رقیه رضایی - ایران وایر
«صالح محمدی»، طبیعتگرد ۳۱ ساله و اهل تهران، روز سوم مهر در حالیکه تازه از سفر کنیا در آفریقا بازگشته بود، در حوالی میدان «هفتحوض» نارمک در شرق تهران، با فریب ماموران لباسشخصی وزارت اطلاعات به سمت یک کوچه خلوت کشیده شد و با ضربوشتم شدید بازداشت شد.
صالح در دوران بازداشت در زندان اوین یکبار برای گفتوگو با «محمدرضا نقدی»، فرمانده سپاه که بهعنوان معاون هماهنگکننده سپاه فعالیت میکند برده شده است. او جمعا مدت ۱۳۶ روز را در یکی از بازداشتگاه مخفی وزارت اطلاعات، بند دو-الف زندان اوین و اندرزگاه ۳ زندان تهران بزرگ گذرانده، و سرانجام بعد از چند تلاش نافرجام دستگاه قضایی برای گرفتن توبهنامه از او، با وجود اینکه گفته به اعتراض مسالمتآمیز خود ادامه خواهد داد، مشمول «عفو» قرار گرفته.
صالح محمدی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی بدنام «ابوالقاسم صلواتی»، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و این حکم عینا در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شده است.
این گزارش روایتی از ۱۳۶ روز بازداشت، ضربوشتم و تهدید، دادگاهی که در آن توسط قاضی به او توهین شده و یک «عفو اجباری» برای صالح محمدی است. «ایرانوایر» برای نوشتن این روایت، با دو منبع آگاه که از وضعیت صالح محمدی اطلاع داشتهاند، گفتوگو کرده است.
بازگشت از سفر، خیابان و بازداشت با فریب
صالح محمدی، در روزهای آخر شهریور و اوایل مهر، برای سفر به کنیا رفته بود. تصاویر و ویدیوهایی که از اعتراضات مدنی مردم به قتل حکومتی «ژینا (مهسا) امینی» بیرون میآمد، او را نیز مانند بسیاری دیگر از شهروندان ایران متاثر کرد. سحرگاه سوم مهر، به تهران رسید. خسته سفر بود ولی به چند ساعت نکشیده، عصر همان روز به حوالی میدان «هفت حوض» در اطراف محل زندگی خود رفت تا آنگونه که منبع مطلع «ایرانوایر» میگوید، «ببیند چه خبر است؟!»
در کشوقوس جمعیت با ماموران حین عبور از بعضی خیابانها، برای اینکه راه خود را به سمت خانه باز کند، با چند مامور یگانویژه وارد صحبت شد، ولی آنها با گلوله پینتبال از فاصله نزدیک به او شلیک کردند، بهنحوی که بدن او تا هفتهها بعد نیز کبود بود.
در حوالی خیابان آیت در شرق تهران، او از جمعیت جدا میشود و میرود برای خود آب معدنی بخرد که با مرد دیگری نیز که همزمان با او قصد خرید آب معدنی داشته، وارد گفتوگو میشود. آنها در همین حین به جمعیتی چهار پنج نفره از افرادی نزدیک میشوند که صالح آن زمان نمیدانسته ماموران وزارت اطلاعات هستند. هنوز به چند ثانیه نرسیده بود که یکی از این افراد فریاد میزند ماموران آمدند و همگی به سمت کوچهای خلوت متواری میشوند. صالح نیز از روی غریزه با آنها فرار میکند و در آن کوچه خلوت، همان افراد به سمت او حمله کرده و با ضربوشتم شدید و نشانه گرفتن اسلحه بر سرش، او را بازداشت میکنند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
منبع مطلعی که با «ایرانوایر» درباره صالح محمدی صحبت کرده، درباره شدت ضربوشتم در زمان بازداشت او میگوید: «موقع بازداشت کلی گاز اشکآور در صورت صالح زده بودند. چشمهایش را تازه عمل کرده بود و چون بلافاصله بعدش هم به او چشم بند زدند، فکر میکرد کور شده. او را روی زمین کشیده بودند، بهنحوی که پوست دست و پایش رفته بود. با قنداق اسلحه آنقدر توی سرش کوبیدند که تا ده بیست روز نمیتوانست با پس کله بخوابد. باید سرش را به بغل میگذاشت، چون پس سرش باد کرده بود.»
بعد از آن، او به مدت یک روز در یکی از بازداشتگاههای غیرقانونی و مخفی وزارت اطلاعات که این روزها با نام «بازداشتگاه امن» شناخته میشود، نگهداری شد.
در آن بازداشتگاه، ماموران برای گرفتن رمز گوشی صالح، او را بارها تهدید کرده بودند که انگشت شستش را که اثر آن برای باز کردن گوشی لازم بوده، قطع میکنند.
سرانجام بعد از یک روز ضربوشتم و تهدید در بازداشتگاه امن وزارت اطلاعات، صالح محمدی به زندان اوین منتقل میشود. بنا به گفته یکی از منابع «ایرانوایر»، او در بدو ورود به اوین مورد بازجویی قرار گرفته و بازجو از او خواسته که با چشمهای بسته برگهای که نمیدانسته چیست را امضا کند، و در نهایت با فریبکاری بازجو، برگه عدم اعتراض به بازداشت موقت را به امضای او میرسانند.
صالح از آنجا به یکی از انفرادیهای بند امنیتی «دو-الف» زندان اوین منتقل میشود؛ جایی که آن زمان خود نمیدانسته کجاست. بهگفته یکی از افراد مطلعی که با «ایرانوایر» درباره این شهروند بازداشت شده صحبت کرده، او مدت ۴ روز را در انفرادی بوده و در این مدت دوبار بازجویی شده است. بعد از آن به یک سلول چند نفره یا «سوئیت» منتقل شده و در مدت بیش از ده روزی که آنجا بوده نیز، چندبار تحت بازجویی قرار میگیرد.
دنبال گردن برای اتهاماتشان میگشتند
در مدت بازجوییهای صالح محمدی در بازداشت وزارت اطلاعات، چه در زندان اوین و چه در زندان تهران بزرگ، بازجوها تلاش داشتند بابت چندین اتهام متفاوت از او اعتراف بگیرند. به گفته فرد مطلعی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده، آنها اول سعی داشتند او را بهعنوان «لیدر اعتراضات» معرفی کنند. حتی به او فشار آورده بودند که بگوید لباسش را با چه کسی عوض کرده، در حالیکه صالح با همان لباسی که از خانه بیرون آمده بود، بازداشت شد.
در ماههای گذشته، این مصداق اتهامی برای بسیاری از شهروندان بازداشت شده، تکرار شده است. پیشتر، ماموران درباره «آرمیتا عباسی»، دختر جوانی که مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفت نیز این اتهام را مطرح کرده بودند.
در بازجوییهای بعدی نیز ماموران قصد داشتند از او اعتراف بگیرند که در «آتش زدن سطل زباله»، «کندن نردههای خیابان» و «پرتاب سنگ» به سوی نیروهای سرکوبگر نقش داشته است. آتش زدن سطل زباله، اتهامی است که با آن قوهقضاییه جمهوری اسلامی، «سهند نورمحمدزاده»، از بازداشتیهای اعتراضات را به اعدام محکوم کرد و «بستن خیابان با نردههای کنده شده» نیز یکی از مصادیق اتهامی «محسن شکاری»، جوان اعدام شده است.
در یکی دیگر از بازجوییها نیز، ماموران که پاسخ ناشی از خشم صالح به استوری یکی از دوستانش درباره ویدیویی از دختری که ماموران سر او را به جدول میکوبند، دیده بودند، سعی میکنند قتل دو مامور خیالی در محدوده محل زندگی او را به او نسبت دهند. ولی صالح هیچکدام از این اتهامات را نپذیرفته و در بازجوییهایش بر مبارزه مدنی و مسالمتآمیز خود برای آزادی تاکید میکند.
سناریو اعتراف بعدی اما، سنگینتر است و توسط محمدرضا نقدی، معاون هماهنگ کننده سپاه نوشته و اجرا میشود: «صالح چون از خودش مطمئن بود در بازجوییهایش خیلی بیپروا حرف میزد و جوابشان را میداد. در یکی از سوالات بازجویی از او پرسیده بودند نظرت راجع به جمهوری اسلامی چیست؟ او هم جواب داده بود جمهوری اسلامی را آمریکا و انگلیس سر کار آوردند تا ایران را خرابه کنند. سر این حرف، یک روز او را برده بودند بازجویی پیش یک فرد کلهگندهای که بعدا مشخص شده سردار نقدی بوده. نقدی آمده بود او را نصیحت کند که اشتباه میکند.»
در دی سال جاری، رسانههای ایران بخشی از سخنرانی محمدرضا نقدی در دانشگاه چمران اهواز را منتشر کردند که در آن بدون نام بردن از صالح، به گفتوگویش با او با عنوان «گفتوگو با یکی از بازداشتیهای اعتراضات» اشاره کرده بود. نقدی گفته بود: «وقتی از یک نفر از بازداشتشدگان اعتراضات اخیر پرسیدم چرا در خیابان شورش کردید گفت، چون آمریکا امام خمینی را آورد تا ایران را نابود کند!!»
در جریان این بازجویی، نقدی از پاسخهای صالح خشمگین میشود و موقع خروج با اشاره به سفرهای او به خارج از ایران، خطاب به بازجوها میگوید: «این را ولش نکنید تا مقر بیاید که خارج از ایران با چه کسی در ارتباط بوده است.»
همین دستور باعث میشود که تمرکز بازجوییهای این طبیعتگرد جوان، بر اتهام جاسوسی باشد: «از او سوال می پرسیدند که در سفرهایت با چه کسانی دیدار کردی؟ او کلا سه کشور بیشتر نرفته، ولی اصرار داشتند بگویند که چهار کشور رفته و کشور چهارم هم اسراییل بوده. او را به دستگاه دروغسنج بسته بودند ولی طفلک آنقدر اضطراب داشته که دستگاه هنگ کرده و نتوانستند جوابی بگیرند.»
سرانجام در بیستم مهر، صالح بعد از یک جلسه بازپرسی در دادسرای مقدس اوین، با فریب به اندرزگاه ۳ زندان تهران بزرگ منتقل میشود و مدتی حدودا ۱۲۰ روز را هم در آنجا سپری میکند.
دادگاه بدون وکیل و با طعم توهین و تحقیر
مدارکی که بهدست «ایرانوایر» رسیده، نشان میدهد که صالح محمدی، اواسط آبان در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. یک ماه بعد نیز شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر این حکم را عینا تایید کرده است.
یکی از منابع «ایرانوایر» که نسبت به وضعیت صالح محمدی آگاه است، میگوید که صالح و دیگر متهمان حاضر در دادگاه، با توهین، ناسزاگویی و برخورد غیر محترمانه صلواتی روبهرو شدهاند. به گفته او، صالح با وجود معرفی دو وکیل و رد آنها از سوی دادگاه، بدون داشتن دسترسی به وکیل در دادگاه حاضر شده و اجازه دفاع از خود نیز نداشته است.
در جریان جلسه اول دادگاه، قاضی صلواتی با مشاهده پرونده او اعلام میکند که پرونده ناقص است و او باید باز هم بازجویی شود. برای همین نیز او را مجددا به زندان اوین منتقل میکنند و در یک جلسه بازجویی ۹ ساعته، «کموکاست» پرونده را برطرف میکنند.
«عفو اجباری» و آزادی از زندان
صالح محمدی بعد از تحمل بیش از ۴ ماه زندان، چهارشنبهشب، ۱۹بهمن۱۴۰۱، با فرمان «عفو» رهبر جمهوری اسلامی از زندان تهران بزرگ آزاد شد.
در هفتههای اخیر، رسانههای حکومتی ایران تبلیغات گستردهای را درباره فرمان عفو «علی خامنهای» و آزادی صدها زندانی سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات به راه انداختهاند. در این «عفو» که گفته میشود به درخواست قوهقضاییه بوده و خامنهای آن را پذیرفته، از زندانیان خواسته شده که «اظهار ندامت» کنند و «تعهد کتبی» بدهند که «اشتباهات» خود را تکرار نمیکنند.
در مورد صالح، این عفو در چند مرحله اصلاح و تلطیف «تعهد نامه» از سوی مقامات زندان اعمال شده است. فرد مطلعی که درباره صالح محمدی با «ایرانوایر» گفتوگو کرده، میگوید که ماموران چندینبار نامههایی را آوردهاند که او امضا کند، ولی او حاضر نشده و در نهایت نیز خودش نامهای را نوشته و در آن تاکید کرده به اعتراضات مدنی و مسالمتآمیز خود ادامه میدهد: «از چند هفته قبل شایعهای در زندان انداخته بودند که کسانی که میخواهند عفو شوند، باید در یک سایتی ثبت نام کنند، ولی چون خیلیها اهمیت ندادند، برگههایی را به بند آوردند که هرکس میخواهد خودش بنویسد و بگوید ما را ببخشید و عفو کنید. ولی آن هم خیلی ازسوی بازداشتیها مورد استقبال قرار نگرفت و خیلیها گفته بودند چرا باید بابت کاری که نکردیم درخواست عفو کنیم؟»
بعد از آن بوده که ماموران زندان با تعهدنامهها و توبهنامههایی از پیش نوشته شده، از زندانیان خواسته بودند بگویند که «ما پیرو فرمایشات رهبر هستیم و فریب رسانههای خارجی را خوردیم؛ بنابراین از رهبر و مردم و خانوادههایمان عذرخواهی میکنیم که همه را به دردسر انداختیم.»
بنا به گفته فرد آگاهی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده، در بخشی از این توبهنامه نیز آمده بوده که «دیگر در شبکههای اجتماعی علیه جمهوری اسلامی اقدامی نمیکنیم.» بههمین دلیل نیز، بسیاری از بازداشتیها، از جمله صالح محمدی این تعهدنامه را امضا نمیکنند و ماموران ناچار میشوند چند ساعت بعد فرم تلطیفشدهتری برای آنها آماده کنند و از آنها بخواهند که حتی اگر ادبیات این تعهدنامه را قبول ندارند، با قلم خود، درخواست عفو کنند: «گفته بودند هرکس این ادبیات را قبول ندارد، میتواند خودش بنویسد. صالح هم خودش نوشت و در آن ذکر کرد که من اعتراض مدنیام را ادامه میدهم و تعهد میدهم که همانطور که تا الان به اموال عمومی و دولتی و بهجان و مال مردم آسیبی نزدهام، از این به بعد هم چنین کاری را نکنم. ولی تاکید کرده بود که اعتراض مسالمتآمیزم را ادامه میدهم و با این وجود، شامل عفو شد.»