رقیه رضایی - اختصاصی ایران وایر
بیش از سه ماه از شروع حملات شیمیایی به مدارس دخترانه در ایران میگذرد. بنا بر گزارشهای رسمی تاکنون بیش از هزار دانشآموز دختر در ۱۵ استان ایران، با گازهایی که هنوز درباره چیستی و منشا آن اطلاعرسانی نشده، مسموم شدهاند.
«ایرانوایر» پیشتر در گزارشی از اهمال عمدی درباره شناختن منشا مسمومیتها از طریق عدم انجام آزمایش خون و ادرار دانشآموزان در بخشهای اورژانس بیمارستانهای مختلف ایران خبر داده بود؛ موضوعی که احتمال عمدی و سازمانیافته بودن این حملات را تقویت میکند.
ایرانوایر، حالا، به اطلاعاتی از سه بیمارستان در استان اردبیل و دو بیمارستان در شهر تهران دستیافته که نشان میدهد، نیروهای امنیتی در بخشهای اورژانس بیمارستانهای فوق که اسامی آنها بهدلایل امنیتی نزد ایرانوایر محفوظ است، تردد میکنند و با تهدید کودکان مسموم شده و فشار بر آنها برای سکوت، مانع اطلاعرسانی درباره این مسمومیتها میشوند. مستند دیگری بر این امر که این حملات به صورت نظاممند، علیه دختران دانشآموز که در ۵ ماه گذشته یکی از گروههای معترض موثر در ایران بودهاند، اعمال شده است.
«ایرانوایر» برای نوشتن این گزارش با دو دختر دبیرستانی در تهران و اردبیل با اجازه والدینشان و مادر یکی از دانشآموزان مسموم شده در تهران و همچنین یکی از اعضای کادر درمان یکی از بیمارستانهای اردبیل گفتگو کرده است.
نام تمامی این افراد بهدلایل امنیتی نزد ایرانوایر محفوظ است.
زنگ ورزش بود؛ اول صدای بمب آمد و بعد بوی سوختنی
«شین» (نام مستعار)، یک دانشآموز دوره متوسطه دوم از یکی از مدارس شهر اردبیل است. او و همکلاسیهایش روز چهارشنبه ۱۰اسفند ۱۴۰۱ در حیاط مدرسه مشغول بازی در زنگ ورزش بودند که صدای «بمب» میشنوند.
او در گفتگویی که به زبان «ترکی» انجام شده و توسط نویسنده این گزارش به فارسی ترجمه شده، به ایرانوایر میگوید: «اول فکر کردم صدای ترقه است. چهارشنبه سوری نزدیک است و از این صداها زیاد میآید. بعد از صدا ده دقیقه هم نگذشته بود که مدیر مدرسه آمد داخل حیاط، همهمان را سریع برد داخل و گفت که همه در و پنجرهها را ببندند.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
او ادامه میدهد: «همانموقع من احساس کردم حالم دارد بهم میخورد.»
شین در پاسخ به این سوال که بهجز شنیدن صدای انفجار و استشمام بوی سوختنی، آیا چیزی هم دیده است، میگوید: «خیر.»
حدودا ۲۰ دقیقه بعد از شنیده شدن صدای انفجار، مدیر و کادر مدرسه تک به تک سر کلاسها رفته و به بچهها میگویند که بیسر و صدا، مدرسه را ترک کنند. به گفته شین، هنوز حدود نیم ساعتی به وقت خوردن زنگ مدرسه و تعطیلی مانده بوده است: «معاون و مدیر آمدند سر کلاسها و گفتند که زنگ مدرسه را نمیزنیم ولی از کلاس در بیاید بی سر و صدا بروید خانه. به آمبولانس هم زنگ نزدند. با اینکه من و چند تا از دوستانم سرمان گیج میرفت، پاهایمان سست شده بود و حالت تهوع داشتیم.»
شین، بعد از خروج از مدرسه به خانه میرود ولی در خانه چون علائمش در حال بدتر شدن بوده و دچار «خوندماغ» میشود، با پدرش تماس میگیرد و به بیمارستانی در شهر اردبیل میرود.
در بدو ورود به اورژانس از ورود پدر او به داخل بیمارستان جلوگیری می کنند، موضوعی که مادر یکی از دختران مسموم شده در محله «نارمک» تهران نیز آن را تایید کرده است.
این مادر که فرزند او هم روز چهارشنبه ۱۰ اسفند مسموم شده به ایرانوایر میگوید: «جلوی در اورژانس بیمارستان ... پر از پلیس و مامور بود. والدین زیادی جلوی بیمارستان بودند. اصلا به ما اجازه ورود ندادند و فقط دخترم را بردند داخل.»
او ادامه میدهد: «جلوی بیمارستان پلیسها مدام ما را به آرامش دعوت میکردند. ولی جو خیلی پرتنش بود. مادرها نگران بودند. بعد یک لباس شخصی، از آن گندهها آمد و گفت اگر با رسانههای خارجی حرف بزنید، بچههایتان را از مدرسه اخراج میکنیم، خودتان را هم بیچاره میکنیم. گفت همه اطلاعاتتان داریم، فکر نکنید میتوانید قسر در بروید. علنا ما را تهدید میکردند. بچههایمان را مسموم کردهاند و حالا ما را تهدید میکنند.»
او نیز به نقل از دخترش به ایرانوایر میگوید: «اول صدای انفجار آمد و بعد بوی بد مثل تخممرغ گندیده. بعضی بچهها فرار کردند و پای چندتایشان هم پیچ خورده بود.»
دانشآموز دومی که در مدرسهاش در محله «تهرانسر» در غرب تهران مسموم شده نیز شنیدن صدای انفجاری شبیه به «بمب» را تایید کرده است.
پیشتر رسانههای داخل ایران نیز این موضوع را در گفتگو با دانشآموزان مسموم شده، مطرح کرده بودند. روزنامه «هممیهن» در گزارش روز هشتم اسفند خود، شنیدن صدای بمب را در مدرسه «احمدیه» بروجرد تایید کرده بود.
این دانشآموز دبیرستانی نیز میگوید که مدیر و معاون مدرسه سراسیمه و بدون خبر دادن به آمبولانس آنها را راهی خانه کردهاند؛ موضوعی که با توجه به تکرار آن دستکم در دو استان تهران و اردبیل و با توجه به انتشار ویدیوهایی از حضور آمبولانس در مقابل مدارس که توسط شهروندخبرنگاران پیشتر منتشر شده و این حملات را مستند کرده بود، احتمالا از سوی مقامات آموزش و پرورش به مدارس بخشنامه شده است.
او هم حدود یک ساعت پیش از تعطیلی مدرسه، به درخواست مسئولان مدرسه، با وجود اینکه علائمی شبیه دیگر دانشآموزان مسموم شده داشته، راهی خانه شده و از آنجا با کمک والدین خود به بیمارستانی در نزدیک محل زندگیاش در غرب تهران بستری شده است.
بنا به گفته این دختر نوجوان، ازدحام جلوی بیمارستان نشان میداده که دستکم در همان بازه زمانی، چندین مدرسه دیگر نیز در روز چهارشنبه ۱۰ اسفند در غرب تهران تحت حمله قرار گرفتهاند. او نیز به حضور گسترده پلیس و نیروهای لباس شخصی در مقابل درب اورژانس بیمارستان محل مراجعه خود شهادت میدهد: «پرستارها و دکترها، همه با ما همدردی میکردند. یکی از دکترها در حالیکه به آخوندها فحش میداد من و چند نفر دیگر را معاینه میکرد.»
با اینوجود، نه در تهران و نه در اردبیل، دستکم در مواردی که ایرانوایر اطلاعات آنها را بهدست آورده، از هیچیک از دانشآموزان مسموم شده، نمونه خون و ادرار گرفته نشده تا با بررسی آن سم بهکار رفته شناسایی شود.
ما پیشتر در این گزارش درباره عدم انجام درمانهای تشخیصی و اکتفای سیستم اورژانس تهران به درمان «حمایتی» که در علم پزشکی، به درمانی گفته میشود که بر رفع نشانه بیماری تمرکز میکند و به سبب شناسی نمیپردازد، صحبت کرده بودیم.
حالت آمادهباش بخش درمان در اردبیل و پارسآباد، پیش از وقوع حملات
علاوه بر عدم انجام تستهای تشخیصی که علنا برخلاف پروتکلهای پزشکی معمول در موارد مسمومیت در سیستم درمان ایران در حال اجراست، ایرانوایر در گفتگو با یکی از اعضای کادر درمان یکی از بیمارستانهای اردبیل به شواهدی دست یافته که نشان میدهد، سیستم درمان این شهر و شهر پارسآباد، ساعتها پیش از وقوع حملات شیمیایی در شهرهای مختلف این استان، به حالت «آمادهباش» درآمده بوده است.
این فرد مطلع به ایرانوایر میگوید: «از صبح زود چهارشنبه، به ما آمادهباش دادند. مثل اینکه خبر داشته باشند قرار است چه اتفاقی بیافتد. من از همکارانم در سه بیمارستان پارسآباد مغان هم شنیدهام که به آنها هم از صبح آمادهباش داده بودند.»
او ادامه میدهد: «در بیمارستان ما، از کادر درمان هرکس که شیفتش نبود را آنکال کشاندند بیمارستان. کسانیهم که شیفتشان بود، بعد از ساعت ۲ نگذاشتند بروند منزل. اورژانس ما قیامت بود. آن روز فقط در خود اردبیل شاید ۳۰ یا ۴۰ دانشآموز را آورده بودند بیمارستان ما. فقط از اصلاندوز، یک آمبولانس اتوبوسی پر از دختربچهها برده بودند به بیمارستانهای پارسآباد چون خود اصلاندوز بیمارستان ندارد. چند تا آمبولانس معمولی هم بوده.»
لباس شخصیها راحت بین ما میچرخیدند و تهدید میکردند
«شین»، دختر دانشآموز اردبیلی که با ایرانوایر گفتگو کرده، میگوید که در بازه چند ساعتی که در بخش اورژانس بیمارستانی در اردبیل بستری و تحت درمان بوده، به وضوح لباس شخصیها را میدیده که بین دانشآموزان تردد میکردند و بالای سر بعضیهایشان ایستاده و با آنها حرف میزدند. او میگوید که دانشآموزان توسط این افراد تهدید شدهاند.
او در پاسخ به این سوال ایرانوایر که از کجا میداند آنها لباس شخصی بودهاند و نه والدین یا نزدیکان این بچهها، میگوید: «از تیپشان معلوم بود. بعد هم هیچکدام از مادر و پدرها را نمیگذاشتند بیایند داخل. بالای سر من کسی نیامد ولی بچهها میگفتند که آنها را تهدید کردهاند که قضیه نباید پخش شود.»
حضور ماموران در داخل بیمارستانی در شرق تهران را نیز مادری که فرزندش مسموم شده نیز تایید کرده است. او به ایرانوایر گفته که بیرون بیمارستان پر از پلیس بوده و داخل بیمارستان پر از «مامور» که راحت در اورژانس رفت و آمد میکردهاند. در ادبیات رایج در ایران، «مامور» به نیروهای لباس شخصی وابسته به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، از جمله وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران گفته میشود.
پیشتر، «احمد وحیدی»، وزیر کشور جمهوری اسلامی، حملات شیمیایی به دختران دانشآموز را «توطئه» خوانده و رسانهها را به «هراسافکنی» متهم کرده بود.
«ابراهیم رئیسی»، رئیس جمهوری اسلامی نیز روز جمعه ۱۲ اسفند در سخنرانی خود در سفر به استان فارس، این حملات را «جنگ ترکیبی» خوانده و گفت که دشمن «به دنبال ایجاد ناامیدی در میان مردم بود و به تازگی در جنگ رسانهای به دنبال ایجاد استرس و دلهره میان دانش آموزان و والدین هستند تا آشوب شکل بگیرد.»
نامه ۹۰ امضایی و کینهورزی ناتمام خامنه ای