بدی فضای مجازی آنست که هر لحظه آن را باز میکنی با خبر ناگواری روبرو میشوی.
خبر ناگوار امروز برای من درگذشت دکتر جواد طباطبایی اندیشمند و فیلسوف ایرانی در آمریکا بود!
طباطبایی پس از پایان بردن تحصیلات از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته فلسفه به ایران بازگشت و پس از چندی تحمل دشواریها توانست در مقام استادی به دانشگاه راه یابد و به تدریس در رشتۀ دانشگاهی خود که فلسفه سیاسی و حقوق بود مشغول شود.
حفظ این موقعیت در شرایطی که جامعه ما با آن روبروست، آسان نبود ازین رو بارها با دشواریهای بسیاری دست به گریبان بود.
به هرحال طباطبایی توانست اندیشههای خود را در آثاری که مینگاشت به طور منسجم و روشمند به جامعه فرهنگی و به جوانانی که تشنه دانستن حقایق در باره سرزمین ایران و هویت ایرانیان و زبان فارسی و تاریخ کشور خود بودند عرضه کند.
او در موقعیتی که تنهایی و بی همراهیاش در جامعه دانشگاهی ایران و اهل فلسفه و فرهنگ نمود آشکاری داشت توانست تقریباً یک تنه در برابر ایدئولوژی رسمی حکومتی بایستد که به ایران و ایرانیت و هویت ملی ایران به عنوان» دولت ملت» نه تنها اعتنایی نداشت بلکه به با آن در جنگ بود.
طباطبایی با نگاهی ایران دوستانه در دفاع از تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی در شرایطی ایستاد که کشتی بی لنگر ایران در اقیانوس آشفته اسلامیسم امت گرا و انواع ایدئولوژیهای بیگانه پرست و ایران ستیز کژ میشد و مژ میشد.
او در برابر توهمات غیر ایرانی و تفرقه افکن آنهایی که سرمشقهای فکری و سیاسیشان را از آنسوی مرزهای قفقاز یا آناتولی یا نواحی دوردست آسیای مرکزی گرفته بودند و بسیاری از آنها درخدمت سیاستهای شوم تفرقه افکنانه حکومت اسلامی در آمده بودند در ایستاد و تصویر ناخوشایند و کج ومعوج و حقیقت ِ خیالات بدسگال و بیگانه پرستانه آنان را در پرتو دانش فلسفی و تاریخی و کوششهای پژوهشگرانه تاریخی خود به جامعه ایران نشان داد و بسیار گاهانه و خردمندانه آینهای در برابر کسانی گرفت که به نام قوم پرستی پان ترکی یا کیش زبان و لهجه یا با رجوع به نوستالژی سالها سیاه اشغال ایران بوسیله ارتش سرخ استالینی خوابهای آشفته برای این کشور کهنسال ما میدیدند و همچنان میبینند.
او که خود زاده آذربایجان بود و دانش فلسفیاش را در زمینه فلسفه هگل در دانشگاه سوربن فرانسه آموخته و به اخد دکترا نائل شده بود، همواره بر این جمله تاریخی فیلسوف بزرگ عصر روشنگری غرب هگل وفادارماند! آنجا که در کتاب تاریخ عقل گفته بود:
با امپراطوری ایران ما برای نخستین بار وارد تاریخ مستمر میشویم! «ایرانیان اولین ملت تاریخی در جهانند» (هگل عقل در تاریخ، ترجمۀ حمید عنایت، صفحۀ ۳۰۱).
او بر خلاف بسیاری از مدعیان فلسفه و علوم انسانی که زیر تأثیر مارکسیسم مبتذل فرمولهای کهنه شده تاریخ طبقاتی جهان را به جامعه ایران تسری میدادند و کودکانه در پی انطباق تراوشات بولشویسم لنینی و افکار توسعه طلبانه و ویرانگرانۀ شاگرد متجاوز کودنش استالین با فرهنگ و با جامعه ایران بودند، ارزش و اهمیت ایران و ایرانیت را دریافته بود و با آگاهی و ارادهای قابل تقدیر با دشمنان ایران درآویخت.
او بود که با شهامت در حکومت خمینیستها گفت: «آنچه در این وضعیت بی صاحب رها شده ایران است» (نقل به مضمون).
و نیز در برا عدهای از دلبستگان به ایدئولوژی ایران ستیز پان ترکی گفت:
«آنها ملغمهای از بی سوادی و حماقتاند!»
از این رو دشمنان فراوانی را در میان آنها که از هم از حمایت برخی نهادهای بدخواه حکومتی و هم از امکانان تبلیغاتی و مالی کشورهای بیگانه برخوردار بودند، با خود به سختی دشمن کرد.
او در برابر نابسامانی و وضعیت آشفته و تحقیر آمیز دانشگاههای ایران به ویژه در زمینه علوم انسانی صدای اعتراض برداشت و جمعی متوسط الأحوال متکّبر شبه چپ را که لباس استادی به تن کرده و زیر خیمه گاه فرمولهای دوران جنگ سرد (از نوع ضد امپریالیسم) گرد «سفرۀ مرگ بر آمریکای» حکومت آخوندی نان میخوردند و پز دانش و فلسفه و جامعه شناسی میدادند به اهل فهم و فرهنگ معرفی کرد و صد البته دشمنی آنها و یاوه پردازیهاشان را بر ضد خود نیز بر انگیخت.
در یک کلام او یک آذری زبان ایرانی بود که برای اعتلای این سرزمین تاریخی و برای دعوت جوانان به ایراندوستی در کلیت ایرانشهریاش کمر همت بست و نشان داد که آذر بایجان همچنان که در دورانهای پیش از مردان و زنان غیور میهن پرست خالی نبوده، هم اکنون نیز میتواند مدافعان راستین ایران را در دامان خود پرورش دهد.
یاد فیلسوف و اندیشمند ایران جواد طباطبایی جاودانه خواهد بود و همچنان جوانان برومندی یافت خواهند شد که کوششهای فکری او را پیگیری کنند وجای خالی او را برای ایستادگی و رسوا کردن در برابر دشمنان رنگارنگی که هستند و از اینسو و آنسو تقویت یا باز تولید میشوند، پر خواهند کرد!
کوچ این اندیشمند بزرگ وطن را به خانواده دوستان دوستداران، اهل فکر و فرهنگ و به مردم ایران تسلیت میگویم!
م. سحر
http://msahar.blogspot.com/
کودککُشی، مهران رفیعی