Saturday, Feb 11, 2023

صفحه نخست » تعلیمات روحانیت شیعه بهترین مواد درسی را برای آموزش و پرورش شارلاتان و ماکیاولیست فراهم می کنند

mohammadi2.jpgمجید محمدی - ویژه خبرنامه گویا

اگر قرار باشد مدرسه‌ای برای پروش شارلاتان و ماکیاولیست در یک جامعه تاسیس شود تعلیمات روحانیت شیعه می‌توانند مواد لازم را برای برنامه‌های آموزشی آن فراهم آورند. یک شارلاتان باید در دورویی خبره باشد، هر عملی را که به مصلحت منافع خود می‌داند انجام دهد، برای سوار شدن بر مردم به آنها وعده‌های توخالی بدهد و مردم هم به گونه​ای مهندسی شوند که این وعده را باور کنند، هر بلایی را که بر سر افراد می‌آید با اضطرار یا ابتلای الهی توجیه کند و خود را مدام در مقام قربانی قرار دهد تا از انواع امتیازات استفاده کند.

همه‌ی این تمهیدات به کمال در تعالیم روحانیت شیعه وجود دارد. تعالیم شیعه این اقدامات را به انجام وظایف الهی و عمل به تکلیف تبدیل می‌کند. از همین جهت شیعیانی که به این کارها دست می‌زنند هیچگاه از کسی عذرخواهی نمی‌کنند چون به خلاف و غیر اخلاقی بودن اعمال فوق باور ندارند.

موارد صدمه‌ی ناشی از اضطراب در میان پاسداران و بسیجیانی که به قتل و جرح مخالفان دست می‌زنند بشدت پایین است چون این کارها را به عنوان وظیفه‌ی الهی انجام می‌دهند و بعد از ترور و سرکوب و شکنجه​ی دیگران احساس گناه نمی کنند. در مقابل سربازان غربی دچار اضطراب ناشی از حضور در جنگ می‌شوند چون وجدان انسانی‌شان به خواب نرفته است.

در این نوشته به پنج بنیاد فقهی و کلامی ماکیاولیسم و شارلاتانیسم شیعی می پردازم.

تقیه

تقیه که ظاهرا برای محافظت از جان شیعیان در جوامعی با اکثریت غیر شیعه تعبیه شده در مراحل تکوین شیعه به عامل بسط دورویی و دوگانگی و مخفی کاری تبدیل شده است. در اقلیت بودن شیعه در میان مسلمانان و نیاز به سازوکارهای دفاعی باعث شده است که شیعه به جای عدم بروز باورهایی که برای پیروان خطر جانی ایجاد می‌کند یا تلاش برای گفتگو به دودوزه بازی و تقلب روی بیاورد. اینها از ویژگی‌های بنیادی شارلاتانیسم هستند.

دورویی و دو دوزه بازی آن چنان در خلق و خوی شیعیان ریشه دوانده که در جوامعی نیز که شیعه اقلیت نیست و حتی قدرت را در دست دارد این ویژگی‌ها به وفور در میان پیروان این دین دیده می‌شود. شیعیان باورمند نه تنها خود دورو و دوگانه هستند و بدان عادت می‌کنند بلکه از جمعیت تحت نفوذ و قدرت خود نیز می‌خواهند چنین باشند. برای مقامات این که افراد تا چه حد فاسد و غیر اخلاقی باشند اهمیتی ندارد اگر در ملا عمومی به وفاداری به فقهای به نحوی باورپذیر تظاهر کنند. اگر این ویژگی در میان بخشی از شیعیان دیده نمی شود بدین علت است که یا از تعالیم دین خود آگاه نیستند یا آنها را رعایت نمی کنند.

مصلحت

شیعه​ی باورمند در عین مدعاهای ایده آلیست بودن در عدالت خواهی (مثل باور به مصادره و توزیع ثروت ثروتمندانی که خمس نمی‌دهند) از عملگراترین فرقه‌های مسلمانان بوده است. ایده آلیست بودن شیعه در عدالت خواهی در یک صد سال اخیر برای فریب مردم و رقابت با نیروهای چپ سکولار بوده است.

اصولا ایده‌‌ی عدالت اجتماعی به معنای امروزی آن در تعالیم و نظام عقیدتی شیعه وجود ندارد چون آثار مقدس شیعه اصولا در دورانی شکل گرفته‌اند که دولت مدرن وجود نداشته است تا سیاست​های توزیع درآمد و ثروت را اعمال کند. البته شیعیان باورمند تا احساس کنند که رقیبی وجود ندارد طرفدار سرمایه داری بدون مالیات و مقررات می‌شوند. نام این نوع نظام اقتصادی را هم گذاشته​اند اقتصاد اسلامی.

در موضوع مصلحت نیز نخست مصلت دین (همانا مصلحت روحانیون شیعه و کسب وکارهای آنها) و بعد "مصلحت نظام" (دولت شیعی) اهمیت دارد و نه مصلحت کشور یا مصلحت عمومی. برای مصلحت نظام حتی همه‌‌ی احکام عبادی اسلام را می‌توان تعطیل کرد. در چارچوب باورهای شیعه خیر کشور و رفاه و سعادت عامه اهمیتی ندارند.

مهدویت

خلق یک شخصیت توهمی به نام امام غائب برای گریز از داشتن دستاورد و فرار از دادن وعده‌ی قابل اندازه گیری و حواله دادن رفاه و عدالت به یک حکومت خیالی بوده است. مردمی که نا امید باشند مستاصل شده و آمدن منجی را باور می‌کنند چون بدون رویا نمی‌توانند زندگی کنند و نهاد دینی یا حکومت دینی رویاهای دیگر را نیز از آنها دریغ کرده است. مهدویت شیعی فقط جنبه‌‌ی ایجابی ندارد بلکه وجه سلبی آن با خشونت و خونریزی جهانی غلبه دارد. تعالیم شیعه باورمندان را برای خونریزی در حد میلیونی آماده می‌کنند.

عسر و حرج

با تمسک به عسر و حرج که اختیار اعلام و اِعمالش به دست فقیه شیعه است در هر لحظه می‌توان همه‌ی قوانین و حقوق مردم را تعطیل کرد. رفتار حاکمان شیعه نشان می‌دهد که آنها جامعه را مدام در شرایط عسر و حرج می‌دانند. به همین دلیل همیشه در سراسر کشور حکومت نظامی است و هر لحظه افراد می‌توانند منتظر توقف خود در خیابان یا بازداشت خود یا مورد تجاوز واقع شدن یا کشته شدن در عقب یک ون اشند. همچنین تصور نسبت به احکام دین و مصالح نظام آن قدر مبهم و به هم ریخته است که هر کس می‌تواند با "آتش به اختیاری" دیگران را مورد هجوم و قتل قرار دهد و در برابر این اعمال نیز پاسخگو نباشد.

نکته‌ی جالب توجه آن است که تصمیم گیری در مورد مصالح و عسر و حرج همه در اختیار فقیه مسلط با قدرت مطلقه است و مردم -حتی باورمندان- نقشی در تعیین این که چه چیزضرورت دارد یا مصلحت است ندارند. اما تقیه و مهدویت و مظلومیت برای همه‌ی باورمندان شیعه در نظر گرفته شده است تا برای حکومت دینی یا نهاد دین پایگاه اجتماعی فراهم کنند.

مظلومیت

این عنوانی است که شیعیان تنها با گریه بر «چهار ده معصوم» و خاندان حسین کسب می‌کنند. معلوم نیست چگونه همه‌ی شیعیان به صاحب عزای امامزادگان و مقدسان خود که تنها قربانیان تاریخ و خون خدا تصور می‌شوند تبدیل شدند. حجم این امامزادگان نیز مدام در حال افزایش بوده است. مظلومیت برای شیعیان امری مسری است که از یک امام به امامی دیگر و از امام زمان تخیلی به همه‌ی روحانیون شیعه و وفاداران به آنها تسری یافته است. شیعیان تصور می‌کنند با اندکی گریه همه‌ی گناهان آنها بخشیده شده و به دلیل عشق به حسین و خانواده‌ی وی در کنار مظلومان تاریخ در بهشت برین قرار می‌گیرند.

شیعه از مخترعان قربانی بودن و بازی با این کارت در تاریخ جوامع بشری هستند. این کارت به آنها امکان می‌دهد که هم ترحم جلب کنند (حتی برای کسانی که هزار سال بعد از رخداد کربلا به دنیا آمده‌اند) و هم طلبکار باشند. شیعیان همه‌ی منابع دنیا را حق طبیعی خود می‌دانند چون امام سوم آنها در کربلا آن هم بر سر کسب قدرت کشته شده است. قربانی بودن همچنین به شیعیان قدرتگرا این امکان را می‌دهد که بر فراز نگرش انتقادی و پاسخگویی بنشینند چون هر گونه تفسیری از تاریخ و تاریخ دین و رفتار شیعیان که با تصور آنها متفاوت باشد تحمل ناشدنی است و با خشونت (فتوای قتل و اعدام) مواجه می‌شود.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy