زیتون - ملیحه محمدی
ولی بگذارید ما برخورد خودمان را بکنیم و به آقای اکبرین یادآوری کنیم این همان روش مألوف و تاریخی برخورد با دگر اندیش در کشور ماست، چه در حکومت چه در جامعه که در جان و ضمیر نظائر شما هم نشسته ست.
با یک نگاه سرسری به عنوان بیانیه و با کمترین میزان آشنایی به زبان فارسی در خواندن متن کوتاه آن هر کسی بهشرط آن که همینقدر منصف باشد که کینه را معیار شناخت نکرده باشد، متوجه می شود که غرض امضا کنندگان این بیانیه رساندن این پیام به پارلمان اروپا است که حتا منتقدان و مخالفان سپاه دخالت نیروی خارجی را در امور کشور خود بر نمی تابند. و خوب، وقتی که در میان محدود ایرانیان خارج از کشور ایده التجاء و اتکا به قدرت خارجی شکل گرفته ست و سرافکندگی اش در تاریخ ایران و ایرانی میماند، پیدایی تفکری خلاف آن در میان ۸۵ میلیون ایرانی قاعدتاً نباید امری بعید باشد! اما ظاهراً بوده و چنان بوده که گویی آب در خوابگه مورچگان ریخته باشیم!
فحاشی ها از فضای مجازی آغاز و به مقاله های متعددی که شخصاً هیچکدام را جز همین مطلب ایشان با تیتر و مضمون کین ورزانه اش نخواندم. البته آقای اکبرین قبل از فرو نشاندن خشمشان با این مقاله در توئیتر هم تحریف ناپسندی در مورد یکی از پاسخهای من در گفتگویی با زیتون آورده بودند که که باز نمی دانم دقت را دنبال بگیرم یا انصاف را! ایشان نوشته بودند: «در گفتگوی صریح سایت زیتون با برخی امضاکنندگان (منظور از برخی آقای عبدی و من هستیم! بیانیه دفاع از سپاه، ملیحه محمدی میگوید شلیک به هواپیمای اوکراینی یا خطای شخصی بوده یا کار موساد و سیا. زیتون میپرسد پس چرا نظام حاضر به معرفی مجرم و کشف فاجعه نشده؟ میگوید «برا من هم سواله»! اول جواب نهایی را میدهد بعد سوال دارد.»
تاسف بار است می بینید که نوشته، را باید با لحن خاصی مثل دهن کجی بخوانید! لحنی که نه از من است و نه در شأن دبیری یک نشریه وزین و یک روحانی سابق! توجه کنید بیانیه ای که ایشان نامش را بیانیه دفاع از سپاه می خواند، اولین بار در زیتون تحت نام واقعی خودش که در بالا آمد، منتشر شده و گفته مورد تمسخر قرار گرفته ی من هم در متن مصاحبه همین نشریه که ایشان هم در شورای سیاستگذاری اش حضور دارند، قابل خواندن است. به آداب روزنامه نگاری کاری ندارم که در حلقه ای که ایشان در آن قرار گرفته اند تعدادی از معتمدان این فن هستند ولی این رسم امانتداری نیست حتا نسبت به مطبعه خودی!
توجه کنید که پرسش و پاسخ متوجه «عمدی» بودن شلیک به هواپیما بود و نه تردید در شلیک آن توسط سپاه که البته همه دانش آموزان کلاسهای مختلف هم دیدند که سپاه پذیرفت که شلیک کرده است. پاسخ من هم نه آنکه جناب شان آورده که اینچنین بود: "اینکه چرا جمهوری اسلامی فاجعه ی هواپیمای اوکراینی را باز نمی کند؛ «برای من هم سؤال بزرگی است» ولی باز هم بر حسب دقت بر مجموعه شرایط نتیجه گیری من با شما متفاوت است. شما از پنهانکاری جمهوری اسلامی نتیجه می گیرید که سپاه عمداً هواپیمای مسافری را زده و سه روز هم نمی داند که چه خاکی بر سرش بریزد و چگونه عنوان کند. برای من گذشته از آنکه به پنهان کاری های جمهوری اسلامی عادت کرده ام، این احتمال مطرح است که حکومت یا هنوز نفهمیده از کجا خورده است و یا نفوذ در حدی بوده است که باز با تحلیلهای قبیله ای خودش تشخیص می دهد که رسوایی خواهد بود!"
از این برخورد متین ایشان که در سرتاسر نوشته بروز دارد، می گذرم چون مطمئنم بسیارانی آنچه را که بگویم، نگفته می دانند. گام بعدی ایشان قبل از آنکه پنج نکته، پنج تحریف و پنج استدلال عالمانه خود را در محکوم کردن بیانیه به عالم معنا ارائه کنند، طبق مد ایرانی زمانه ما که ارجاع به هانا آرنت است، جمله ای از اوست که در مصاحبه معروفی با یوآخیم فست در نوامبر ۱۹۶۴ دریکی از شبکه های تلویزیونی آلمان در باره همدستان و حامیان هیتلر گفته است!توجه دارید در باره همدستان و حامیان هیتلر ( آنان که همکاری میکردند و همدست بودند ...آنان همیشه گفتهاند: «ما فقط ماندیم تا اوضاع از آن بدتر نشود.») و جناب اکبرین این را در توصیف بخشی از هموطنانشان آورده اند...
آقای اکبرین حالا می بینید چرا من در مورد شما روی کمی انصاف داشتن تأکید دارم! شما با اینهمه رواداری با دگر اندیش و اینهمه وسواس روحانی در متهم کردن بخشی از هموطنانتان به کردار فاشیستی، چه اعتراضی به جمهوری اسلامی دارید؟ او هم مانند شما می تواند هر انگی را به مخالفان خودش بزند. گفته ها را تحریف کند و برای مردم شکل مار بکشد. این البته فی النفسه ایراد نیست که دو قطب مخالف هم با هم شباهت هایی داشته باشند. کما اینکه ما هم در ایده دیگری به آنها شبیه هستیم. ما هم چون حاکمان جمهوری اسلامی از آنچه مدعیان دموکراسی غربی به شمول دولتهای این پارلمان بر سر ملت ما و ملتهای جهان آورده اند آموخته ایم که از اتکا به این قدرتها هیچ حاصلی جز حسرت نمی ماند. جمهوری اسلامی متأسفانه در ترویج همین یک صفت خوبی هم که دارد هم نبوده است؛ در بیان علت و عللش هم گذشته از آنکه مثنوی را هفتاد من کاغذ کند؛ نیازی هم نیست چون تقریباً همه می دانند. ولی کاش میشد با شما بر سر فهم نادرست و خلاصه شده و برگزیده تان از هانا آرنت بحث کرد. شما از او در کینه کشی با مخالف نظری خود استفاده ابزاری کرده اید. آرنت را نشناخته اید. جناب اکبرین امتناع انسان ها از تفکر و بهنجار شدن بهجای «عمل کردن» دغدغه اصلی او بود. او علت اصلی برای همگون شدن و به عمل نپرداختن را از جمله در نخواستن و ندیدن تعدد و تکثر می دانست و همین را زمینه مبتذل شدن شر که دادگاه آیشمن یا آیشمن در دادگاه را مظهر آن نشان داد.
او در همین مصاحبه ای که یک جمله اش را شما مصداق امضا کنندگان آن بیانیه دیده اید می گوید: «من میخواهم فقط روی آیشمن تمرکز کنم، چون او را خوب میشناسم. و میدانید، اوّلین چیزی که میخواهم بگویم این است که همراهشدن با بقیه ـ آن نوع همراهی که بسیاری را از آدمها را به همکاری وامیدارد ـ قدرت پدید میآورد.... وقتی به آیشمن نگاه میکنیم، او واقعاً هیچ انگیزهی جنایتکارانهای [آنچه معمولاً «انگیزههای جنایتکارانه» پنداشته میشود] ندارد. او میخواست با بقیه همراه باشد. ... و این همراهی با بقیه و خواست اینچنین «ما» گفتن برای ارتکاب بزرگترین جنایات ممکن کافی بود.. »
او در «وضع بشر» اندیشیدن را از خواننده کتاب تمنا می کند،و بارها در مورد توده وار شدن و خوی همرنگی با جماعت هشدار می دهد، بین رفتار که حاصل همگرایی است با عمل تمایز قائل می شود، زیرا معتقد است که ارزش های فرا رونده جامعه انسانی را عمل او می آفریند و نه رفتار جمعی! و این عمل نیازمند پذیرش تکثر و تعدد است نه بهنجار سازی و در همین مصاحبه می نویسد: و این نکته ای تعیین کننده است که جامعه، در همه سطوحش، طردکننده و مانع امکان عمل است (که پیش از آن در خانواده طرد و منع شده بود)... جامعه، با وضع قواعد بی شمار و گوناگون، که جملگی اعضای آن را بهنجار میسازند، به رفتار وامیدارند و عمل خودانگیخته یا دستاورد خارق عادت را طرد و منع میکنند.