Monday, Mar 27, 2023

صفحه نخست » اپوزیسیون ایرانی و فقدان راهبردهای منطقه‌ای، احسان ابراهیمی

Ehsan_Ebrahimi.jpgحال که جنبش مهسا می‌رود تا ضرورت براندازی جمهوری اسلامی را به واقعیت بیرونی تبدیل کند و خون بی گناه جوانان شجاع ایرانی، نهال این جنبش فراگیر را تنومندتر ساخته است؛ در سایه تحولات مربوط به روسیه و اوکراین و از سوی دیگر، ایران، اسراییل و سوریه؛ و همچنین از سر گرفتن روابط جمهوری اسلامی با عربستان سعودی و امارات؛ پرسش مهم و کلان از مجموعه رهبران و هماهنگ کنندگان مخالفان جمهوری اسلامی درباره راهبردهای منطقه‌ای این جنبش برای همراهی کشورهای پیرامونی چیست؟
به نظر می‌رسد نوعی اروپا/آمریکا زدگی در مجموعه رهبران اپوزیسیون ایرانی، نهادینه شده است و تمام تلاشهای دیپلماتیک و رسانه ایی و ... محدود به آمریکا و بعض کشورهای مهم اروپایی است و اساساً جایی برای تحرک دیپلماتیک با مقصد کشورهای خاورمیانه و همسایه ایران دیده نمی‌شود.
شاید تنها شخصیتی که به اهمیت این موضوع واقف بود و در اوج جنگ ایران و عراق مدام به عراق سفر می‌کرد دکتر شاپور بختیار بود اما پس از وی هیچکدام از سران معروف اپوزیسیون ایرانی به نحوی جدی و دائم مسیر رایزنی و رفت و آمد به کشورهای مهم منطقه را در دستور کار خود قرار نداده است و این ضعفیست بسیار مهم و جا دارد به نحوی از انحا در برطرف کردنش سعی و تلاشی وافی صورت گیرد.
مخاطرات امنیتی سفر سران اپوزیسیون به کشورهای همسایه ایران به جای خود، اما بکار بستن دیپلماسی‌ای قوی، کارآمد و از موضوع اقتدار و منافع ملت ایران و خاورمیانه، می‌تواند کشورهای همسایه و خاورمیانه را در جهت خواست اکثریت مردم یعنی عبور از جمهوری اسلامی همراه و هم مسیر کند.

تبختر و غرور تاریخی ما ایرانیان نسبت به دیگر کشورهای منطقه در طول تاریخ، خود را در این جدی نگرفتن ضرورت همراهی کشورهای منطقه با خواست مردم ایران نشان داده است و در فقدان تلاشی حرفه ایی در این مسیر، جمهوری اسلامی با توانایی‌های مالی و نظامی خود و سواستفاده از تمام امکانات مردم ایران، جایگاه و نقش آسیب رسان خود را در کشورهای منطقه ثابت و جایگیر کرده است. حال آنکه شایسته است سران اپوزیسیون بویژه آقای رضا پهلوی (با عنایت به ساختار پادشاهی کشورهای منطقه و خلیج فارس) دستورکاری جدی و درازمدت در سفر و مذاکره و تبیین خواست مردم ایران با کشورهای مهم خلیج فارس مثل عربستان، قطر، مصر، لبنان و در فاز بعدی ترکیه و پاکستان و آذربایجان برای هموار کردن مسیر تلاشهای مردم ایران برای عبور از جمهوری اسلامی ترتیب دهد.
نقش این مذاکرات و تاثیرش می‌تواند اولاً خود را در تبیین آینده ایران بدون جمهوری اسلامی و ثبات و امنیتی که مردم ایران برای خاورمیانه به ارمغان خواهند آورد، نمایان سازد و در گام بعدی، خود را در ایجاد فضاهای مشترک از همکاری‌های دو جانبه در فردای پایان جمهوری اسلامی در جهت منافع ملی طرفین و امنیت جمعی و دموکراتیک کشورهای پیرامونی نشان دهد. به کار بستن ابتکارات دیپلماتیک و فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای جامعه مدنی در ترکیه و دیگر کشورهای مسلمان و حضور پررنگ و پراثر ایرانیان در کشورهای منطقه، برگ برنده ایست که سران اپوزیسیون ایرانی برای پیشبرد اهداف مردم ایران می‌توانند با اتکا بدانها، اهداف خود را پیش ببرند.
محدود شدن به مذاکره با کشورهای اروپایی و دیدار با نمایندگان پارلمان اروپا اگرچه امری مهم و در جای خود لازم و ضروریست اما پیچیدگی‌های سیاست در خاورمیانه نیازمند کاری جدی تر و متمرکزتر در بستر کشورهای همسایه است.
تا کنون بارها جمهوری اسلامی توانسته از خلأهای امنیتی موجود در کشورهای همسایه برای ربودن مخالفان خود سواستفاده کند و این کشورها در فقدان یک اپوزیسیون هشیار و قوی، چشم خود را بر این جنایات بسته‌اند. در حالیکه اگر اپوزیسیون با توانی مضاعف و با بکاربردن دیپلماسی قوی درین باب، نقش ایفا می‌کرد، جمهوری اسلامی و ایادی امنیتی و ادم ربایی آن نمی‌توانست کشورهای منطقه را به حیات خلوت جولان و آدم ربایی خود تبدیل کنند.
اهمیت جایگاه اتنیکهای مختلف در ایران فردا، از دیگر عرصه هایست که اپوزیسیون قوی ایرانی می‌تواند با کشورهای منطقه بسترهای همکاری مشترک را زمینه سازی کند. اشتراکات فرهنگی و زبانی و دینی مردم خوزستان با اعراب منطقه و فرصتهای بی نظیر همکاری فرهنگی و اقتصادی و بازارهای مشترک، ایجاد دانشگاههای چند ملیتی و گسترش توریسم و ... از دیگر حوزه هایست که اپوزیسیون ایرانی می‌تواند با تاکید بر آنها، آینده ایی از همکاری مشترک و درازمدت و بی تنش را با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ترسیم کند.
در فقدان این تلاشهای مهم در مسیر پیشبرد اهداف داخلی و خارجی جنبش مهسا، روند تحولات و گذار با دست اندازهای فراوانی روبرو خواهد شد و عدم آشنایی کشورهای منطقه با چشم اندازهای روشن این جنبش، محافظه کاری و ایستادن در کنار نظام جمهوری اسلامی را برای سران کشورهای منطقه، امکان و احتمالی مقدورتر و آسان تر می‌سازد در حالیکه این روند باید معکوس شود و برای کشورهای منطقه، ایستادن در کنار جمهوری اسلامی یا حتی سکوت در برابر جنایاتش، بر ضد منافع درازمدتشان تلقی شود. این مهم تنها در صورتی شدنی است که دیپلماسی منطقه ایی مخالفان جمهوری اسلامی، توانی مضاعف و تلاشی بی وقفه را در دستور کار خود قرار دهد. امری که تا کنون شاهد آن نبوده‌ایم.
از سوی دیگر، نگرانی کشورهای مهم منطقه از عادی شدن وضعیت ایران در جهان فردای جمهوری اسلامی و رقابت این کشورها با ایران قوی و منافعی که دشمنی کور رهبر جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب برای این کشورها به ارمغان آورده است، امریست که تلاش برای تبیین سیاست جایگزین مردم ایران که درجهت تعالی مردم تمام منطقه است و نه رقیب کشورهای همسایه، به اولویت اصلی سران اپوزیسیون باید تبدیل شود.
بنظر می‌رسد اولین گام در این مسیر، ایجاد گفتگوهای مشترک با دانشگاهها و مراکز مطالعاتی و اندیشکده‌های کشورهایی مثل ترکیه و عربستان و مصر برای تبیین مبانی سیاست منطقه ایی ایران فردا باشد. همراهی نخبگان این کشورها، بالمآل آثار خود را در سیاستگذاریها خواهد داشت و روندها را به نفع حرکت در جهت خواست مردم ایران تغییر خواهد داد.
گام بعدی، ایجاد فضاهای مشترک همکاری در اموریست که نیازهای روزمره مردم در کشورهای خاورمیانه بدانها وابسته است. امنیت مسیر انرژی، بازار انرژی در قالب اپک و صادرات گاز و برق و بحران کمبود آب دیگر عرصه هایست که اپوزیسیون ایرانی باید چشم اندازی روشن، علمی و عملی و دوجانبه و چندجانبه به کشورهای منطقه ارائه دهد.
مقابله با تندرویهای مذهبی و سیاسی و گروههای حذفی و تکفیری، با تاکید بر جامعه مدنی و تقویت آن و آزادی رسانه و جدایی نهاد حکومت و نهاد دین، عرصه دیگری است که اپوزیسیون ایرانی میتواند با همفکری با نخبگان کشورهای منطقه، موج معتبری از دگراندیشی و دگرپذیری را در کشورهای منطقه ایجاد کند.
عرصه مهم و حیاتی دیگری که مردم ایران فردای جمهوری اسلامی برای همکاری با کشورهای منطقه و همسایه دارند، موضوع حقوق حقه مردم فلسطین و فشار دیپلماتیک بر دولت تل آویو برای برسمیت شناختن حقوق مردم فلسطین و اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل و شورای امنیت توسط اسراییل است. سیاست سراپا اشتباه رژیم جمهوری اسلامی درباره موضوع فلسطین، هماره مورد نقد جدی نخبگان ملی و دموکرات ایرانی بوده است و موجب شده کشورهای مهم منطقه به سمت اسراییل در جهت تضییع بیشتر حقوق مردم فلسطین، تمایل پیدا کنند. اتخاذ سیاست ملی و مبتنی بر هنجارهای پذیرفته شده جهانی و منافع مردم فلسطین، توسط ایران فردا، بستری مهم و اساسی از همکاریهای منطقه‌ای را ایجاد خواهد کرد. شورای همکاریهای خلیج فارس و سازمان کنفرانس اسلامی محمل و مجال مناسبی برای پیشبرد این سیاست ملی و منطقه ایست که با حضور ایران آزاد، وزنی مهم در معادلات منطقه‌ای ایفا خواهند کرد.
باری بنظر می‌رسد اپوزیسیون ایرانی در ۴ دهه گذشته، جدا از ضعفها و کمبودهای جدی در پیشبرد گفتمان ملی دموکراسی و حقوق بشر در داخل ایران، در ایجاد همگرایی منطقه ایی برای پیشبرد اهداف خویش نیز بشدت ضعیف و ناکارآمد بوده و امید است جنبش مهسا بتواند انرژی و انگیزه کافی برای جبران این ضعف مهم در اختیار نخبگان مخالف رژیم جمهوری اسلامی ایجاد کند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy