هدف جمهوری مطلقه غارتگر، ماندن بر اریکه قدرت به هر قیمتی است.
به نظر می رسد که بسیاری از سیاسیون چه در داخل و در چه خارج از کشور روحانیت و آخوند را هنوز درست نشناخته اند. وقتی آقای خمینی می گوید: برای حفظ حکومت می شود و باید جاسوسی کرد، دروغ گفت، شراب خورد و حفظ حکومت اوجب واجبات است. تجربه طولانی تاریخی و تجربه شخصی بیش ازپنجاه سال از شناخت و ارتباط با طرز تفکر، منابع در دست و عملکرد روحانیت حکایت از این دارد که حکومت مطلقه غارتگر روحانیت برای بقا و ماندن بر اریکه قدرت دست به هر عملی که شما حتی نتوانید آن را تصور کنید می زند. زیرا در عمل جز به در دست داشتن قدرت به هر قیمتی به هیچ چیز دیگری اعتقاد و ایمان ندارد. اگر برای ماندن لازم باشد هر عملی نه تنها مباح بلکه واجب می شود:
اگر برای ماندن لازم باشد هزاران نفر را به مسلخ کشیده شوند،
اگر برای ماندن لازم باشد همه بیغوله ها زندان شود
اگر برای ماندن لازم باشد به زنان و دختران کشور تجاوز شود
اگر برای ماندن لازم باشد که بی حجابی آزاد شوند
اگر برای ماندن لازم باشد که حتی عریان شدن زنان هم آزاد باشد
اگر برای ماندن لازم باشد که مشروب فروشی و کاباره ها دایر شود
اگر برای ماندن لازم باشد که روسپی خانه ها تحت عناوین مختلف آزاد شود.
اگر برای ماندن لازم باشد که هست و نیست کشور غارت شود
اگر برای ماندن لازم باشد که بخشی از کشور جدا و یا به فروش رود
اگر برای ماندن لازم باشد از آقای خمینی هم خمینی زدایی بشود، می شود
اگر برای ماندن لازم باشد که با آمریکا که هیچ با اسرائیل هم رابطه بر قرار کند، می کند.
و اگر برای ماندن لازم باشد....
همه اعمال فوق و آنچه که نیامده است، اگر برای ماندن و بقا ضرورت پیدا کرد، شک نداشته باشید که مباح خواهد شد و انجام خواهد گرفت. ممکن است برای بعضی ها این سئوال مطرح شود که چگونه ممکن است که اینگونه اعمال به دست روحانیت حاکم انجام شود؟ اولاً بخش مهمی از آنچه در بالا امده است در اشلی کم و زیاد در طول این چهل و اندی سال انجام گرفته است و ثانیا روحانیت در زرادخانه فقهی که بنام خدا و رسول و ائمه در دست دارد همه چیز یافت می شود و حتی اگر هم یافت نشد، هر عملی را که برای حفظ حکومت ضرورت پیدا کند، آن را با یک قال الصادق و یا قال الباقر و یا قال فلان و بهمان آن را می سازد و یا بنا بر شرایطی هر عملی را می تواند برای مردم مباح و یا بنا بر شرایط دیگرهمان راحرام سازد. همچنانکه تا به حال هر جا که نیاز داشته اند دست به جعل و تحریف حدیث و تاریخ و حلال و حرام فلان و بهمان چیز زده شده است.
از یکطرف جنبش « زن زندگی آزادی» که پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد در۲۵ شهریور در تهران در روز خاکسپاری این دختر کردستان ایران در۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در آرامگاهش در سقز شعار « زن زندگی آزادی» سر داده شده وبه مانند سنگی رها شده در اقیانوس پر آتش و متلاطم کشور موجها از پی هم آفرید و در کمتر از چند ساعت در خیابانها و صحن دانشگاههای ایران طنین انداز شد و به سرعت به علامت رمز جنبش تبدیل گشت، زنگ خطر جدی برای بقای رژیم را به صدا در آورد. از طرف دیگر قریب سه ماهی که از این جنبش می گذشت «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در۱۶ آذر 1401 ( 7 دسامبر 2022) در یک سفر رسمی وارد عربستان سعودی شد. با مقامات سعودی در زمینه های مختلف گفت وگو کرد. بیش از ۳۰ توافقنامه مهم با سران سعودی در زمینه های مختلف به امضا رسید، افزون بر این«شی جین پینگ» در«اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چین» و «اجلاس سران کشورهای عربی و چین» همراه باپادشاه و ولیعهد عربستان سعودی شرکت کرد. بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس در باره مناقشه ارضی امارات متحده عربی و ایران، صادر شد. چین تنها قدرتی که رژیم به آن تکیه داشت این بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس در باره مناقشه ارضی امارات متحده عربی و ایران، اگر چه چینی ها آن را به حفظ توازن دیپلماتیک و قوا در منطقه خلیج فارس تعبیر کردند. اما در بین سران نظام به نوعی حمایت از مواضع عربستان و امارات متحد عربی تلقی و تفسیر شد و بدون اظهار نظر جدی، رژیم ایران از جانب چینی ها هم احساس خطر کرد.
در تظاهرات وسیع مردم در کشورهای غربی در پشتیبانی از جنبش « زن زندگی آزادی»، و گسیل سلطنت طلبان با انواع و اقسام چماق و سوار موج بر خاسته از پشتیبانی« زن زندگی آزادی» شدن جهت تسخیر و تصاحب آن و با ضرب چوب و چماق هم در تظاهرات لندن، کلن، بروکسل و ... و با انواع و اقسام فشار صدای دیگران را خاموش کردن و با طبل و دهل بلند شدن بنرها (Banners) و تابلوهای صدای سلطنت طلبان و سلطنت طلبی و با انواع و اقسام فشار صدای دیگران را خاموش کردن و ظاهر شدن پرویز ثابتی شکنجه گر ساواک که بعد از خروج از کشور حد اقل از بسیاری از چشمها مخفی بود، در کنار آقای رضا پهلوی، از وی با سلام و صلوات رونمائی شد. و با سر دادن شعارهایی نظیر: شاه، شاه جاوید شاه // ایران فقط رضا شاه یا رهبر ما پهلویه // هرگه نگه اجنبیه
در فضای آماده جنبش « زن زندگی آزادی» و با حمایت و پشتیبانی سران کشورهای غربی و فضای ساخته و یا ساخته شده توسط سران چند گروه فشار به رهبری آقای رضا پهلوی و دعوت آقای رضا پهلوی به این کاخ و آن کاخ و این مجلس و آن مجلس کشورهای غربی و او هم سپاس و تشکر از آنها که برای اولین بار با آلترناتیو و رهبری دوران گذار از جمهوری اسلامی گفتگو می کنند، چنین اعمال حد اقل نابخردانه ای، هم در بین مردم در داخل کشور اثر منفی خود را بر جای گذاشت و هم حکومت مطلقه غارتگر را بیش از پیش حساس و نگران کرد. در چنین فضایی که چین از قبل خود را آماده کرده بود وارد عمل شد. و نقش خود را در حل اختلاف بین عربستان و ایران و کشورهای خلیج فارس ایفا کرد. گفتوگوها بین جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در پکن به سرانجام رسید و جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند.» و بیانیه سهجانبه ایران، عربستان و چین در این رابطه انتشار پیدا کرد. و این توافق با کمی احتیاط توسط همه کشورهای غربی و شبهنظامیان حوثی عادیسازی روابط ایران و عربستان برای بازگشت امنیت به منطقه و حتی اسرئیل به فال نیک گرفته شد.
پس برقراری رابطه با عربستان و عمارات و بحرین و... را باید در رابطه با بقا ملاحظه و مورد مداقه قرار داد. با وجودی که حدود شش ماهی از جنبش « زن زندگی آزادی» می گذرد و هنوز هم کاملا رنگ نباخته است، زنگ خطر جدی برای بقای رژیم را به صدا در آورده و خواب آقای خامنه ای را به شدت آشفته کرده است. اما حکومت مطلقه غارتگر از این تنش زدائی در منطقه چند هدف را تعقیب می کند:
یکم: باز گرداندن آرامش در منطقه و تنش زدائی با کشور منطقه و سپس با کشورهای دیگر امری حیاتی برای بقای رژیم است و برقراری رابطه با عربستان و عمارات و بحرین و... در این رابطه است و با از سر گیری روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس تا حدودی خیال حکومت مطلقه غارتگر راحت شده است بر ای هدف بعدی ضروری است.
دوم: باز گرداندن آرامش نسبی در کشور، بدون سر و سامان دادن نسبی اقتصاد کشور و بهبود نسبی وضع معیشتی مردم، غیر ممکن و این هم بدون برداشتن حد اقل بخش مهمی از تحریم ها عملی نیست. بنابر این بک نوع تنش زدائی نسبی به جهان غرب از ضروریات اولیه است.
سوم: مهترین دغدغه خامنه ای از چند سال پیش به اینطرف، آماده سازی زمینه برای به قدرت رساندن ولایتعهدی مجتبی خامنه ای است. و وصول به این هدف هم به یک آرامش و ثبات نسبی هم در منطقه وهم در کشور نیاز دارد.
چهارم: برای بقای حکومت مطلقه خود و واگذاری قدرت به مجتی هر نوع کاری که به تصور هم در نیاید از انجامش کوتاهی نخواهد کرد، و این هم باز به یک نوع آرامش و خصومت زدائی در منطقه و در کشور نیاز است. و نوشیدن جام زهر رابطه با آل سعود و آل نهیان ودیگران برای از جمله انها است.
کشورهای حوزه خلیج فارس و بویژه عربستان برای رهائی از جنگ خانمانسوز یمن و مسائل دیگر باز گرداندن امنیت و ثبات در منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. و این با کنار آمدن با ایران نسبی حد اقل برای مدتی حاصل است.
برقراری روابط میان ایران و عربستان و بعد هم سایر کشورهای خلیج و تنش زدائی در منطقه برای جهان غرب هم مفید فایده است و آنها هم بهره خود را از آن خواهند برد. علائم و نشانه های مختلف چه در رابطه بازگشت به برجام و چه موضوعات دیگر حکایت از این دارد که غربی ها هم ازمیانجیگری چین بین ایران و عربستان بی اطلاع نبوده و به نوعی مستقیم و یا غیر مستقیم در جریان قرار گرفته اند.
تجربه های تاریخی از گذشته بسیار دور تا به امروز غالباً کشورها از اشخاص، گروه های فشار برای منافع کوتاه و طولانی مدت خود بهره برده و می بردند. حمایت و پشتیبانی مختلف مالی، از اشخاص و گروه های فشار، به خاطر روی گل سرخ کسی مفت و مجانی در اختیار کس و یا کسانی، گروه و یا گروه هایی قرار نمی دهند. بلکه برای منافع کوتاه و طولانی مدت از آن ها حمایت می کنند. در همین جریان جنبش « زن زندگی آزادی» که دولتهای غربی همه جانبه از این و آن حمایت کردند و آنها را به این کاخ و آن کاخ و یا این مجلس و آن مجلس آورده شدند، به خاطر وارد کردن ترس و فشار بر حکومت مطلقه غارتگر بود تا او وادار شود که از اغتشاش در منطقه بطور نسبی دست بردارد تا امنیت و ثبات به این منطقه حیاتی برای غرب و حتی سایر کشورها باز گردانده شود وبه نوعی برجام دوباره احیا و از مسابقه اتمی در منطقه که برای همه طرفها خطرناک است جلوگیری شود. اما
چه کسی حاضر است که کشور به دست آقای رضا پهلوی که بنا به نقل قول آقای مسعود انصاری از سال 1984 تا سال سال 1988 که او در جریان بوده سازمان سیا ماهانه 150 هزار دلار به آقای رضا پهلوی پرداخت می کرده به این شرط که ماهانه 50 هزار دلار آن را به پرویز ثابتی پرداخت کند و بعد از آن را او دیگر در جریان نبوده است؟ (1) آز آن هم که بگذریم چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار کسی که هر روز با چند پهلو و ابهامگویی، یک روز ولیعهد قانونی کشور است، روز دیگر شخصاً جمهوری را به سلطنت ترجیح می دهد و یک روز هم شاید بشود راهی برای سلطنت انتخابی پیدا کرد و نوبتی دیگر شاه تنها مهره ای است که اگر حذف شد، باخت حتمی است و یک روز هم از خارجی ها می خواهد که بگویند با سپاه چه باید کرد واز این قبیل حرفهای مبهم و چند پهلو تا بخواهید؟
چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار خانم مسیح علینژاد کارمند وزارت خارجه آمریکا و جایزه و بورسی را که ایشان دریافت کرده اند، 727 هزار و 410 دلار است بگذارد؟ (2) که یک روز رهبری جنبش را در دست دارد، چنین اشخاصی خیلی خوب که عمل کنند می شوند، زلمی خلیلزاد که چون آمریکا اراده کرده بود ملت افغانستان را دور زد و کشور در اختیار طالبان قرار داده شد و این فاجعه را به بار آورد.
چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار سلبریتی خانم گلشیفته فراهانی بگذارد که خود ابتدا می گوید: «من و علی کریمی سیاستمدار نیستیم» اما بعد می گوید « مطرح کردن نوع حکومت در وضعیت کنونی «خیانت» است. و «هر کس که باعث اختلاف در اپوزیسیون شود دارد خیانت میکند.» یعنی اینکه هر کسی که نوع حکومت آینده را اکنون مطرح می کند، خائن است و خیانت می کند. توهینی به مردم ایران از این بدتر می شود؟
چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار کسانی بگذارد که اول بوق کرنا وعده انتشار منشور خود را به ملت ایران داد و بعد که آن منشور منتشر شد، معلوم شد که منشور پیام تفرقه و تجزیه را با خود آورده بود.؟ در مورد منشور به اندازه کافی مقاله های متعددی در نقد آن نوشه شده است، اما وقتی منشور منتشر شد، معلوم گشت که از جلسه هشت نفره دانشگاه جرج تاون چون اتوبوس به اندازه کافی جا نداشته دو نفر از آن پیاده شده و یا پیاده کرده اند و آن را فقط شش نفر امضا کرده اند. اما در این منشور زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایران که یکی از ارکان قوام دهنده وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران است مغفول مانده است. و تازه اسمی هم از ملت ایران در آن نیامده است.
در این منشور مخاطب بیشتر خارجیان هستند تا ملت ایران. افزون بر آن نکاتی در آن آمده که زمینه تجزیه کشور در صورت امکان و آماده شدن شرایط فراهم می کند از جمله اینکه در آن «حفظ یکپاچگی سرزمین ایران» آمده است و نه حفظ تمامیت ارضی آن که این دو زمین تا آسمان با هم متفاوت است زیرا هم اکنون هم یکپارچگی مرزهای تاریخی ایران زمین و یا مرزهای تاریخی ایران موجود است و شاید آن هم برای همراه ساختن آقای عبدالله مهتدی بوده است. تازه حزب کومله دبه کرده و کمیته مرکزی آن اعلان کرده است که «امضای آقای عبدالله مهتدی به عنوان دبیرکلی که با نام کومله فعالیت میکند در پای این منشور، هیچگونه ربطی به کومله و سیاستهای آن ندارد.» اگر او دبیر کل بوده و بدون اطلاع کمیته مرکزی، خود سرانه امضای خود را پای چنین متنی نهاده است، یا باید او را به جرم چنین کار خودسرانه ای اخراج کنند و یا حد اقل از دبیر کلی کومله برداشته شود.
واقعاً این عده هشت نفره که از اول سال نو مسیحی با شعبده بازی مختلف گرد هم جمع شدند، جز اینکه چوب لای چرخ جنبش « زن زندگی آزادی » بگذارند، و به نوعی مایه تفرقه شوند، و دخیل به بارگاه خارجی ها ببندند، چه کارنامه دیگری دارند؟
در نوبت دیگر در حد توان و وسع خود برای رهائی از حکومت مطلقه غارتگر و تداوم جنبش «زن، زندگی، آزادی» برای رسیدن به حکومت جمهوری دموکراسی ملی، بر آمده از رأی آزاد آحاد ملت ایران که در آن همه اقوام ایرانی از زن مرد و با هر دین و مرام و مذهبی از حقوق برابر برخوردار باشند و در آن بنیاد دینی از بنیاد سیاسی و اداره کشور جدا باشد مطلب ادامه پیدا می کند.
محمد جعفری 3 فروردین 1402
یادداشت و نمایه:
1-https://www.instagram.com/reel/CpfOiA2gmvp/?igshid=MDJmNzVkMjY=
«مسعودانصاری میگوید در سال 1984 سازمان سیا به رضا پهلوی پیشنهاد پرداخت ماهی 150 هزار دلار را کرده و یکی از شرایط آن این بود که از این مبلغ هر ماه 50 هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود
در سال 1984 آقای پهلوی به من گفت که آقای کیسی پیشهاد پرداخت ماهی 150 هزار دلار را به ایشان کرده و یکی از شرایط آن این است که از این مبلغ هر ماه 50 هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود. من با اصل پول گرفتن ایشان از سازمان سیا مخالفت، و به ایشان گوشزد کردم که پدر ایشان تا روز فوت به دلیل نقش خارجی در کودتای 28 مرداد، مورد انتقاد مردم ایران بوده است؛ پیشنهاد من برای انجام ملاقات با رئیس «سیا» این نبود که ایشان از این سازمان پول بگیرد، بلکه هدف در مرحله اول خلاص شدن از فشار اطرافیان شاهزاده، برای آوردن افراد مختلف این سازمان به داخل تشکیلات ایشان بود.
دوم اینکه فکر میکردم اگر ایشان علاقه به داشتن رابطه با این سازمان دارد، این رابطه باید مطابق شأن ایشان و تنها در حد مشورتی باشد؛ آقای رضا پهلوی استدلال مرا قبول نکرد. من نیز با اینکه در آن زمان هم مسئول امور مالی شخصی ایشان بودم و هم مسائل مالی فعالیتهای سیاسی ایشان را سرپرستی میکردم، از گرفتن آن پول اجتناب کردم. بنابراین مسئولیت گرفتن این پول به عهده آقای شهریار آهی محول گشت و تا جایی که میدانم پرداخت آن تا سال 1988 ادامه داشت .
بعد از آن، آقای پرویز ثابتی برای دیدار آقای رضا پهلوی به ایالت کنتیکت میآمد و با ایشان ملاقات میکرد و با آقای احمد علی اویسی نیز دائما در ارتباط بود.
در مورد مسئله مالی میان آقایان رضا پهلوی و پرویز ثابتی از سازمان سیا، این تنها چیزی است که شاهد بودهام و غیر از این، هیچ جا، و هیچ وقت در این مورد نه مطلبی گفتهام و نه نوشتهام.
لازم به توضیح است که آقای کیسی در آن زمان آقای رضا پهلوی را بسیار جدی گرفت و افراد زیادی از کارمندان سازمان سیا را برای کمک به ایشان مامور کرد ولیکن بعد از سه هفته همه آنها را بازخواست و اظهار نمود که این مرد جوان علاقهای ندارد، ولیکن تا جایی که می دانم پرداخت پول به آقای پهلوی از سال 1984 شروع و تا سال 1988 ادامه داشت .
شاید کسی از این جریان نتیجه بگیرد که پرداخت پول به ایشان بخاطر برگرداندن ایشان به تخت پادشاهی نبوده، بلکه دلائل دیگری داشته است؛ من در این زمینه بی اطلاعم.»
2-
https://www.usaspending.gov/recipient/1ae4153a-dd63-f4f5-0735-fa1cbf3a29d3-C/all
در آمد 727 هزار دلاری مسیح علینژاد (فقط از دولت آمریکا)
گزارش سالانه مخارج دولت آمریکا منتشر شده است. دولت آمریکا موظف است که اسامی تمام کارکنان خود و حقوق و بورس و جایزه دریافتی را منتشر کند. در میان اسامی کارکنان، نام خانم مسیح علینژاد، کارمند وزارت خارجه آمریکا در شعبه رسانه ای موجود است. در این گزارش می بینیم که جمع حقوق و جایزه و بورسی را که ایشان در یافت کرده اند، 727 هزار و 410 دلار می باشد. البته منابع در آمد ایشان منحصر به این مقدار نیست.