حسن هاشمیان - دیر زمانی است که خامنهای برای خروج از بحرانهای سیاسی و اقتصادی داخل کشور، به فکر بهبود روابط با پادشاهی سعودی افتاده است، اما چنین بهبودی برخلاف انتظارات ولی فقیه، میدان مبارزه را از «نظامی» و «شبه نظامی» به «دیپلماسی»، «سیاسی» و «اقتصادی» تغییر خواهد داد، جائی که جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن ندارد. چشمانداز چنین تغییراتی میگوید که بزودی علی خامنهای بازنده این رویاروئی در میدانهای مهمی چون عراق، سوریه، فلسطین، لبنان و یمن خواهد بود. عراق اکنون در مقایسه با پیش از مرگ قاسم سلیمانی مستقلتر از جمهوری اسلامی تصمیم میگیرد و در حین حفظ رابطه با حاکمان ایران، روابط خود را در همه سطوح با کشورهای عربی توسعه داده و حتی با کشور قطر صفحه جدیدی باز کرده که با سفر امیر قطر به بغداد در روزهای گذشته، اختلافات دور و دراز میان دو کشور که به زمان حمایت قطریها از صدام حسین و سپس اتهام قطریها به ایستادگی تبلیغاتی و مالی در کنار «مقاومت عراقیها» بعد از سقوط رژیم پیشین عراق برمیگردد، کنار گذاشته شد.
در سوریه با بازگشت حکومت بشار اسد به اتحادیه عرب، متغیر جدیدی در سیاستگذاری دمشق ظاهر شده که اهمیت آن میتواند به شکلگیری معادلات جدیدی در منطقه منجر شود و در نتیجه آن، خواستههای جمهوری اسلامی از سوریه کمتر مورد توجه قرار گیرد.
اما در فلسطین، وزش و مسیر باد براساس آنچه که خامنهای شعار میدهد، نیست و با در نظر گرفتن تمام عوامل بازدارنده پیشین دخالتهای جمهوری اسلامی در غزه و برافروختن جنگ نیابتی در این منطقه، عامل جدیدی اضافه شده و آن امکان بهبود روابط ایران و مصر است. مصریها برخلاف گذشته که شرط بهبود روابط را بر سر تغییر نام یک خیابان در تهران یا عدم مقبرهسازی از فوت شدگان شیعه در خاک مصر گذاشته بودند، این بار شرط «عدم دخالت جمهوری اسلامی در امور غزه» را اضافه کردند، موضوعی که دوگانگی میان سپاه و وزارت خارجه ایران را تشدید میکند و خامنهای را برای تصمیمگیری درباره این موضوع به «عسر و حرج» میگذارد.
اگرچه تمام حوزههای سیاسی ذکر شده در بالا از اهمیت فوقالعادهای برای جمهوری اسلامی برخوردار هستند، اما با در نظر گرفتن بازی جدیدی که سعودیها در منطقه و جهان به راه انداختهاند، عمق شکست و «سرپرانی» خامنهای، در آیندهای نه چندان دور در دو حوزه لبنان و یمن بیشتر به چشم خواهد خورد که در این نوشته با جزئیات به آنها میپردازم.
در لبنان تمام راهها بر روی خامنهای بسته شده است
در حالی که کشور لبنان هشت ماه است که رئیس جمهور ندارد و دولت آن با «سرپرستی» اداره میشود که حتی اختیار تنظیم بودجه را ندارد، اما وابستگان جمهوری اسلامی بر تحمیل «سلیمان فرنجیه» بعنوان رئیس جمهور بر مردم لبنان اصرار دارند. این اولین باری نیست که حزبالله و جنبش امل اصرار بر تحمیل رئیس جمهور دارند، بلکه سابقا توانسته بودند میشل عون را بر گروههای مخالف و مردم لبنان تحمیل کنند. اما این بار هم اوضاع داخلی لبنان تغییر کرده و هم معادلات منطقهای شکل جدیدی به خود گرفته است. در داخل لبنان، گروه های مسیحی و به ویژه «جریان آزاد ملی» متعلق به میشل عون، این بار راه خود را از وابستگان جمهوری اسلامی جدا کرده و از نامزدی «جهاد ازعور» در برابر سلیمان فرنجیه حمایت کرده است. بر طبق صفبندی اعضای پارلمان لبنان، اگر امروز جلسه پارلمان به حد نصاب 86 نماینده برسد، جهاد ازعور نامزد مخالف وابستگان جمهوری اسلامی با 65 رأی بعنوان رئیس جمهور لبنان انتخاب خواهد شد.
این در حالی است که طبق خوش بینانهترین بررسیها برای وابستگان جمهوری اسلامی، نامزد آنها سلیمان فرنجیه فقط میتواند 51 کرسی بدست آورد. به همین دلیل گروههای وابسته به جمهوری اسلامی مانند ارباب خود در تهران، برای جلوگیری از انتخاب نامزد مخالف، راه «شارلاتانیسم» سیاسی را برگزیده و با غیبت خود از صحن پارلمان، حد نصاب دو سوم اعضای حاضر مجلس را میشکنند. تاکنون چند بار این امر را تکرار کردند و بر طبق ماده 49 قانون اساسی لبنان تنها را باقی مانده برای خروج از این وضعیت، برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام است.
اما با تغییرات در معادلات منطقهای و نزدیکی سعودیها به بشار اسد، مردم لبنان امیدوار شدند که راه جدیدی به غیر از انتخابات زودهنگام جلوی پای آنها گذاشته شود. بشار اسد به شدت به کمک سعودیها و اماراتیها برای برداشتن تحریمهای بینالمللی نیاز دارد. موضوعی که اخیرا «بن سلمان» در دیدار با ماکرون در پاریس آن را مطرح کرد و فرانسه و پادشاهی سعودی درباره راهحلهای لازم برای لبنان دیدگاه مشترکی دارند و اگر لازم شد بازیگری بشار اسد را نیز به کار خواهند گرفت. قبلا هم سعودیها و سوریها همکاری موفقی درباره لبنان به ثبت رساندند که در تاریخ به همکاری «اس اس» معروف شد.
علاوه بر این «جهاد ازعور» نامزد مقام ریاست جمهوری لبنان از سوی مخالفان جمهوری اسلامی، شاخص سیاسی ندارد و در حال حاضر مدیر بخش خاورمیانهای صندوق بینالمللی پول است، صندوقی که اکنون بحران اقتصادی لبنان به عدم همکاری آن مربوط شده است. لبنانیها انتظار دارند با انتخاب جهاد ازعور بعنوان رئیس جمهور، صفحه جدیدی از همکاری میان لبنان و صندوق بینالمللی پول باز شود. همکاریهایی که در گذشته به دلیل عملیات گسترده «پولشوئی» حزب الله صدمه دیده بود.
هدف سعودیها در یمن، حفظ «وضع موجود» است
هدف ایدهآل سعودیها در یمن این است که حوثیها قطعنامه 2216 شورای امنیت را بپذیرند، سلاح خود را کنار بگذارند و بعنوان یک حزب سیاسی در صحنه یمن فعالیت کنند. اما در حال حاضر رسیدن به چنین هدفی غیرممکن است و لذا سعودیها هدف جدید خود در یمن را براساس واقعیتهای موجود بنا کردند.قبول چنین هدفی نخست به سعودیها کمک میکند فشارهای بینالمللی بر خود در موضوع یمن را کاهش دهند و دوم ابزار تهدید توسط موشکها و پهپادهای حوثی را از دست جمهوری اسلامی خارج کنند.
در مقابل قبول وضعیت فعلی و ترک مخاصمه در یمن از سوی جمهوری اسلامی میتواند مانع توسعهطلبیهای ولی فقیه در این منطقه حساس شود و بدون کسب محدوده استراتژیک و دور ماندن از بابالمندب، هیچگونه پیروزی را نمیتوان برای ولی فقیه در نظر گرفت و نیروهای حوثی و سرداران سپاه بدون جنگ، به روزمرگی خواهند افتاد و فقط بیلان خورد و خوراک و هزینههای نگهداری نیروها را باید پرداخت کنند.
آدمربایی، دیپلماتهای سعودی در تهران را تهدید میکند
تاکنون آدمربائی و گروگانگیری اتباع خارجی، تجارت پرسودی را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورده است و در جائی که نتوانستند از طریق نظامی یا سیاسی به دیگر کشورها فشار وارد کنند، موفق شدند از طریق گروگانگیری به برخی از اهداف خود برسند. پرسشی که اکنون میان مقامات سعودی مطرح میشود این است که چه چیزی میتواند مانع به گروگان گرفتن دیپلماتهای آنان در تهران شود؟ پاسخ این پرسش در پناه بردن سعودیها به هتلی مانند قلعه در دل کوه است که شاید از نظر ساختمانی و موقعیت جغرافیایی و تردد کمتر کارکنان، مانع عملیات آدمربائی شوند.
سعودیها به تهران رفتند اما هیچ اعتمادی به مقامات جمهوری اسلامی ندارند و به ویژه که خامنهای و سپاه پاسداران فکر میکنند «سر آنها کلاه رفته» و به اهداف خود نرسیدند و در آینده نه چندان دور، ممکن است هزینههای بیشتری پرداخت کنند.
در این میان، خامنهای با حفظ «ژست انقلابی» حاضر نشده است با مقامات سعودی دیدار کند که رسانههای داخل ایران، سفر آنها را تاریخی توصیف کردند و سپاه پاسداران بر شکل اعاده روابط، نتایجی که از آن به بار خواهد نشست و محدود شدن دست آن در میادین مختلف منطقه خاورمیانه، با وزارت خارجه نزاع دارد.
در چنین شرایطی طبیعی است که سعودیها در بازگشت به تهران به یک قلعه پناه ببرند و برای سفرهای درون شهری خود از بالگرد استفاده کنند.