تا چه اندازه میتوان به صحت سند ۴۰ صفحهای نشست سرداران سپاه و خامنهای اعتمادکرد؟ چه اهدافی برای القاءبه اذهان عمومی در این سند وجود دارد؟
طبیعی است که هیچ تحلیل گرواقعی نمیتواند مبنای ارزیابی خود را بر انتشاریک سند بی نام و نشان و بدون فایل صوتی و... بگذارد. این که مثلا کسی با خواندن آن از میزان «شجاعت عجیب و نامتظره» سپاهیان به لحاظ سخنان صریحشان در محضرخامنهای یکه بخورد*، جز این است که پیشاپیش صحت یا کمابیش صحت آن را پذیرفته است است؟. ولی آیا شایسته نیست قبل از آن که از شجاعت سپاهیان یکه بخوریم، از «خونسردی و «تحمل» و منش «دموکراتیک» خامنهای و در اصل از «شجاعتی» یکه بخوریم که در اصل با تشکیل چنین نشستی که در آن سردارانش کل سیاستهای وی را به هوا بفرستند و اتوریتهاش را درهم بشکنند موافقت کرده است، بدون آن که آبی از آب تکان بخورد و مثلا سرداری بازخواست یا غزل و بازنشسه شود!
نباید فراموش کنیم که قبل ازهرچیز این نوع سندنویسی پیشاپیش بر باورپذیری مخاطب و افکارعمومی نسبت به اهدافی که در پی جاانداختن آن هستند، ازجمله نارضایتی نیروهای سرکوبگر از اوضاع حساب بازکردهاند که البته آنها را لیست کرده و رندانه یک به یک از خلال و لابلای سخنانشان القاء میکنند. هدف هم بطورکلی تأثیرگذاشتن بر اذهان عمومی است. و این همان دامی است که یک سند را قبل از آن که حول صحت و سقم آن صحت بشود و موردنقد و پرسش قرارگیرد، مقبول و مورداستنادقرار میدهد. و طبیعی است که سندی که هیچ منبعی ندارد حتی یک هکرشناخته شده یا کسانی که بطورضمنی مسئولیت آن را بپذیرند وجود ندارند که بخواهند به کسی در موردصحت و سقم آن پاسخی بدهند.
بنظر از آنجا که سند به دنبال القاء ارزیابیهای مشخص وهدفمند در اذهان مخاطبان و جامعه و کنشگران داخلی و خارجی است، و دراین زمینه برخی اطلاعات ظاهرا مشخص و جلب توجه کننده هم میدهد (پرتاب اخبار و گزارشی که صحت و سقمش بالکل نامعلوم است) و برای آنها تاکنون هیچ منبع تأییدکنندهای وجودنداشته است، پس منطقی است که باید قبل از مبناقرارگرفتن و قابل اتکاء بودن موردبررسی و احیانا راستیآزمائی قرارگیرد:
در همین رابطه نگاهی به سند نکات و پرسشهایی را مطرح میکند که به مددآنها سند قابل بررسی و نقد و سنجشگری میشود، که البته با قضاوت قطعی از حیث درست یا جعلی بودن صددرصد متمایزهست. چرا که راست و دروغ در آن مخلوط شدهاند:
۱- ارائه تصویری کاذب از رابطه باصطلاح دموکراتیک بین رهبری و تحت امرش، بهعنوان فرمانده مطاع و مقدس و سرداران سپاه به عنوان مطیعان و امربرانی که اینک به انتقاد و افشاء نشستهاند. چنین نسبتی با حقیقت فاصله داشته و بهنظر بعید و پرسش برانگیزاست و با رفتار و سلوک نخوتآمیز تاکنون خامنهای هم تطابق ندارد. مثلا دیدیم که خامنهای برطبق فایلهای صوتی قبلا افشاشده با اندکی احساس نگرانی نسبت به تزلزل فرمانده قبلی نیروهای انتظامی، سرداراشتری، در پی قتل و خیرش مهسا امینی که فشارسنگینی را متوجه این نیرو کرده بود، از باب همان رویکرداتوریته محور تصمیم به برکناری او و آوردن سردارجنایت پیشه دیگری بنام رادان کرد. این که مثلا دعوا روی ساعت مچی را، نه این که این جورچیزها وجودندارند بلکه از باب طرحانها در نزد فرمانده و رهبرخود، آنهم در نشست دوساعتهای که پس از سالها صورت گرفته است قدری مصنوعی بنظر میرسد. از این جورموارد در سند زیادهست. مثلا حتی میخوانیم که به لباس شخصیها که بشدت منفورند و یا به سخنان وزیراطلاعات هم که از رکنهای مهم سرکوب هست گیرمی دهند.
۲-تشکیل یک جلسه باز درونی بین مهم ترین سرداران و مسئولان و مقامات سرکوب که در آن حمله و افشاء همدیگر و حتی انتقاد به سیاستها و تصمیمات رهبری و غیره شاملش هست عملا به معنی سازماندهی اگر نه تشویق به شورش که ریزش اتوریته فرماندهی و دامن زدن به درگیریهای درونی در بالاترین سطح است. مثل افشاء شمعخانی و متقابلا از سوی وی نسبت به منتقدان و حتی افشای کنترل هزاران آقازاده و فعالیتهای اقتصادی و غیره اقتصادی این سرداران... توسط این نهاد و یا اعتراض به پایش و کنترلها نیروها توسط حفاظتیها... در واقع هیچ حوزهای در امن نیست.
تا روشن شدن چگونگی انتشار و درجه صحت و سقم آن، باید دید این سند بدنبال القاء چه ذهنیت هایی هست:
۳- این که رژیم عملا بقائش به مویی بنداست: صفوف سپاه که میدانیم رکن و گارد اصلی و نگهدارنده نظام هست اما کاملا متزلزل بنظر میرسد بطوریکه تا تدارک و اقدام برای به توپ بستن بیت رهبری توسط همانها که وظیفه حفاظت ازوی را به عهده دارند و یا تهدید شلیک به دیگر هدفها در تهران و یا مصادره آذوقه پادگان و پخش آن در میان مردم (رابین هودبازی توسط سپاه) هم پیش میرود. زمانی احمدی نژاد، نظرکرده پیشین رهبری و سپاه میگفت تا فتح قله، پیروزی مدیریت جهادی برجهان، فقط به یک یاعلی مدددیگرنیاز هست! ظاهرا حالا حتی نصفت و نیمه یک یاعلی مددهم کافی است!..
۴- وحتی مهم تر از محور۳ القاء مردمی بودن سپاه (و البته ارتش و نیز القاءشکاف بین آندو). البته منظور نه کلی گوئی حول این نوع مسائل که طبعا جدا از شدت و ضعفشان وجود دارند و برای کسی تردیدی پیرامون آنها نیست. اما مساله اصلی نه آن کلیگوئیها که از قضا اهداف مندرج در سندسازی سعی میکند خود را سوارآنها کرده و باورپذیربکند، بلکه آن تصاویرمشخصی است که یک سند بدنبال تزریق آن به اذهان عمومی و مخاطبان موردنظر است. مثلا گفته میشود بیش از ۵۰٪ و ۶۰٪ ریزش وجود دارد و مثلا آذوقه پادگانها را بین فقرا پخش میکنند... در صفوف سپاه چنان کسانی وجود دارند که میتوانند بیت رهبری را به توپ به بندند و... انسان هاج وواج میماند که براستی رژیم با تکیه به چه نهاد و کدام نیروهای غیبی حکومت میکند؟! در حالی که میدانیم ساختارسپاه و بسیج و مقامات بالای آن در مقام اولیگارشهای اقتصادی و نظامی و امنیتی، سازمان دهندگان اصلی سرکوب هستند که مردم هم در تجربه خویش به خوبی به آن پیبرده و از آنها به نام بسیجی سپاهی داعش ما شمائی نام میبرند. در این جورالقاءهای دروغین هم سپاه برای تصویرسازی بهینه که خودنهادسپاه بشدت منفورشده بیش از همه در آن ذی نفعاند. این که سپاه بدنبال تطهیرخود هست میتواند فرضیهها و دلایل مختلفی داشته باشد که از جمله انطباق با نوعی عقب نشینیهای مهندسی شده و باصطلاح نرمشهای در سیاست خارجی و منطقهای و... در ترکیبی از تهاجم و تدافع.... در شرایط انزوا و بحران و اشتباع جامعه از نارضایتی و بحرانها... خطر خیزشهای بعدی و یا مثلا آماده شدن برای دوره پساخامنهای و نظایر آن میتوانند مطرح باشند، و نیرالبته در آنسو هم از جهاتی و به درجاتی گرایشهای در اپوزیسیون راست وجود دارند که برروی سپاه و بسیج و ارتش برای حفظ امنیت گذار به دوره پسارژیم و باصطلاح انتقال قدرت سرمایه گذاری کرده و شرط بندی میکند! و یا بدنبال ریختن بنزین به شعلههای خیزش و غیره
۵- انتقاد نسبت به فرزندخامنه و یکی از جایگزینهای محتمل وی یعنی مجتبی خامنهای با توجه به سوخته شدن رئیسی، در مداخله و جابجاکردن سرداران و یا متقابلا حمایت از وی توسط برخی سردارانی والامقامی چون سردارنجات و یا مسؤل فضاهوا و.. یا انتقاد نسبت به قائل شدن امتیازویژه مالی و غیره برای سپاه قدس، حتی حملات تند به رئیسی که مضحکه افکارعمومی شده یعنی به یعنی کارگزار و برگماشته اخص خامنهای برای کنترل اداره کشور، لقمهای که در گلویش گیرکرده و زیرسوال بردن پروژه سیاسی خامنهای در دوره حساس پساانتقال و تحقق پروژه کام دوم، نشاندهنده حملات مستقیم به خودخامنهای و سیاستهای وی است که این چنین راحت بیان میشوند و آب هم از آب تکان نمیخورد. آنهم با ذکر اسامی سرداران منتقد و ضبط سخنان آنها و ادعای صحبت بدون واهمه و سانسوتوسط آنها..... بنظرم حداقل بخشا داستانسرائی بنظرمی رسند (بازهم منظور، نه نبوداصل این گونه انتقادها و تنشها و درجاتی، بلکه بیرون ریختن آنها به این شدت و شکل فورانی و سوپردموکراتیک و اتوریته شکنانه!). اینها را حتی با استناد به کلیگوئیهای چون پی آمدهای خیزش انقلابی هم نمیتوان تبیین و راست و ریس کرد. در واقع حفظ و حراست اتوریته در نهادهای سرکوب و نظامی قواعدآهنین خود را دارد. و کمترین عکس العمل به این سطح از انتقادهای مستقیم در نزدرهبری و به کنایه علیه خود وی، برکناری این نوع سرداران هست (حتی در کشوری مثل آمریکا هم رابطه ارتش و دیگر مقامات سیاسی مثلا رئیس جمهوربه این شکل تحمل نمیشود و منجر به کنارگذاشتن میشود). به هرال ایکاش واقعیت میداشتند و داشته باشند.... اما نیاز به خوشبینی زیاده از حد دارد
۶- جالب است در این گزارش هرجا مساله کُردها مطرح میشود، برخلاف مثلا جوانان و برخی حوزههای دیگر.. عموما منفی است و حاکی از وطن فروشی، خیانت، سربریدن و گذاشتن توی گونی و ارسال آن... است که بنظر میرسد نشان دهنده آن است که سند بهدنبال ایجادبدبینی نسبت به آنهادر صفوف جنبش است با توجه به نقش مهم کردستان و تاحدی سازمانهای کرد در خیرش زن زندگی آزادی و مهسا همچون اسم رمزآن.
۷- هرجا که سند خواسته است به گزارش خود پیازداغ اضافه کند، دیگر شورش را در آورده! و از جعل کردن هم ابائی ندارد. چطورممکن است بفرض وقوع تهدیدی بی سابقه در کل حیات جمهوری اسلامی چون هدف گرفتن بیت خامنهای اولا گوشه هایی از آن تا کنون به نحوی از آنحا انتشارنیافته باشد آنهم با دستگیری سپاهیان همدست و دخیل دراین باصطلاح توطئه، و ثانیا مسالهای چنین حساس به شکل عجیبی در لابلای یک گفتگو و مجادله مطرح شود: چنان که سردار راوی آن میگوید وقتی این حرفها و انتقاهای مطرح شده را شنیده است به یاداین واقعه افتاده!... نحوه طرح و واکنش توأم با سکوت دیگران نسبت به آن در کل سند چندان طبیعی بنظر نمیرسد...
بطورکلی مواردزیادی از طرح ناشیانه و برخا مصنوعی این گونه مسائل وجوددارند البته با اهمیت بالنسبه کمتری نسبت به تهدید به بیت رهبری وجوددارند که پرداختن به آنها این نوشته را مطول میکند، ولی نحوه طرحشان و بیان آنها در حقیقت سرریزشدن آنها در یک نشست دوساعته۵۰ -۶۰ نفره از اوضاع امنیتی و گزارش از نیروهای سپاه که قاعدتا باید تدارک یافته باشد، چندان طبیعی بنظر نمیرسد. بازهم تاکید میکنم که غرض قضاوت قطعی ونهائی در صحت و سقم و کم و کیف آن نیست. بطورکلی شاید نتوان آن را پیشاپیش به طورصددرصد تصدیق یا حتی تکذیب قطعی کرد. مهم آن است که تا آنجا که به فاکتهای مشخص برمی گردد و نه الزاما کلی گوئیها، تا اطلاع ثانوی با استنادبهآنها در تحلیل توازن قوا و ایجادشبهه در اذهان عمومی حذر کرد. حداکثر میتوان گفت که اگر سند واقعی هم وجودداشته باشد، این گزارش به احتمال زیاد دستکاری شده و با هدف ایجادذهنیتهای خاصی است و به عنوان بخشی از شگردهای تکنیک دستکاری ذهنها که نیازمندتردید در اصل سند و برخوردانتقادی با آن است...
بطورخلاصه:
در مواجهه با چنین سندی بیش ازهمه دو فرضیه مطرح هستند:
فرضیه نخست توسط خودسپاه و سرویسهای امنیتی و گمنام برای تصویرسازی چهره منتقد از سپاه نشبت به وضعیت و یا سرکوب مردم و نیز در شرایط نیزخطر سرریزشدن بحرانهای انباشته شده است، بویژه آن که تمرکزش علاوه برکلیت سپاه در چهره سازی از ساختار و ردههای فوقانی سپاه هست. درحالی که میدانیم سپاه در نزدقاطبه مردم و افکارعمومی بشدت منفور و قاتل بی رحم و سرکوبگراست. نحوه واکنش رژیم به این سند تاکنون نیز مثل همان سناریو و شگرد مسموم کردنها دانش آموزان و با هدف هراس افکنی، به گونهای ضمنی و ضعیف است...
فرضیه دوم و ضعیف تر میتواند توسط بخشهای از اپوزیسیون و مخالفان غیرمسئول و از لشکرسازندگان فیک نیوزها و... باشد با هدف القاء سرنگونی قریب الوقوع رژیم به ذهنیت عمومی. چنانکه در این مدت دیدهایم در تبلیغاتشان به شکل غیرمنطقی و یک جانبه بهآن اصرارداشتهاند، که بله اگر که یک یا علی مددگفته شود همه چیز تمام میشود.
و البته تاآنجا که به کنشگران مسئول و میدانی جنبش و مدافعان آن در خارج مربوط میشود بدیهی است که آنها ضرورتا ارزیابیهای واقعی و تاکتیکهای خود را از واقعیتهای عینی و رفتارعملی نیروهای سرکوب و توازن قوا استنتاج میکنند و نه با تکیه به اهداف صنعت رسانهای و با خنثی کردن ترفندها و ایجادذهنیتهای کاذب توسط دشمن و برافروختن امیدهای کاذبی که خود موجب ناامیدیهای بعدی میشود. گرچه در این رابطه هرگاه اسنادموثق و قابل اعتمادی هم بدست آید، و توسط نیروهای مردمی درز داده شود، درجای خود میتوانند موردبهره برداریهای اصولی قرارگیرند.
تقی روزبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افشاء جلسه سپاه و رهبری.... نوشته علی افشاری
*- http://iranglobal.info/node/186760