احسان مهرابی - ایران وایر
جبهه اصلاحات در ایران در واکنش به بیانیههای «میرحسین موسوی» و «محمد خاتمی» دیدگاههای خود را منتشر کرده است که نشاندهنده نگاه متفاوتی از موسوی به وضعیت کنونی و آینده کشور است. موسوی در بیانیه اخیر خود که در آن قانون اساسی جمهوری اسلامی را مانع پیشرفت دانسته و خواهان نگارش قانون اساسی تازه، تشکیل مجلس موسسان و رفراندوم شده بود، عملا از جمهوری اسلامی عبور کرده و اصلاح و تحمل آن را غیرممکن خوانده است.
جبهه اصلاحات در ایران متشکل از طیف گستردهای از نیروهای اصلاحطلب درون حکومت است که بخش گستردهای از اعتبار سیاسی و منزلت اجتماعی خود را در سالهای اخیر به دلیل مواضع محافظهکارانه و غیرقابل قبول برای عموم شهروندانی که سابقا حامی آنها بودند، از دست دادهاند.
این جبهه در سالهای اخیر به نوعی تحت نظر محمد خاتمی فعالیت کرده است.
شاید گروهی پس از نامه میرحسین موسوی و محمد خاتمی انتظار داشتند نهضت نامهنگاری به رهبر جمهوری اسلامی راه بیافتد و دیگر چهرههای شاخص اصلاحطلب به او نامه بنویسند یا بیانیه منتشر کنند. با این حال واکنش اصلاحطلبان به بیانیه جبهه اصلاحات محدود مانده، بیانیهای که ضمن عبور گذرا از بیانیه میرحسین موسوی بر روی بیانیه محمد خاتمی تمرکز کرده است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
در این بیانیه اعلام شده که در عین حال به تعبیری اعلام شده که اینک توپ در زمین «علی خامنهای» است که با اجرای این راهکارها شرایط برونرفت از وضعیت فعلی را فراهم کند.
مخاطب بیانیه جبهه اصلاحات، نه مردم، بلکه رهبر جمهوری اسلامی است و انتظار گشایش و شکل دیگری از اصلاحات را از او دارند. در مقابل، گروهی مخاطب بیانیه میرحسین موسوی را مردم دانستهاند هرچند که اجرا شدن خواستههای بیانیه او نیز به نوعی به خواست حاکمیت وابسته است.
بیانیههای میرحسین موسوی و محمد خاتمی در عمل یک دوقطبی را نیز ایجاد کرده است. گروهی که هیچ امیدی به بهبود وضعیت ندارند از بیانیه موسوی حمایت کرده و گروهی نیز از بیانیه خاتمی. در نهایت اما اجرای حداقلی از خواستههای بیانیه خاتمی نیز نیازمند تغییر رفتار حکومت است.
هر چند حاکمیت پیش از این به هر دو گروه بی توجهی کرده، اما طرفداران خاتمی همچنان امیدوارند که راهی برای گشایش در وضعیت فعلی بیابند.
دو قطبی خاتمی و موسوی با بیانیههای متفاوت
جبهه اصلاحات در بیانیه خود همچنین اعلام کرد: «واهمه و پرهیز از هرجومرج و خشونت بیپایان و در نتيجه تباه شدن آينده ايران و فرزندان آن، این تکلیف را به ما میدهد که در تلاشی که این بیانیه برای گشودن راه برونرفت از اين وضعيت صورت میدهد، با خاتمی همراه باشيم.»
گروههای اصلاحطلب در این بیانیه تاکید کردند که «عاملیت در مورد تحقق» راهکارهای مطرح شده توسط خاتمی « در اختیار صاحبان قدرت است» و «فرصت برای آنها نامحدود نیست.»
هر چند که میشد از ساختار گروههای اصلاحطلب انتظار بیانیهای با این محتوا را داشت اما این گروهها حتی در نوشتن متن نیز صرفهجویی کرده و وارد جزئیات نشدهاند. آنان حتی بیانیه خاتمی را نیز نشکافتهاند و تنها از کلیت آن حمایت کردهاند.
همزمان با بیانیه جبهه اصلاحات، ۱۱۲ نفر از فعالان سیاسی که در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ نقش داشتند با انتشار بیانیهای نتایج این انقلاب را «تلی از آرزوی های برباد رفته» توصیف کرده و گفتهاند جمهوری اسلامی جز شرمساری از آنچه که بر فرزندان این مرز و بوم میرود ، چیزی باقی نگذاشته است.
«مرتضی الویری»، «ابوالفضل قدیانی» و «حسین راغفر» از جمله امضا کنندگان این بیانیه هستند. پیش از آن نیز بیش از ۳۰۰ فعال سیاسی در بیانیهای ضمن حمایت از بیانیه میرحسین موسوی درباره برگزاری همهپرسی و تشکیل مجلس موسسان اعلام کردند: «مشارکتجمعی در مورد چگونگیِ انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب، اولویت اساسیِ امروز برای حل مسائل پیچیده و بغرنج ایران است.»
«هاشم آقاجری»، «حبیبالله پیمان» و «علیرضا بهشتیشیرازی» نیز از جمله امضاکنندگان این بیانیه بودند.
این بیانیهها به وضوح نگاه متفاوت حامیان موسوی و خاتمی را بیان میکند. هر چند که ممکن است بخشی از راهکارهای آنان برای عبور از شرایط فعلی متفاوت باشد و هر دو نیز مرزبندیهایی را با جریانات خارج از کشور دارند.
پیشنهاد نوشتن نامههای «بدون سلام»
خاتمی پیش از این نیز بارها به خامنهای نامه غیر علنی نوشته و در بیانیه خود نیز احتمالا بخشهایی از آن نامهها را تکرار کرده است.
او احتمالا از قصد موسوی برای انتشار پیام نیز خبر داشته و بیانیه خود را قبل از انتشار نامه موسوی آماده کرده بود. احتمالا پیش و پس از انتشار این پیام و بیانیه نیز گفتوگوهایی در جریان بوده است.
«غلامعلی رجایی»، از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان نیز گفته که به خاتمی پیشنهاد کرده، ترکیبی از چهرههای شاخص سیاسی چون خاتمی، «ناطق نوری»، «موسوی خوئینیها»، «روحانی»، «جهانگیری» و «سیدحسن خمینی» به خامنهای نامه سرگشاده «بدون سلام» بنویسند. شبیه نامهای که شاگردان خمینی به او نوشته و از حمایتش از بنی صدر گلایه کردند یا شبیه نامهای که هاشمی قبل از انتخابات ۸۸ به خامنهای نوشت.
به گفته رجایی، خاتمی این ایده را رد کرده و گفته که «این کار شدنی نیست چون بعضیها موافق این طور حرکات نیستند» و «لذا خودش شخصا بیانیه داد.»
برخی از این چهرهها از جمله محمد موسوی خوئینیها خود نامه علنی به خامنهای نوشته بودند. این ترکیب به همراه روحانی را میتوان جریانی دانست که پس از ریاست جمهوری احمدینژاد به یکدیگر نزدیک شده و حرکتهای هماهنگ داشتهاند.
انتخابات مجلس مبدا بازگشت اصلاحطلبان یا فضای امنیتی
برخی دلیل عدم مواجهه جدی اصلاحطلبان با رهبر جمهوری اسلامی را امیدواری آنان برای بازگشت در انتخابات آینده مجلس میدانند. با این حال، هنوز رهبر جمهوری اسلامی به آنان چراغ سبزی نشان نداده و از سوی دیگر با اعتراضات سراسری اساسا هنوز چشماندازی درباره حضور مردم در انتخابات وجود ندارد.
حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده یا اتفاقات مشابه نیازمند تغییرات جدی در فضای سیاسی است که هنوز هیچ نشانهای از آن وجود ندارد.
در مقابل برخی چهرهها پیشبینی کردهاند که حتی ممکن است در آستانه انتخابات مجلس آینده جو کمی امنیتیتر هم بشود.
قاعدتا اصلاحطلبان نیز به این وضعیت آگاهی دارند اما با این حال همچنان نمیخواهند به تعبیر «بهزاد نبوی»، زیر نظام دینامیت بگذارند. گروهی از آنان نیز ممکن است که نگاه درازمدتتری داشته باشند و در تحلیلهای خود موضوع جانشینی خامنهای را نیز مدنظر دارند.
خشم وزارت خارجه ایران از دیدار مکرون و علینژاد
سخنرانی چهرههای اپوزیسیون در کنفرانس مونیخ