طاها پارسا
چندی پیش یکی از دوستانِ صاحبنظرِ ساکن ایران میگفت با اینکه هیچکدام از هواداران سلطنت را در توییتر دنبال نمیکنم اما از حاشیهسازی آنها بیخبر نیستم و افسوس میخورم که چرا بخشی از زمان حضور و فرصت مطالعهام در شبکههای اجتماعی با خواندن «مزخرفات» آنها هدر میرود.
ابتدا به او گفتم که این اتفاق ناشی از تغییراتی است که اخیرا در الگوریتم توییتر اتفاق افتاده و این شبکه اجتماعی هم بنا به برخی معیارها، نوشتههایی را به کاربرانش پیشنهاد میدهد که آنها را لزوما دنبال نمیکنند، اما در ادامه گفتوگو دریافتم که مشکل از جای دیگری است چون او اغلب خبرهایش را از طریق منتقدان و مخالفان سلطنت گرفته بود؛ یعنی بهواسطه همان کسانی که در توییتر دنبال میکرد. در حقیقت او بدون اینکه بخواهد و بداند، در حال دنبال کردن اخبار و اطلاعاتی بود که از آن اظهار تنفر میکرد.
این دوستِ فرهیخته -بهمانند بسیاری دیگر- گمان میکرد که شبکههای اجتماعی جایی برای دریافت و انتشار و توزیع «خبر» و «تحلیل» است و نه «پیام». برایش توضیح دادم که در شبکهها (برخلاف رسانهها) پیام رد و بدل میشود و نه خبر و تحلیل. اگرچه این پیام گاهی ممکن است حاوی خبر و یا تحلیل باشد، اما لزوما و معمولا چنین نیست. در شبکههای اجتماعی کاربران و پروتکلها و تکنولوژی ارتباطی و رسانهها در خدمت «پیام» قرار دارند و نه برعکس. پیام ممکن است هر نوع دادهای باشد؛ اعم از خبر، تحلیل، تبلیغ، دروغ، توهین، فیکنیوز، و یا به تعبیر خودش «مشتی مزخرفات». خاصیت پیام این است که حتی دشمنان و مخالفان محتوایش هم در خدمت آن قرار دارند اگر آن را در جا نکُشند. یعنی حتی کسی هم که علیه موضوعی در شبکههای اجتماعی مینویسد، در خدمت آن قرار میگیرد چون دارد به اشاعه و تکثیر «پیام» کمک میکند. به بیانی دیگر، در شبکههای اجتماعی اصالت با پیام است نه با محتوا، و تنها راه مبارزه با یک «پیام» نادیده گرفتن آن است و هرگونه توضیح در مورد آن به تقویت سیگنالش میانجامد. میگویند در خوابگاهی فردی به خواب رفته بود و در خواب مرتب میگفت «تشنمه... تشنمه»، و امکان خوابیدن را از دیگران گرفته بود. کسی پیشنهاد کرد که بیدارش کنند و به او مقداری آب بدهند. آب را نوشید و خوابید و پس از دقایقی شروع کرد که «تشنهام بود... تشنهام بود». این حکایت کسانی است که گمان میکنند با تکذیب یا توضیح درباره پیامهای شبکههای اجتماعی میتوانند محتوای آن را بیاثر کنند!
نکته دیگر اینکه، این دوست فرهیخته چند بار از تعبیر «مزخرفات» برای برخی از مطالبی که خوانده بود یاد میکرد؛ تعبیری که بهنظر دقیق و گویا مینمود چون گاهی -بر خلاف آنچه در نگاه نخست بهنظر میرسد- ما شاهد ستیز میان حق و ناحق، زشت و زیبا یا خوب و بد نیستیم، بلکه تماشاگر «صحنههای مزخرفی» هستیم که در آن هیچ تعهدی به واقعیت و درستی و نادرستی بهچشم نمیخورد.
چرا احمدی نژاد ساکت شد؟