راه برون رفت از بحران فعلی جامعه ایران
در قسمت دوم گفته شد که مشکلات و موضوعات اجتماعی و محیط زیست خیلی پیچیده هستند. برای حل کردن و اصلاح یک موضوعی باید کار عقلی و در باره موضوع دیگر باید کار عاطفی و موضوعاتی هم هستند که باید از هر دو در اندازه های مختلف استفاده کرد، مثلا در برخورد با بچه ها باید در اندازه های مختلف کار عقلی و کار احساسی انجام داد. این بچه ها باید از مادر و پدر و افراد خانواده تاثیرات عقلی و عاطفی درست و بجا بگیرند تا هم رشد ذهنی، روحی، عقلی و عاطفی و جسمی آنها درست تامین شود و هم رشد آنها متناسب با محیط خانواده و متناسب با رشد اجتماع و رشد محیط زیست شود، البته طبیعت کره زمین و نیروی جاذبه اش در رشد و تکامل این بچه ها از دوران رشد جنینی در شکم مادر تا دوران رشد پس از تولد نقش تعیین کننده داشته و دارند که خیلی مهم هستند. اما مادرمان کره زمین و نیروی جاذبه اش بر روی رشد محیط اجتماعی و محیط زیست تاثیر و این محیط ها روی رشد مادر و پدر ها تاثیر و متقابلا مادر و پدر در رابطه با هم بر روی خودشان و بر روی بچه ها تاثیرات روحی، ذهنی، عقلی، احساسی و جسمی می گذارند تا خودشان و این بچه ها درست رشد کنند. همین قاعده رشد و تکامل و تاثیر گذاری و تاثیر پذیری در برخورد افراد جامعه با هم و در برخورد افراد با رخدادها و واقعیات اجتماعی و محیط زیست مطرح است. فرد و افراد با مشورت با هم و با کمک گرفتن از عقل و احساس همدیگر در اندازه های مختلف کار تشکیلاتی رشدیابنده انجام می دهند که اگر درست و بجا از عقل و احساس خود استفاده کرده باشند کار درست و رشدیابنده انجام داده اند. در غیر این صورت کار مخرب در اجتماع و محیط زیست انجام داده و این محیط ها هم متقابلا بر روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم ما تاثیرات منفی مخرب همراه با شناختها و تجارب تلخ و ناگوار بر جای می گذارند، یعنی ما عقل و احساس را در هیچ زمینه ای درست بکار نبرده و در حد خودمان قانون فیزیک بر روی کره زمین را به هم ریخته ایم.
جوامع امروز پیشرو و رژیم آخوندی پس رو
ما مردم می خواهیم که ذهن و روح خاکستری خودمان را از افراطگرایی احساسکور مطلقگرای خداگونه مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی افراطی چند قرنه نجات دهیم. احساسکور مطلقگرا، بخصوص احساسکور مذهبی خداگونه آخوندی مخالف با چنین تغییراتی می باشد. ما مردم بعد از انقلاب ۵۷ کمی بیدار و عقل زندانی شده خود را از صندوقچه ذهنی و روحی خود از زیر سلطه احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی بیرون کشیدیم. عقل ما مردم در حال رشد، ولی با مشکل مواجه است،چون اولا ذهن و روح آخوند کهنه و راکد و مزاحم مردم است. ب- موضوعات اجتماعی و محیط زیست در زمان ولایت فقیه مخرب و پیچیده شده اند. پ- امروزه رشد علمی در هر زمینه ای سریع و در حال پیشرفت و با مذهب کهنه و راکد میانه ای ندارد، پس بنابراین در شرایط بحرانی ایران در درجه اول اطمینان به هم و حفظ امنیت از همه نظر خیلی مهم هستند. دوم ما مردم باید با همدیگر از جزء تا کل کار تشکیلاتی بکنیم. بدون کار تشکیلاتی هیچ کاری در هیچ سطحی پیش نمی رود. سوم از ابتدا باید از جزء شروع و دو نفره، سه نفره و چند نفره هسته های کوچکی بوجود آوریم. چهارم از تجارب و شناختهای میلیونی تلخ زمان شاه و بخصوص دوران آخوندیسم لجن استفاده درست بکنیم تا در بکارگیری درست و بجا از عقل و احساس در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست دچار اشتباه کمتری شویم. پنجم با کمک عقل سلیم و احساس سالم همدیگر مشکلات فردی و جمعی و موضوعات و واقعیات اجتماعی و محیط زیست را با تمام سخت و پیچیده بودنشان درست بررسی کنیم. ششم مشکلات سخت و پیچیده و بسیاری از کارها به تنهایی حل نمی شوند، پس بنابراین احتیاج است که افراد از نظر عقلی و عاطفی به هم کمک بکنند. هفتم باید ابتدا از کوچک شروع کرد. اگر اشتباهی صورت بگیرد آن اشتباه کوچک به موقع شناخته و می توان با کمک همدیگر آن اشتباه را اصلاح کرد.
امروزه در شرایط سخت مبارزاتی با رژیم منفور آخوندی که همراه با تلفات زیاد است، زمینه های مختلف رشد اجتماعی و سیاسی در جامعه بحرانی ایران رو به جلو هستند، چون رشد زندگی اجتماعی، رشد فردی و جمعی، رشد محیط زیست، رشد کره زمین و نیروی جاذبه اش در رابطه با هم رشد دارند و روی رشد همدیگر اثر می گذارند. رشد و تکامل هسته های دو نفره، سه نفره و چند نفره هم در همین چهارچوب ها خلاصه می شوند، چون اولا هسته ها در رابطه با انسانها رشد دارند. دوما هسته های رشدیابنده در رابطه با هم همدیگر را رشد می دهند. سوما هر چه بیشتر در رابطه با هم رشد می کنند سر و کار آنها با موضوعات، مشکلات و واقعیاتاجتماعی و محیط زیست بیشتر می شود. این محیط ها هم بیشتر روی این هسته ها تاثیر می گذارند. به همین نسبت کار تشکیلاتی هسته ها اجتماعی تر، سیاسی تر، قانونمدارتر، علمی تر همراه با تشکل های منظم به هم پیوسته رو به رشد خواهند شد. کار در تشکل هسته ای کوچک، دقیق و رشدیابنده و سطحهای مختلفی به خود بگیرد. اما کارهای دقیق تر،مثلا کار هسته ای در سیاست و در اجتماع سخت و پیچیده و به اطمینان بیشتر به هم ، به حفظ امنیت و کار تشکیلاتی و مبارزاتی دقیق تر و بیشتری احتیاج دارد. اگر در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست کار بجا و درست عقلی و احساسی انجام گیرد رشد افراد هر هسته در سیاست و کارهای اجتماعی دقیق تر و هر هسته برای هسته های دیگر حرفی برای گفتن دارد. اگر هسته های دیگر هم همینطور عمل کرده باشند زمینه کاری و فعالیت گسترده تر و جامع تر بین هسته های سیاسی و هسته های اجتماعی در زمینه های مختلف بوجود می آید که افراد هسته های چند نفره آگاه تر، فهمیده تر و متحد تر و با کار تشکیلاتی درست تر در یک تشکل گسترده تر راهکارهای میدانی همراه با رهبری میدانی بوجود می آورند. کار میدانی و رهبری میدانی که از دل رهبری هسته ها در بطن جامعه بیرون می آیند الف- آنها اتکای فکری و عملی به همدیگر و به هسته ها دارند. ب- با چنین اتکای محکم و گسترده به همدیگر و رشد آنها در رابطه با هم در زمینه های مختلف، رهبری های هسته ای و میدانی جوابگویی دو طرفه رشدیابنده نسبت به هم دارند. پ- این جوابگویی های آنها رشدیابنده، درست و محکم و در جامعه و محیط زیست گسترده می شوند و از دل رشد آنها رهبری های متعدد میدانی بوجود می آیند. در دل اجتماع و محیط زیست رشدیابنده، رهبری های میدانی شرایط به هم پیوستن و برای هم بودن و با هم کارکردن بیشتری پیدا می کنند. به عناوین مختلف توجیه پذیر و واقعگرایانه به هم گره می خورند.از به هم پیوستن بیشتر خود و کار تشکیلاتی منسجم تر تشکلهای فرامیدانی ( عمودی)(شورایی) در شهر ها و استانها را بوجود می آورند.
شکست رژیم منفور آخوندی توسط هسته های مبارزاتی
اما هر روز ما مردم در مبارزات با قشر مسخ خاکستری خود و در مبارزه با رژیم منفور آخوندی با تلفات جانی و مالی، زندان شکنجه، اعدام رو به رو هستیم تا با این مبارزات قشر خاکستری ذهن و روح جامعه خودمان را از مسخ مذهبی احساسکور آخوندی افراطی بیرون بکشیم. باید به مبارزات هسته ای ، میدانی و فرامیدانی در هر زمینه ای با رژیم منفور آخوندی آتش به اختیار بیفزاییم. مبارزه با رژیم منفور در سطح اجتماع ، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، صنعت، علم، هنر، حقوق و غیره بالا است. به عبارت دیگر کره زمین نیروی جاذبه، اجتماع و محیط زیست با رژیم منفور آخوندی در مبارزه هستند. تا سرنگونی این رژیم این جنگها ادامه دارد. اگر هم رژیم منفور آخوندی و افراد نفوزی اش بعضی از هسته های سیاسی و غیر سیاسی را هم نابود بکنند. از آنجایی که هسته ها مدام در رابطه باهم رشد دارند هسته های دیگری رشد کرده و اتحاد رشدیابنده افراد از درون مستحکم تر می شود و بدنه رژیم منفور آخوندی ریزش و در یک نبرد تمام عیار رژیم منفور آخوندی سرنگون می شود.
کاهش فاصله طبقاتی، یعنی رو به دموکراسی رفتن
بعد از سرنگونی فراز و نشیب زیاد است. اما افراد از نظر ذهنی، روحی، عقلی و احساسی رشد بیشتری پیدا کرده. قشر خاکستری ذهن و روح آنها روشن تر،آگاه تر و فعال تر می شود. افراد در رابطه با هم و در رابطه با اجتماع و محیط زیست هماهنگ تر و اجتماعی تر ، انعطاف پذیر تر و انتقاد پذیر تر هستند. این افراد از ترکیب رهبری هسته ای، میدانی و فرامیدانی رشدیابنده تشکلهای مختلف حزبی، گروهی، سازمانی، شورایی و غیره بوجود می آورند که منسجم تر، پویاتر، کارآمدتر ، محکم تر، کارساز تر، گسترده تر و رشدیابنده تر هستند این تشکلها می توانند بعد از سرنگونی رژیم آخوندی یک حکومت موقت گذار و سپس یک حکومت و دولت انتخابی بوجود آورند با رهبری های هسته ای، میدانی و فرامیدانی که در رابطه با هم و در رابطه با جامعه رشدیابنده و فعال هستند.
اجتماع، محیط زیست، فرهنگ، ادبیات، هنر، علوم اجتماعی( جامعه شناسی و روانشناسی)، حقوق، اقتصاد، صنعت و علوم طبیعی و زیر مجموعه آنها شروع به رشد می کنند. در جامعه بحران زده ایران اقشار مختلف جامعه بیشتر به هم جوش می خورند و رشد رو به جلو دارند. کم کم از درجازدن،توهم،کهنه گرایی مفرط فاصله می گیرند که نه فقط مذهب، ناسیونالیست، قومگرایی و کمونیسم خودشان را از افراط و قید و بند و ابهامات خارج و تاثیرات آنها را بر روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خودشان نرمال تر می کنند، بلکه این مردم به همین نسبت با چنین ساختاری از تضاد طبقاتی بیش از حد جامعه می کاهند، یعنی جامعه در زمینه های مختلف رو به رشد و خلاق و کم کم به برکت رشد خود زیر مجموعه طبقاتی رشدیابنده، گسترده بین طبقات جامعه بوجود می آورد با خصلتهای بینابینی، با ریزکاری های بین طبقاتی رو به رشد. همراه با شناختها و تجارب تعریف شده. افراد انعطاف پذیر، قانونمدار، متعامل، انتقادپذیری و جوابگویی در زمینه های مختلف ریز و درشت دارند، بخصوص که امروز علم حرف اول را در همه جا می زند. امروز هر کس عقل سلیم و احساس سالم داشت حرف اول را می زند. امروز افراد و علوم و عقل سلیم و احساس سالم باید در هم آمیزند و حرف اول را در همه جا بزنند که تا رشد بشر، رشد اجتماع و رشد محیط زیست تنظیم و بیشتر تضمین و متناسب با رشد مادرمان زمین و نیروی جاذبه باشد. اینها شدنی هستند اگر از ابتدا کاربرد و کارکرد درست تشکیلاتی هسته ای با اتکا به رهبری عقل سلیم و احساس سالم در تشکل هر هسته را یاد بگیریم ، در نتیجه این هسته ها را در رابطه با هم رشد و به هم نزدیک می کنیم و از ترکیب رهبری های این هسته ها با هم رهبری میدانی و رهبری فرامیدانی (عمودی و یا شورایی) بوجود می آوریم. ادامه همان کارهایی که مردم ایران این سالهای آخر شروع کرده اند، هر چند با فراز و نشیب زیاد، هر چند با زندان، شکنجه، اعدام و بیماری های روحی و جسمی زیاد، البته برای جامعه بحران زده ایران این مدینه فاضله است. اما هسته های دو نفره و سه نفره برای هر جامعه ای الفبای دموکراسی هستند و تعیین می کنند که هر زمان ما در کجای دموکراسی هستیم. بعد از حکومت آخوندی جامعه پویا و رشدیابنده و رهبری و حکومت فردی مطلقگرا مثل جمهوری مذهبی، پادشاهی و هر نوع دیکتاتوری دیگری را بر نمی تابد. رهبری فردی در جامعه های رو به رشد امروزی قادر به انجام کاری نیست.
راه بیرون رو از بحران برای اپوزیسیون ایرانی
اپوزیسیونهای فعلی هم همین مشکل را دارند که در هیچ سطحی کار تشکیلاتی هسته ای نمی کنند. به همین نسبت کارایی آنها کم، سطحی، همراه با توجیه گرایی، فرافکنی، فریب به خود و هواداران، کلی گو و در این چند دهه رکود نواقص ذهنی، روحی، عقلی و احساسی و بطور کلی کمبودهای زیادی پیدا کرده اند. برای برطرف کردن کمبودهای خودشان گروهی و حزبی به جان هم می افتند و همدیگر را مقصر چنین وضعیتهایی می دانند. این تشکلها با وجودی که خیلی دیر شده، ولی هنوز امکان اصلاح خودشان را دارند. اما نه اصلاح مثل اصلاح طلبان حکومتی و آنهایی که خیلی تلاش می کنند رژیم رفتنی را از سقوط حتمی نجات دهند، بلکه همانطور که عرض کردم این اپوزیسیونها باید در درون تشکل خودشان تشکل هسته ای بوجود آورند، بخصوص برای نوجوانان و جوانان. نوجوانان و جوانان برای رشد ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی به خوراک ذهنی و روحی احتیاج دارند. نوجوانان و جوانان دو نفره و سه نفره که با هم ایاق تر و رفیق تر هستند همان کار هسته ای که مردم ایران در سطح گسترده شروع کرده اند را در تشکل خود بوجود آورند. بزرگتر ها هم با شناخت و تجارب خود به عنوان کمکی آنها را یاری دهند تا این گرایش به تشکل هسته ای به افراد مسن هم سرایت کند و خود آنها هم در درون تشکل حزبی،گروهی و سازمانی خود هسته هایی را به پا کنند تا این هسته ها در سنین های مختلف در درون هر تشکیلاتی جوابگو باشند و جا بیفتند تا هسته ها برای همدیگر در تشکل خودشان و تشکلهای دیگر حرفی درخور برای گفتن داشته باشند. در این صورت تشکلها رشدیابنده و بیشتر به هم نزدیک و در جامعه مطرح می شوند. این مهم، بخصوص برای نوجوانان و جوانان خیلی خوب است، چون آنها رشدیابنده هستند و برای رشد خود احتیاج به چیز نو و رشدیابنده دارند، بخصوص امروزه که علم حرف اول را می زند. تا زمانی که شما تشکلها دست به کار تشکل هسته ای در درون تشکلهای خود نشوید از پیشرفت خبری نیست. به امید بیداری به پاخیزیم.
اکبر دهقانی ناژوانی