پارهای از اتحادهای جدید در جهان برپایهی برداشت کشورهای گوناگون از تحولات در سطح گیتی در حال شکل گرفتن است. با حمله به اوکراین، روسیه از چندین جهت با شکست روبرو شد. نخست در جبهه نظامی ثابت کرد که قدرتی است درجه دو و نه ابر قدرت. نه تنها نتوانست بر کشوری با یک سوم جمعیت و آنهم در همسایگی و آنهم در یک جنگ سنتی، در کوتاه مدت پیروز گردد، بلکه با نمایان کردن توان جنگی بسیار سست که همه ناظران داخلی و خارجی را غافلگیر کرد، چهره واقعی خود را به جهان نماینگر کرد. نه تنها نتوانست در چهل و هشت ساعت آن کشور را اشغال کند، بلکه پس از گذر ۵۰۰ روز از آغاز جنگ در حال شکست میباشد. از نظر سیاسی و اقتصادی نیز روسیه به شدت آسیب دید. در جهان به رژیمی متجاوز و آشوبگر رسوا شد که در دورانی کوتاه به گرجستان نیروی جنگی فرستاد و سپس کریمه را اشغال و یک بار دیگر در سال ۲۰۲۲ بر علیه اوکراین دست به عملیات نظامی زد. تمامی جهان بر علیه روسیه شورید. حتا چین که از نظر ساختار سیاست داخلی به روسیه شباهت بسیار دارد، عدم آمادگی خود برای تحویل دادن جنگ افزار به روسیه را اعلان و تنها به پشتیبانی سیاسی و کمکهای بسیار جزیی، بسنده کرد. در این میان تنها نوکری که در جبههی روسیه باقی ماند، نظام اسلامیست که از چنین همراهی به جز خسارت بهرهای نبرده است.
پس از چین، نوبت روسیه رسید که به اعراب خلیج فارس در مورد ادعای آنان بر سه جزیره ایرانی خلیج فارس، حکم تایید را صادر کند. واکنش نظام اسلامی در برابر چنین جبهه گیری، همان روش ماست مالی که در مورد سخنان وزیر خارجه چین در دیدار با شیح نشینان از خود نشان داده شد، تکرار گردید. روسیه حساب میکند که اگر اعراب تولید نفت خود را افزایش دهند، قیمت نفت با سقوط در بازار جهانی، به اقتصاد آن کشور آسیب اساسی وارد میکند. پس به اعراب باید امتیاز داد. چه بهتر از کیسه ایران. از سوی دیگر در سوریه و سپس در لبنان، روسیه در راستای همراهی با سیاست ترکیه، اسراییل، (۱) و عربستان، به احتمال زیاد از پشیبانی از نیروهای نظامی ایران دست برداشته و اخراج ایران از آن سرزمین، پس از سرمایه گذاری خونی و مالی گرانبها، را سبب خواهد شد. بشار اسد که برای بازسازی سوریه در غیاب دیگران (۲) به پول اعراب نیاز دارد، چارهای به جز همراهی با نقشه روسیه نخواهد داشت. البته تمام این احتمالات بستگی به سرپا ماندن حکومت روسیه در جنگ با اوکراین دارد. اگر روسیه در اوکراین با شکست فاحش روبرو گردد و یا حکومت آن کشور بر اثر کودتا و یا قیام مردم از همپاشد، موقعیت نظام اسلامی در سوریه از آنچه در بالا گفته شد حتا بدتر خواهد شد. اخراج ایران از سوریه و متعاقب آن تا اندازهای در لبنان سریع تر شکل خواهد گرفت.
پرسش در این است که برای نظام، از نوکری روسیه چه سودی همراه آورده است. مشکلاتی که روسیه برای نظام ایجاد کرده، روشن است. افزون بر نکاتی که در بالا اشاره شد، به ویژه باید به فروش پهپاد به روسیه اشاره کرد که خشم تمامی کشورهای اروپایی را بر انگیخته، بدون این که برای نظام سودی، حتا مالی داشته باشد. گزارش شده که مبلغ دریافتی بابت فروش پهپادها بسیار ناچیز میباشد. اروپا مایل بود که نقش میانجی و تا اندازهای کاستن از تیزی حمله آمریکا به نظام را بازی کند که میتوانست هم از نظر سیاسی و هم از نظر مالی به موقعیت سخت در خطر نظام اسلامی، یاری رساند.
تاکنون پاسخ قانع کننده در مورد مزایای خدمت رسانی بدون دستمزد به روسیه یافته نشده است. روی گردانی غرب از ایران بخاطر قرار گرفتن تمام و کمال در جبهه روسیه و آماده نبودن آنان برای جانبداری از نظام اسلامی، آسیبهای دیگری با خود در تمامی مسایل مربوط به ایران بوجود خواهد آورد. ترکیه با تمام قوا در حال تاخت و تاز است. اردوغان به سرعت دریافت که روسیه موقعیت خود را از دست داده است و از این رو همراهی با آن کشور به سود ترکیه نخواهد بود. شاهدیم که وی بسرعت دست از مخالفت با عضویت سوئد در ناتو برداشته و گام مهمی در گرم کردن هرچه بیش تر رابطه با جبهه غرب را برداشت. پس از این تغییر جهت اردوغان، که نشانه توان درک شرایط جهان و تطبیق آن با منافع ملی میباشد، به سفر در کشورهای عربی خلیج فارس روی آورد. فروش فرآوردههای کشاورزی و صنعتی ترکیه و خرید نفت از آن واحدها، در برنامه کوتاه مدت میباشد. در دراز مدت ترکیه تلاش میکند که سرمایه گذاری اعراب در خاک خود را افزایش دهد. همزمان، از نظر سیاسی در برابر منافع ایران در سرزمینهای عرب، سد ایجاد نماید. شاید مهم ترین تلاش ترکیه جلب حمایت اروپا از یک سو و اعراب خلیج فارس از سوی دیگر، در منطقه قفقاز باشد. باید در نظر گرفت که ارمنستان در برابر خواستهای تجاوز کارانه ترکیه و جمهوری آذربایجان (آران)، از حمایت روسیه و ایران برخوردار بود. با سست شدن روسیه، تنها ایران بدون متحد باید در برابر خواست آن دو واحد سیاسی که قطع رابطه زمینی ایران با ارمنستان در کوتاه مدت میباشد، مقاومت نماید. هدف اردوغان در درآزمدت، ایجاد امپراتوری ترک با شرکت کشورهای آسیای میانه است. این امپراتوری خیالی مجبور است که از راه جمهوری آذربایجان (آران) و دریای مازندران به آسیای میانه اتصال یابد. پس هرچه نفوذ ایران در قفقاز کاهش یابد، این برنامه با سادگی بیش تر قابل اجرا خواهد بود. در راستای این برنامه، ترکیه در حال محاصره ایران با همراهی متحدین میباشد. ترکیه غرب را تا مقدار زیادی پس از مدتها تکدر در روابط، به اتحاد قانع کرده است. با اسرائیل روابط هر روزه گرم تر میشود. با پاکستان روابط نزدیک بر قرار کرده و اکنون با نزدیک شدن به اعراب خلیج فارس، هر زمان که شرایط مساعد گردد میتواند هم از خاور و هم از جنوب بر ایران فشار آورده، در حالی که نوک حمله از باختر و شمال ایران خواهد بود.
این پیروزی ترکیه و دیگر رقبا در منطقه، بیش تر بخاطر انجماد سیاسی ایران است که نتوانسته با غرب روابط مورد نظر را برقرار کند. گرچه در ماههای اخیر رژیم، براثر سست شدن قدرت "رهبر" نظام تا اندازهای به این سوی حرکت کرده، اما برای برقراری موازنه قوا نیاز فوریست که هرچه زودتر رابطه با روسیه کاسته شده و سدهای رابطه با غرب برداشته شود و همزمان با هندوستان قرارداهای دفاعی و سیاسی عملی، دستینه شوند. روشن است که تمامی این بایدها در نظام اسلامی به صورت کنونی، قابل دست رسی نخواهد بود. براثر شکستهای پی در پی داخلی و خارجی، نشانههای بسیاری از نارضایتی و چند دستگی در کانون رژیم دیده میشود که یکی از مسایل اصلی، رابطه با روسیه است. از همپاشی نظام از داخل در دیدرس است که باید آتش مبارزه برای جانشینی در کانون نظام را به زودی روشن کند. جایگزین هر که باشد نمیتوان همچنان در جبهه روسیه باقی ماند.
فرهاد یزدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- روابط روسیه با اسرائیل در مورد ایران، بسیار نزدیک میباشند. روسیه از حملات هوایی اسرائیل به مواضع نظام اسلامی در سوریه پیش گیری نکرده و در ضمن، اطلاعات مراکز هستهای در داخل ایران را به اسراییل برای خربکاری و یا مقاصد سیاسی داده است.
۲- غرب به او کمک مالی نخواهد کرد. چین بغیر از مقادیر بسیار اندک، سرمایه گذاری در سوریه به عمل نخواهد آورد. روسیه پول کمک ندارد. تنها اعراب ثروتمند در صحنه باقی خواهند ماند.