امیدوارم سال آینده عید نوروز و سیزده بدر را در وطن آزاد شده مان از جهل و تاریکی جشن یگیریم و روشنایی و نور و عشق در ایران زمین یادگار نیاکانمان نفسی تازه کند!
"ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفترنگش میشود هفتاد رنگ"
"زن زندگی آزادی! "
گریه نکن؛ عزیزم!
زمان، زمان رسیدن گل هاست
زمان، زمان، رسیدن قمریهای بی قرارت
برای فردای پیمان و آشتی ست
با تغییر فصلها، زمین نفس میکشد
ما با نفس گرمت زندهایم
هوا، هوای قرار در بی قرای سال هاست
گریه نکن، عزیزم!
شب خواهد شکست
سحر در راهست
شما قاصدک مایی،
خوش خبر باشی:
من هفت سینم را بیادتان پهن کردهام
وسیزده بدر، سبزهام را
به آبهای جاری رودخانهها خواهم سپرد
ای آرزو،
ای از تبار گلها
امسال عطرتان دگر گونه ست
و شما در صف اول عشق هستید
و ما، بدنبال شما هویت گمشده مان را نفس میکشیم
دو قدم تا قرارمان باقیست
زمان شمارش میاندازد
قرارمان در چهارراه بعدی ست!
امیر کراب
آیا جنبش دادخواهی نیاز به منجی دارد؟ جعفر بهکیش