Tuesday, Mar 7, 2023

صفحه نخست » انتخاب‌های جمهوری اسلامی، جنگ، بمب یا فروپاشی

به‌دنبال انتشار نکاتی از اسناد محرمانه پنتاگون در پایگاه خبری «اینترسپت»، مشخص شد که ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ طرح حمله نظامی به ایران را بررسی و طی سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، برای آن بودجه عملیاتی تامین کرده بود. غالب منابعی که این خبر را به فارسی منتشر کرده‌اند، عنوان طرح «Support Sentry» را معادل «نگهبان پشتیبانی» ذکر کرده‌اند. البته این اصطلاح معادل فارسی دقیقی نیست، ولی به هر حال این طرح نوعی طرح جایگزین بوده که توسل به جنگ را درصورت نتیجه‌ ندادن سایر اقدام‌ها بررسی و تجویز می‌کرده است. می‌توان گفت این طرح هنوز هم وجود دارد و می‌تواند تحت شرایطی قابلیت اجرا پیدا کند.

گرچه منابع متعددی بنا به جایگاه و نگرش خود گزارش «اینترسپت» را به دلخواه تعبیر کرده‌اند، ولی در واقع امر، موضع «اینترسپت» تایید برنامه آغاز جنگ با ایران نیست، بلکه نوعی هشدار است برای اینکه چنین برنامه تدوین‌شده‌ای وجود دارد که از نظر بودجه نیز بررسی شده است و می‌تواند تحت شرایطی اجرایی شود. «اینترسپت» از منظر منافع ملی آمریکا به قضیه نگاه می‌کند و این احتمال را منتفی نمی‌بیند که جنگ با ایران به‌صورت بالقوه در لابه‌لای پرونده‌های پنتاگون منتظر لحظه مناسب است.

معمولا مولفه‌ها و انگیزه‌های متعددی درمورد جنگ احتمالی با ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد. اول، اینکه آیا ایالات متحده از نظر دیپلماتیک چیزی از دست خواهد داد؟ از منظر تئوری تنها قضیه برجام هست که هنوز بین ایالات متحده، جمهوری اسلامی و چند کشور دیگر وجود دارد، ولی از روز ورود دولت ابراهیم رئیسی به عرصه بازی سیاسی ایران، روزبه‌روز بیجان‌تر شده، به‌نحوی که می‌توان گفت عملا برجام یک توافق مرده است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

با امضا نشدن احیای برجام، دولت فعلی ایالات متحده هیچ امتیازی را از دست نمی‌دهد و حتی ممکن است دفن برجام، به‌عنوان یک توافق مرده، برای دولت بایدن امتیاز مثبتی هم باشد. یعنی اگر تا همین چند وقت پیش آمریکا می‌خواست که جمهوری اسلامی به برجام برگردد و حاضر بود امتیازهایی هم به ایران بدهد، اکنون دیگر آن شرایط وجود ندارد و سیاستمداران آمریکایی به‌طور دائم و علنی از آن به‌عنوان توافقی که «مطرح نیست» صحبت می‌کنند.

به عبارت دیگر، توافق برجام خود به عوامل بسیار دیگری گره خورده است که در یک سوی آن نارضایتی عمیق و حرکت انقلابی مردم ایران در داخل و حمایت اپوزیسیون از خارج قرار گرفته است و در سوی دیگر، همسویی جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین با روسیه، نقش مخرب حمایت از گروه‌های نیابتی در نقاط بسیار حساس منطقه خاورمیانه، و به خطر افتادن امنیت اسرائیل به عنوان برایند کل قضیه قرار دارد. در مقطع ۲۰۱۸-۲۰۱۹ که شخص ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود و پس از آن در شکل‌گیری طرح «نگهبان پشتیبانی» و تخصیص بودجه برای آن طرح، مهم‌ترین انگیزه، امنیت اسرائیل و رابطه ترامپ با نتانیاهو بود که حتی تا به امروز موافقان و مخالفان خود را در سیاست و حکومت ایالات متحده آمریکا حفظ کرده است.

از نقطه‌نظر «اینترسپت» با توجه به اینکه منابع پنتاگون نامحدود نیست، این واقعیت که تلاش‌هایی برای تهیه چنین سندی انجام شده، به این معنی است که برنامه‌ریزان نظامی ایالات متحده خطر درگیری با ایران را به‌اندازه کافی و قابل توجه ارزیابی می‌کنند. امروز هم جمهوری اسلامی ایران و هم دولت بنیامین نتانیاهو، در داخل با وضعیتی مواجه‌اند که پررنگ‌کردن یک تهدید خارجی می‌تواند آن وضعیت را تا حدودی مهار کند و یا نارضایتی داخلی را به‌طور موقت دربرابر سایه یک جنگ خارجی فروبنشاند.

به‌دنبال انتشار نکاتی از اسناد محرمانه پنتاگون در پایگاه خبری «اینترسپت»، مشخص شد که ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ طرح حمله نظامی به ایران را بررسی و طی سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، برای آن بودجه عملیاتی تامین کرده بود. غالب منابعی که این خبر را به فارسی منتشر کرده‌اند، عنوان طرح «Support Sentry» را معادل «نگهبان پشتیبانی» ذکر کرده‌اند. البته این اصطلاح معادل فارسی دقیقی نیست، ولی به هر حال این طرح نوعی طرح جایگزین بوده که توسل به جنگ را درصورت نتیجه‌ ندادن سایر اقدام‌ها بررسی و تجویز می‌کرده است. می‌توان گفت این طرح هنوز هم وجود دارد و می‌تواند تحت شرایطی قابلیت اجرا پیدا کند.

گرچه منابع متعددی بنا به جایگاه و نگرش خود گزارش «اینترسپت» را به دلخواه تعبیر کرده‌اند، ولی در واقع امر، موضع «اینترسپت» تایید برنامه آغاز جنگ با ایران نیست، بلکه نوعی هشدار است برای اینکه چنین برنامه تدوین‌شده‌ای وجود دارد که از نظر بودجه نیز بررسی شده است و می‌تواند تحت شرایطی اجرایی شود. «اینترسپت» از منظر منافع ملی آمریکا به قضیه نگاه می‌کند و این احتمال را منتفی نمی‌بیند که جنگ با ایران به‌صورت بالقوه در لابه‌لای پرونده‌های پنتاگون منتظر لحظه مناسب است.

معمولا مولفه‌ها و انگیزه‌های متعددی درمورد جنگ احتمالی با ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد. اول، اینکه آیا ایالات متحده از نظر دیپلماتیک چیزی از دست خواهد داد؟ از منظر تئوری تنها قضیه برجام هست که هنوز بین ایالات متحده، جمهوری اسلامی و چند کشور دیگر وجود دارد، ولی از روز ورود دولت ابراهیم رئیسی به عرصه بازی سیاسی ایران، روزبه‌روز بیجان‌تر شده، به‌نحوی که می‌توان گفت عملا برجام یک توافق مرده است.

با امضا نشدن احیای برجام، دولت فعلی ایالات متحده هیچ امتیازی را از دست نمی‌دهد و حتی ممکن است دفن برجام، به‌عنوان یک توافق مرده، برای دولت بایدن امتیاز مثبتی هم باشد. یعنی اگر تا همین چند وقت پیش آمریکا می‌خواست که جمهوری اسلامی به برجام برگردد و حاضر بود امتیازهایی هم به ایران بدهد، اکنون دیگر آن شرایط وجود ندارد و سیاستمداران آمریکایی به‌طور دائم و علنی از آن به‌عنوان توافقی که «مطرح نیست» صحبت می‌کنند.

به عبارت دیگر، توافق برجام خود به عوامل بسیار دیگری گره خورده است که در یک سوی آن نارضایتی عمیق و حرکت انقلابی مردم ایران در داخل و حمایت اپوزیسیون از خارج قرار گرفته است و در سوی دیگر، همسویی جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین با روسیه، نقش مخرب حمایت از گروه‌های نیابتی در نقاط بسیار حساس منطقه خاورمیانه، و به خطر افتادن امنیت اسرائیل به عنوان برایند کل قضیه قرار دارد. در مقطع ۲۰۱۸-۲۰۱۹ که شخص ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود و پس از آن در شکل‌گیری طرح «نگهبان پشتیبانی» و تخصیص بودجه برای آن طرح، مهم‌ترین انگیزه، امنیت اسرائیل و رابطه ترامپ با نتانیاهو بود که حتی تا به امروز موافقان و مخالفان خود را در سیاست و حکومت ایالات متحده آمریکا حفظ کرده است.

از نقطه‌نظر «اینترسپت» با توجه به اینکه منابع پنتاگون نامحدود نیست، این واقعیت که تلاش‌هایی برای تهیه چنین سندی انجام شده، به این معنی است که برنامه‌ریزان نظامی ایالات متحده خطر درگیری با ایران را به‌اندازه کافی و قابل توجه ارزیابی می‌کنند. امروز هم جمهوری اسلامی ایران و هم دولت بنیامین نتانیاهو، در داخل با وضعیتی مواجه‌اند که پررنگ‌کردن یک تهدید خارجی می‌تواند آن وضعیت را تا حدودی مهار کند و یا نارضایتی داخلی را به‌طور موقت دربرابر سایه یک جنگ خارجی فروبنشاند.

با توجه به جمیع جهات، به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی با نوعی انسداد علاج‌ناشدنی مواجه است. روزبه‌روز مشروعیت حکومت در داخل از دست می‌رود و هر گامی که حکومت برای کنترل شرایط داخلی و سرکوب جنبش انقلابی برمی‌دارد، تاثیر معکوس دارد و متوسل‌شدنش به ابزارهای سرکوب جدید، مشروعیت رژیم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

توافق برجام در مراحل احتضار نهایی است و با توجه به وجود گرایش تولید بمب، این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی حتی از پیمان منع گسترش اتمی هم خارج شود تا بدون هیچ‌گونه تعهد بین‌المللی مانند کره شمالی به تولید بمب بپردازد. به این ترتیب است که رژیم به‌دلیل اینکه نمی‌تواند منازعه با نظام بین‌الملل را حل‌وفصل کند، عملا وارد نوعی دور باطل می‌شود. ناتوان از اداره مطلوب و حاکمیت مورد پذیرش اکثریت جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، ناتوان از برقراری توازن در سیاست خارجی، این تصور تقویت می‌شود که تولید بمب اتمی تنها راه بازدارنده است! و ناگفته پیدا است که منطقه و جهان این حرکت را برنخواهد تابید و درنتیجه، جنگ اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. سوال اصلی این است که آیا جنگ می‌تواند به تحقق جنبش زن، زندگی، آزادی کمک کند یا اینکه جمهوری اسلامی ترجیح خواهد داد با نابودی خود آرمان آزادی و دموکراسی را هم با خود نابود کند؟



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy