یورونیوز - در حالی که اعتراضات و اعتصابات مکرر به دلیل اصلاحات حقوق بازنشستگی اخیر کشور فرانسه را به آشوب کشانده است مردم کشورهای فرانسوی زبان، روز زبان فرانسه را جشن گرفتند.
بیستم مارس، برابر با روز بینالمللی فرانکوفونی، روز گرامیداشت زبان فرانسه و تاثیر این زبان بر جهان و بهویژه جوامع فرانسویزبان بود که در بیش از ۵۰ کشور جهان، که زبان رسمی آنان یا بخش قابلتوجهی از جمعیت آنان، فرانسهزبان است، جشن گرفته میشود.
امسال اما در فرانسه نه تنها خبری از جشن نبود بلکه خیابانهای این کشور صحنه درگیری پلیس و معترضان بود.
شاید امسال فرانسویها این روز را فراموش کرده باشند اما ما آن را فراموش نکردهایم و چه زمانی بهتر از این که درباره برخی از عبارات این زبان که برای گوش خارجیها بیمعنی یا عجیب به نظر میرسند، صحبت کنیم.
در ادامه این مطب برخی از اصطلاحات رایج فرانسوی آورده شده که ممکن است برای شما بیمعنی یا عجیب و خنده دار باشد . اما این عبارات با تاریخ و طنز غنی این زبان گره خورده است.
«Tomber dans les pommes»
ترجمه تحت اللفظی: افتادن در سیبها.
فرانسویها زمانی که کسی غش میکند یا از هوش میرود از این عبارت «افتادن در سیبها» استفاده میکنند. اما چرا و از چه زمانی این عبارت وارد این زبان شد؟
ظاهراً این عبارت برای اولین بار در نامهای که جرج ساند، رماننویس فرانسوی برای دوستش مادام دوپن در قرن نوزدهم فرستاد، استفاده شده است. در حقیقت این عبارت به یک تغییر شکل زبانی عبارتی قرون وسطایی «Tomber dans les pames» بر میگردد. در واقع «se pamer» در زبان فرانسوی قدیمی به معنای غش کردن بوده است این کلمه بسیار نزدیک به کلمه «pommes» به معنی سیب است.
«Ça ne casse pas trois pattes à un canard»
ترجمه تحت اللفظی: سه پای یک اردک را نمیشکنند.
این اصطلاح به این معنی است که «هیچ چیز خارق العاده ای نیست» یا « پیش پا افتاده است». نزدیکترین معادل این عبارت برای ما فارسی زبانان عبارت «همچين آش دهن سوزي هم نيست» است.
اردک ها فقط دو پا دارند اساساً، اگر پای سومی برای شکستن پیدا کنید، واقعاً کار خارقالعادهای انجام دادهاید.
«Poser un lapin»
ترجمه تحت اللفظی: قرار دادن خرگوش.
فرانسویها زمانی از این عبارت استفاده میکنند که کسی آنها را سر قرار قال گذاشته باشد و سر قرار نیامده باشد یا بعبارتی آن ها را سر قرار کاشته باشد.
اما این عبارت از کجا آمده است؟
این عبارت به قرن نوزدهم بر میگردد و در اصل آن زمان به معنای «عدم جبران لطف یک زن» بود. بعداً، لوردان لارچی در ضمیمه دیکشنری فرهنگ لغت عامیانه جدید نوشت که خرگوش برای اشاره به «خرگوشی که روی چرخگردان بازیهای زمین نمایش قرار میگیرد استفاده میشود، به نظر میرسد که برنده شدن آن آسان است، اما کسی هرگز برنده نمیشود»
«On n'est pas sorti de l'auberge»
ترجمه تحت اللفظی: ما از مسافرخانه خارج نشده ایم.
این عبارت به معنی رویارویی با یک مشکل پیچیده است که هنوز تمام نشده و ادامه دارد. شاید بتوان گفت نزدیکترین عبارت فارسی به این اصطلاح «زیر چیزی زاییدن» است. در فرانسه وقتی کسی زیر چیزی میزایید میگویند هنوز از مسافرخانه خارج نشده.
بسیاری بر این باورند که این عبارت به شرایط سخت در مدرسه شبانه روزی که بالزاک در آن درس خواند برمیگردد. اما در حقیقت این عبارت به اصطلاح «ابرژ» اشاره دارد که در گذشته به یک زندان اشاره میکرد.
«Avoir le cul bordé de nouilles»
ترجمه تحت اللفظی: رشته به ماتحت داشتن.
شاید برایتان عجیب باشد اما این عبارت به معنی خوش شانس بودن است.
امروزه حتی تنها از عبارت «Avoir du cul» باسن داشتن در فرانسه نیز برای بیان خوش شانس بودن استفاه میکنند. اعتقاد بر این است که قسمت رشته فرنگی اشاره به بواسیر زندانیانی دارد که در زندانهای فرانسه با هم سلولیهایشان روابط جنسی برقرار میکردند و از مزایای مانند حمایت، امتیازات و ... برخوردار میشدند.
«Être sur son 31»
ترجمه تحت اللفظی: در سی و یک خود بودن.
شاید برایتان خیلی دور از ذهن باشد اما این عبارت برای خوش پوش و شیک بودن به کار میرود.
احتمالا ۳۱ از کلمه «Trentain» به معنی دهه سی گرفته شده است که زمانی برای توصیف پارچههای لوکس استفاده میشد. اما برخی نیز میگویند این عبارت از حکومت پروس میآید، جایی که سربازان توسط سلسله مراتب نظامی خود هر ۳۱ ماه بازدید میکردند. برای این مناسبت، سربازان مجبور بودند پادگان خود را از بالا به پایین تمیز کنند و لباس بپوشند تا به بهترین شکل ظاهر شوند.
«J'ai le Cafard»
ترجمه تحت اللفظی: من سوسک را دارم.
اگر برخی هنگام افسردگی سگ سیاه دارند، فرانسویها سوسک دارند. شاید برایتان عجیب یا کمی چندش آور باشد اما وقتی فراسویها میخواهند بگویند که افسرده هستند یا حال و حوصله ندارند، میگویند من سوسک دارم.
خاستگاه این عبارت برمیگردد به قرن شانزدهم. کلمه فرانسوی «cafard» به معنی سوسک بسیار نزدیک به کلمه عربی «کافر» است. بر همین اساس در قرن شانزدهم این کلمه فرانسوی معنی دیگری نیز پیدا کرد و در حقیقت به شخصی اطلاق میشود که خیلی مذهبی نبود و دیگران را وادار میکرد که عمیقاً مذهبی باشد یا کسی که دیگران را نکوهش میکرد و خود کار خلاف انجام میداد. پس اساسا این کلمه برای افراد فریبکار نیز به کار میرفت. سپس شاعر چارلز بودلر بود که در سال ۱۸۵۷ از این کلمه در شعر خود « Les Fleurs du Mal» به معنی گل های شیطانی آورد.
Parfois il prend, sachant mon grand amour de l'Art,
La forme de la plus séduisante des femmes,
Et, sous de spécieux prétextes de cafard,
Accoutume ma lèvre à des philtres infâmes."
ترجمه:
گاهی لازم است، دانستن عشق بزرگ من به هنر،
شکل اغوا کننده ترین زنان،
و به بهانه های واهی کافر (سوسک)،
لبم را به معجون های بدنام عادت بده.
«Avoir un poil dans la main»
ترجمه تحت اللفظی: مو در دست داشتن.
اگر کندن مو از کف دست در ایران به معنی بیپولی است مو داشتن در کف دست در فرانسه به معنی تنبل بودن است. این عبارت معمولاً برای کسی است که به هر قیمتی از کار اجتناب میکند.
ریشه این عبارت به اوایل قرن نوزدهم برمیگردد اما منشأ آن به صورت دقیق مشخص نیست.
در حقیقت این عبارت اشاره به فرد تنبلی دارد که اجازه داده است موهایی از کف دستش رشد کند.