفتگو آمده و رو به مشاورش میگوید، یادت باشد من ورقباز نیستم، بلکه قماربازم!
اثر جوهری پروژه ققنوس در تهران!
آن روزها احتمالاً کسی در میان مخاطبان و مشاوران موسوی معنای آن جمله عجیب را متوجه نشد، اما سه روز بعدازاین جلسه محرمانه، رابرت گیتس رئیس سازمان سیا به شبکه CNN کُدهایی داد که برای تفسیرگران معنای «قمارباز» را عیان میکرد. رئیس سیا به شبکه آمریکایی گفته بود که در ایران پس از راهپیمایی روز قدس شکافهایی ایجادشده است که بهتدریج عمیقتر خواهد شد، این افسرعالیرتبه شبکه جاسوسی ادامه داده بود که هرقدر ضریب نارضایتیهای سیاسی در ایران به سود جنگ منطقهای بیشتر شود، آمریکاییها از آن راضیتر خواهند بود.
حالا معلوم شده بود که چرا موسوی خودش را نه یک ورقباز به معنای سیاستمداری پراگماتیست با اهدافی مشخص و در چهارچوب بلکه یک قمارباز خوانده که میتواند بر سر مصالح و منافع ملی کشورش با دشمن بر سر یک میز نشسته و آنقدر مست و مسخ قدرت گردد که همهچیزش را به تاراج بگذارد.
آقای قمارباز بعدها بیشتر روحیات و خلقوخوی عجیب خود را به نمایش گذاشته تا جایی که جز برخی مشاورانش در پاریس که به گروهک منافقین وصل بودند؛ مابقی او را ترک گفته و موسوی روزبهروز منزویتر گردید. این انزوا تا جایی پیش رفته است که او در دیماه سال ۹۶ بهصورت علنی با تروریستهای موساد همپیمان شده و در آبان سال ۹۸ با عبور علنی از آرمانهای امام (ره) خودش را بخشی از پروژه سازمان سیا در ایران تعریف کرد. بعدها یکی از حاضران در جلسه محرمانه مشاوران فتنه سال ۸۸ در جمعی گفته بود که موسوی نه شخصت سیاسی بلکه حیثت خود را در پیش چشم همگان قمار کرد.
پس از فرونشستن شراره آتش اغتشاشات شبکه فحشا در چند محله و شکست طرح سازمان سیا برای دادن وکالت سیاسی به یک شاهزاده فراری و منفور، بار دیگر شبکه جاسوسی برای جلب مشارکت خاکستریها به سراغ کارت موسوی در تهران رفته و با نوشتن یک بیانیه عجیب، طرح سوریه سازی ایران را روی میز گذاشته است. هر چند که موسوی پیشازاین سعی کرده بود با فرستادن علائم و اشاراتی خاص ازجمله انتشار یک اطلاعیه و کشیدن چند طرح و نقاشی خاص برای خودش در «پروژه ققنوس» جا باز کند، اما در آن روزها کمیته خرابکاری، موسوی را کارت سوخته نامیده و اعلام کرده بود پیرمرد آلزایمری نمیتواند نقش مهمی در شبکه داشته باشد.
البته پس از سوختن تمام سناریوهای احتمالی بازهم شبکه مادر اغتشاشات سراغ موسوی رفته و با نوشتن یک بیانیه تحلیلی برای این فرد، آقای قمارباز را به خط کرده است. موسوی به دلیل کیش شخصیت شدید و نیز جنگیدن دون کیشوت وار با گذشته خود و همچنین ترس از فراموششدن اجتماعی حاضرشده است با این طرح ننگین همکاری کند.
واقعیت آن است که بیانیه اخیر لیدر فتنهگران از لحاظ محتوایی خاصیت چندانی ندارد، اما وبسایت کلمه که اغلب نظرات سازمان منافقین را بیان میکند؛ درباره بیانیه جدید حرف در دهان آن پیرمرد پرحاشیه گذاشته و نوشته است که موسوی خواهان «شورای ملی» در ایران شده است. برخی منابع نزدیک به موسوی اطلاع دادهاند که حداقل در دو سال گذشته امیرارجمند(سرپل منافقین) به جای این چهره افراطی بیانیه نوشته و پروژه جدید همکاری میان موسوی و سیا توسط این فرد هدایت شده است.
طرح تشکیل شورای ملی براندازی، همان پروژهای است که پیشازاین مایکل دوران افسر ارشد سازمان سیا در سوریه پیاده کرده است، این جاسوس خبره آمریکایی در ماههای اخیر چند سفر مرموز به منطقه داشته و حتی در کنار پل خداآفرین در حاشیه رود ارس عکس یادگاری نیز با افسران موساد گرفته است.
سرنوشت دونکیشوت فتنه چگونه است؟
در آگوست سال ۲۰۱۱ آمریکاییها با هدایت مالی سعودی به معاندین سوری پیام دادند که برای براندازی نظام تنها راهحل تشکیل شورای ملی است، در آن زمان یک افسر آمریکایی بانام مستعار احمد ابراهیم بهعنوان مسئول میز سوریه مدام زیر گوش مناف طلاس میخواند که از حکومت اسد خود را جدا کرده تا رهبری معارضین را بر عهده بگیرد، بعدها لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه فاش ساخت که طلاس درازای گرفتن پاسپورت فرانسوی کشورش را به آمریکاییها فروخته است.
یک روز پس از بیانیه براندازانه میرحسین موسوی که رسماً عبور از نظام جمهوری اسلامی ایران را کلید زد، محمدخاتمی نیز درست در روزی که با رأفت توأم با اقتدار نظام جمهوری اسلامی هزاران نفر از فریب خوردگان حوادث اخیر آزاد شدند، با ادبیاتی دیگر، اما با همان جهتگیری کلی موسوی، به ساختارهای نظام اسلامی حمله کرد.
در بیانیه خاتمی که گویی همسو با بیانیه براندازانه موسوی از یک اتاق فکر سرچشمه میگیرد، خاتمی مانند فتنه ۸۸ کوشیده است، از دوگانه جنگ سخت و نرم با نظام، دومی را برگزیند تا به زعم خود با بیانیه موسوی مرزبندی کرده باشد، اما کیست که نداند اولی دنبال براندازی نرم است و دیگری دل در گرو سخت آن دارد؟
این روزها وضعیت موسوی حتی بدتر از افسر خائن سوری مناف طلاس است، آقای قمارباز از ترس قطع ارتباط با آمریکاییها به خودفروشی افتاده است، شاید این وضعیت رقتانگیز نیاز به محاکمه او را نیز از بین برده است؛ او حالا مجبور است در تنهایی و انزوای مطلق با خودش و گذشتهاش بجنگد!